در گزیده ای از گفت و گو روزنامه آفتاب یزد با محمد علی بصیری استاد روابط بین الملل دانشگاه اصفهان می خوانیم:اگرچه تلاشهای فرانسه و امانوئل مکرون صادقانه و پیگیرانه بوده است و حسن روحانی نیز از او و دولت فرانسه تشکر کرده ولی اراده صادقانه ای از طرف آمریکاییها در بخش مذاکره دیده نشده است. کما اینکه سوابق ترامپ هم نشان میدهد که صداقت او در رفتار و گفتارش دیده نمی شود پس به طور طبیعی یک دولتمرد منطقی و عاقل هرگز تن به چنین خواستههای تبلیغی و بی فایده نخواهد داد آن هم وقتی یک بار خودش در این دام گرفتار شده باشد. به همین دلیل حسن روحانی اعلام میکند با محاسباتی که انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که باید برای هرگونه ملاقات و مذاکرهای اعلام انصراف کنیم البته آقای روحانی به این نکته نیز اشاره کرده است که ما با دیگر طرفهای برجام ملاقاتها و گفتوگوهایی داشتهایم و در این ملاقاتها و گفتوگوها قولهایی داده شده که ۱+۴ تبدیل به همان ۱+۵ معروف شود یعنی در نشستهای آتی همه طرفهای ۱+۵ حضور خواهند داشت تا همین جا هم تیم دیپلماسی ایران گامهای بلندی برداشته زیرا چنین به نظر میرسد که بازگشت آمریکا به برجام احتمال پررنگتری به خود گرفته باشد و همه تحلیلها به این سو در حرکت است که آمریکا به برجام بازخواهد گشت البته با این قید که همواره یادمان باشد با آمریکاییهایی طرف هستیم که اهل پیمان شکنی و دبه درآوردن هستند.
با توجه به هر آنچه که در نیویورک اتفاق افتاده و برپایه تحلیل شما دو سوال پیش میآید؛ نخست اینکه برای جامعه جهانی دیگر دونالد ترامپ یک چهره ناشناس و یک سیاست مردی که همیشه باید منتظر رفتارهای عجیب و غریب از او بود نیست یعنی طی سه سال گذشته دونالد ترامپ مجموعهای از رفتارهای ساختارشکنانه و پیمان گریز از خود نشان داده است که برای جامعه جهانی یک چهره کاملاً شناخته شده و قابل پیشبینی است. این مسئله تا جایی برای جامعه جهانی حل شده است که هر سیاستمدار پیمانشکن را با دونالد ترامپ مقایسه میکنند حتی در مسئله رویارویی انگلستان با اتحادیه اروپا در قضیه برگزید را هم چهره ای پیمانشکن شبیه دونالد ترامپ دانستند و این یعنی جامعه جهانی برای برخورد با دونالد ترامپ احتیاطهای لازم را لحاظ خواهد کرد. با این شناخت قطعاً طرف ایرانی به خوبی میدانست که حتی اگر دونالد ترامپ پشت تریبون مجمع عمومی سازمانملل هم قولهایی به جمهوری اسلامی بدهد نهایتاً ۲۴ یا ۴۸ ساعت بعد از آن قولها را زیر پا خواهد گذاشت با این حجم از شناختی که جامعه جهانی و جمهوری اسلامی از دونالد ترامپ دارد آیا اساساً مذاکره یا دیدار یا گفت و گو اهمیتی داشت، آن هم با رئیسجمهوری که پیمان شکن و متزلزل و عهدگریز است؟
جمهوری اسلامی ایران مانند کشورهایی مثل چین روسیه و کره شمالی نهتنها با آمریکاییها در جنگ اقتصادی به سر میبرند بلکه با ایالات متحده در مسائل تبلیغاتی هم در ستیز و جنگ هستند ولی همواره باید از دیپلماسی به عنوان ابزار بهرهمند شد؛ از این ماجرا نگاه کنید که اگر درخواست و پیشنهاد آقای روحانی تحقّق پیدا میکرد ترامپ فقط نمی گفت که من این حرفها را پشت تلفن میزنم و به صورت علنی میزد و همانگونه که شما توضیح دادید بعد از ۲۴ تا ۴۸ ساعت همه حرفهای خود را پس میگرفت و تکذیب میکرد یا میگفت من آن حرفها را قبول ندارم به همین اندازه در نبردهای دیپلماتیک این ایران بود که برنده نبردهای دیپلماسی در جامعه جهانی معرفی میشد و میتوانست علاوه بر اینکه فشارهای وارد آمده بر جمهوری اسلامی ایران را خنثی کند به عنوان یک کشور پیروز در عرصه دیپلماتیک به جامعه جهانی معرفی شود. این میتواند یک پایان منفی و تخریب گری برای ایالات متحده آمریکا، دونالد ترامپ و جمهوری خواهان و یک واقعه مثبت و خوشایند برای تیم مذاکرات هستهای و دیپلماتیک و رئیسجمهور ایران به شمار آورده شود و این یعنی یک نمره منفی دیگر در کارنامه آقای ترامپ ثبت میشد و برای روحانی و دوستان آقای روحانی در عرصه سیاست داخلی به عنوان یک نمره مثبت و یک اهرم پیروزی بخش استفاده شود.