تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۸ - ۰۷:۴۱

تهران-ایرنا- هنگامی که تعداد سالمندان افزایش می باید، احساس نیاز به فراهم بودن زیرساخت ها، خدمات و تجهیزات لازم برای آنها نیز دو چندان می شود. امری که تاکنون بنا به دلایل مختلف نظیر پررنگ بودن مسایل جوانان از قبیل اشتغال، بیکاری، ازدواج، طلاق و مواردی از این دست چندان مورد توجه سیاست گذاران و نهادهای دولتی نبوده است.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش ­های خبری ایرنا، ترکیب سنی جمعیت کشورها با توسعه شرایط اقتصادی و اجتماعی، بهبود شرایط بهداشتی و کاهش مرگ ­و ­میرها تغییر یافته و تعداد بسیاری از جمعیت  کشورها چه توسعه ­یافته و چه در حال توسعه به سمت سالمندی سوق یافته است. بطوری که ایرج حریرچی معاون کل وزارت بهداشت به مناسبت هفته سالمند با اشاره به آمار جمعیت سالمند در ایران اظهار کرد: بر اساس سرشماری ۱۳۹۵ از جمعیت ۷۹ میلیونی کشور هفت میلیون و ۴۱۴ هزار و  ۹۱  نفر یعنی ٩.٢٨ درصد سالمند هستند. پیش بینی می‌شود که درصد سالمندان ایران تا سال ۲۰۲۵ میلادی یعنی ۷ سال دیگر به ۱۰ و تا ۲۰۵۰ یعنی ۳۲ سال دیگر به بیش از ۳۰ درصد برسد. بر اساس این پیش ­بینی در سال ۲۰۵۰ درصد جمعیت سالمند در ایران از میانگین جهان و آسیا بیشتر و از هر سه نفر، یک نفر سالمند خواهد بود.

طبیعتاً با افزایش تعداد سالمندان، احساس نیاز به فراهم بودن زیرساخت ها، خدمات و تجهیزات لازم برای آنها نیز دو چندان می شود. امری که تاکنون بنا به دلایل مختلف نظیر پر رنگ بودن مسائل جوانان از قبیل اشتغال، بیکاری، ازدواج، طلاق و مواردی از این دست چندان مورد توجه سیاست گذاران و نهادهای دولتی نبوده و هیچ سیاست جامع جمعیتی و سند سالمندی در این زمینه طراحی نشده است. این امر از یک سو و عدم حمایت مناسب و کافی از سوی مراکز دولتی و نامساعد بودن وضعیت صندوق ­های بازنشستگی از سوی دیگر بر موضوع سالمندی در جامه دامن زده و سطح توقعات از دولت را بالا برده است.

از این رو اهمیت این مساله و مشکلات موجود در این زمینه سبب شد با خانم شیوا پروایی، دکترای جامعه ­شناسی دانشگاه تهران و پژوهشگر مسائل اجتماعی و جامعه ­شناسی سالمندی به گفت و گو بنشینیم. خانم دکتر پروایی، از معدود افرادی هستند که حدود ده سالی است در حوزه مطالعات سالمندی از رویکرد جامعه­ شناختی کار می ­کند. رساله کارشناسی ارشد و دکترای ایشان در دانشگاه تهران در حوزه جامعه ­شناسی سالمندی بوده است.

در ادامه مشروح این گفت و گو را می خوانید.

آمار سالمندان در جامعه ایرانی

 پروایی در خصوص تعداد سالمندان و مسئله سالمندی گفت: اگر افراد بالای ۶۰ سال را سالمند در نظر بگیریم باید بگوییم بر اساس سرشماری ۱۳۹۵حدود ۷ میلیون و چهارصد هزار نفر سالمند داریم که خود سالمندان را می ­توانیم در سه دسته قرار دهیم؛ سالمندان جوان (افراد۶۰ تا ۷۴ ساله)، سالمندان میانسال (افراد ۷۵ تا ۹۰ ساله) و سالمندان کهنسال (افراد بالای ۹۰ ساله). بر اساس آمار سال ۱۳۹۷ هم نزدیک ۸ میلیون نفر از جمعیت کشور سالمند هستند یعنی حدود ۱۰ درصد جمعیت کشور در حال حاضر بالای ۶۰ سال هستند. علی رغم تعداد قابل توجه سالمندان متاسفانه صدای آنها چه در سطح سیاست­گذاری و چه در سطح آکادمیک به خصوص با رویکرد اجتماعی شنیده نم ی­شود. به­ طور کلی موضوع سالمندی در جامعه ایران پروبلماتیک نشده است؛ این در حالی است که با توجه به سیر حرکت جمعیت به سمت سالمندی لازم و ضروری است که بیش از پیش به بحث سالمندی و مسائل و مشکلات سالمندان پرداخته شود.

حاشیه ­ای شدن موضوع سالمندی

پروایی در خصوص پروبلماتیک نشدن مساله سالمندی گفت: یکی از دلایل پروبلماتیک نشدن موضوع سالمندی در ایران، یا به بیانی دیگر حاشیه­ ای شدن موضوع سالمندی شاید به این دلیل باشد که همین الان نزدیک  ۴۰ میلیون نفر از جمعیت کشورمان زیر ۳۰ سال هستند و شاید بخاطر همین موضوع، مسائل جوانان مانند اشتغال، آموزش، ازدواج و آسیب­ های اجتماعی مثل اعتیاد و ... بیشتر در اولویت کشور بوده است. در واقع سالمندی، امروز دچار یک نوع فراموشی سیاستی شده و تا کنون دغدغه جامعه علمی و سیاسی کشور هم نبوده است. این در حالی است که حدود ۸ میلیون نفر از جمعیت کشورمان سالمند هستند و این ضرورت وجود دارد که بحث سالمندی از حاشیه­ای­شدن در عرصه سیاست­گذاری و حمایت­های رسمی دولتی خارج شود و صدای آنها، مسائل، مشکلات و چالش­هایشان شنیده شود و سالمندان نیز در سیاست­ها دیده شوند.

فقر نظام تامین اجتماعی سالمندان

پروایی در خصوص بحث تامین اجتماعی سالمندان گفت: حدود سی درصد از افراد بالای ۶۰ سال جامعه ایران  از خدمات تامین اجتماعی برخوردار نیستند، این دسته صرفاً تحت پوشش نهادهای حمایتی مثل کمیته امداد و سازمان بهزیستی هستند. تقریباً حدود ۴۰ درصد سالمندان تحت پوشش صندوق­ های بازنشستگی هستند (عمدتاً دو صندوق تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی کشوری) که از مستمری بازنشستگی زیر خط فقر و معیشت برخوردارند. برای مثال حقوق بازنشستگی مستمری­بگیران تامین اجتماعی اکنون نزدیک به ۱ میلیون و پانصد هزار تومان رسیده است که این مقدار بسیار ناچیز است و از خط معیشت فاصله زیادی دارد و سالمندان بازنشست ه­ایی که در این دوره از زندگی هزینه­ های درمانی و بهداشتی بسیار بالایی دارند نمی توانند با این مبلغ زندگی آرامی داشته باشند. از طرفی نیز سالمندانی داریم که به دلیل چرخه عمر اقتصادی معیوب در کشور نتوانسته اند به اندازه کافی در طول دوره زندگی پس انداز و دارایی سرمایه­ای داشته باشند و این باعث شده بخش زیادی از سالمندان فقیر و نیازمند حمایت باشند.

خود صندوق ­های بازنشستگی هم به نحوی دچار بحران مالی شده ­اند و کیفیت خدمات درمانی و رفاهی که ارائه می­ دهند به شدت پایین است. این امر نیز به مراتب کیفیت زندگی سالمندان را تحت تاثیر قرار داده است به طوری که سبب شده تعداد بسیاری از سالمندان بازنشسته نیز به سمت مشاغل غیر رسمی و چند شغله بودن بروند. درحال حاضر بسیاری از سالمندان بازنشسته به خصوص سالمندان بازنشسته جامعه کارگری و بازنشستگان مشاغل سطوح پایین صندوق بازنشستگی کشوری به دلیل وضعیت اقتصادی کنونی ناچار هستند تا همچنان در بازار کار و در مشاغل غیررسمی و سطوح پایین فعالیت کنند.

بنابراین بحث سالمندی با مساله فقر در هم آمیخته شده و تعداد بسیاری از سالمندان تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند؛ نهادهای حمایتی که نمی­توانند حمایت خاصی از سالمندان جامعه به عمل آورند. تقریباً سالمندان ما در سن ۶۰ سالگی یا تک­نفره و یا دو نفره زندگی می­کنند و میزان مبلغی که کمیته امداد برای ۱ نفر در نظر گرفته است، ۱۰۸ هزار تومان و برای دو نفر حدود ۲۰۰ هزار تومان است که این مقدار با توجه به وضعیت اقتصادی کنونی به­هیچ­وجه کافی نیست. لذا با توجه به اینکه حمایت­هایی که از طرف دولت صورت می­گیرد به مقدار کافی نیست، روند حمایتی درحال حاضر به سمت کمک­های مردمی و خیریه رفته است.

سالمندی طبقاتی شده

پروایی در خصوص سالمندی و دسته­ بندی­ های مربوط به آن گفت: سالمندی یک امر طبقاتی ­شده است. سالمندی متنوع و متکثر شده و افراد بر اساس طبقه­ ای که در آن قرار دارند و بر اساس سرمایه­ هایی که از آن برخوردارند، در گروه­ های مختلف قرار می­ گیرند. در وضعیت فعلی سالمندان فرو دست به شدت آسیب می بینند چون دولت نمی­ تواند حمایت ­های کافی ارائه کند و کم ­کم از وظایف اجتماعی و اقتصادی خود عقب نشینی می ­کند و وظایف خود را به بخش­ های خصوصی و غیر دولتی، مردم ­نهاد و خیریه ­ای واگذار می ­کند. از طرفی خانواده هم ناتوان شده و درگیر مسائل و مشکلات فرزندان و یکسری مسائل دیگر مثل طلاق و مشکلات خانواده شده، بنابراین خانواده ها هم امروزه نمی ی­توانند از سالمندانشان حمایت لازم را داشته باشند. برای­مثال در بین اعضای خانواده، زنان که قبلاً ارائه دهنده خدمات مراقبتی به سالمندان در خانه بودند الان شاغل شده ­اند و علاوه بر این که زمان و فرصت لازم را ندارند، نگرش ­ها و باورهایشان هم تغییر کرده است. کوچک شدن فضای فیزیکی و جغرافیایی در منزل هم با وضعیت آپارتمان­ نشینی و خانه ­های کوچک متناسب با زندگی سالمندی نیست. علاوه بر این موارد حتی اگر فضا برای هم اقامتی وجود داشته باشد سالمند در معرض خشونت و بدرفتاری قرار می گیرد و خانواده دیگر برای او ایمن نیست. لذا همه این موارد سالمندان فرودست را بیش از طبقات دیگر تحت تاثیر قرار می ­دهد و آنها سالمندی بسیار پر مخاطره­ای را می گذرانند؛ به خصوص در وضعیت فعلی که اقتصاد در شرایط بی ثباتی هست و بسیار نا امن و بی ثبات شده است.

ضرورت دارد مسائل سالمندی در طبقات مختلف و گروه ­های درآمدی مختلف بررسی و رسیدگی شود چرا که جنس مشکلات طبقات مختلف و گروه های مختلف سالمندان با هم متفاوت است. برای مثال، سالمندان طبقات بالا فرصت و توان حمایتی و مراقبتی بیشتری دارند. آنها حتی فرصت و توان خرید خدمات را از بخش خصوصی و بازار دارند، در حالی که سالمندان طبقات فرودست از این نظر بسیار آسیب پذیر هستند. سالمندان طبقات فرودست هرچند از فقر معیشتی و فقر سلامت و بی سوادی و ... رنج می­برند اما این به این معنا نیست که سالمندان طبقات بالا بدون مشکل باشند، بلکه سالمندان طبقات بالا هم مشکلات خاص خودشان را دارند. هر چند جنس مشکلات و نحوه مواجهه آنها با مشکلات با هم بسیار فرق می­ کند. تنهاشدگی، طردشدگی، سالمندآزاری به خصوص خشونت اقتصادی و حتی خشونت ارتباطی علیه این سالمندان و کمرنگ شدن پیوندهای خانوادگی از مشکلاتی است که در بین سالمندان طبقات بالادست هم دیده می شود.

بی­سوادی سالمندان

یکی از مهم ترین مشکلات سالمندان ایرانی، بی سوادی سالمندان و فقر سواد سلامت و سواد حقوقی در بین سالمندان است. براساس آمار سال ۱۳۹۵، ۵۴ درصد سالمندان ایران بی سواد هستند. در این بین، ۶۶ درصد سالمندان بی­سواد، زنان و ۴۱ درصد مردان هستند، بقیه سالمندان نیز عمدتاً کم­ سواد هستند. در این زمینه سالمندان روستایی به شدت  آسیب پذیر  هستند و حتی نمی ­توانند در بسیاری از موارد به دلیل عدم آگاهی از خدمات موجود نیز استفاده کنند.

بی­سوادی سالمندان زمینه ­ای را فراهم کرده است که سالمندان از فقر سواد سلامت و فقر سواد حقوقی رنج می­برند؛ دو موضوع مهمی که موجب می­ شود آنها در دوره زندگی سالمندی اسیر پیامدهای بی­سوادی شوند؛ پیامدهایی که گاهی سالمندان را به دلیل فقدان سواد حقوقی  بی سرپناه می­ کند، گاهی نیز به دلیل فقر سواد سلامت، آنها را در سنین پایین بیمار و نحیف و از کار افتاده می ­سازد و مسائلی این چنین.

وضعیت آسایشگاه ها و خدمات نسبت به جمعیت سالمندان

 پروایی در خصوص وضعیت آسایشگاه سالمندان گفت: چون در وضعیت فعلی سالمندان ما به شدت آسیب­ پذیر هستند از این رو ضرورت دارد خدمات و بیمارستان­ های مخصوص سالمندی و آسایشگاه ­های سالمندی افزایش پیدا کند. یکی از مسائل ما این است که آسایشگاه­ های سالمندان ما در اختیار بخش خصوصی و غیر دولتی هستند و یا در مواردی هم در اختیار نهادهای خیریه ای هستند. خود کهریزک نیز با حمایت ­های مردمی و خیریه ای اداره می­ شود. در حالی که آسایشگاه ­های سالمندی چیزی نیست که زیر نظر بخش خصوصی باشد چون در چنین شرایطی هم حتی کسانی که ماهانه شاید بالای ۵ میلیون تومان و حتی ده یا یازده میلیون می دهند ممکن است نتوانند از شرایط خوبی برخوردار باشند.

از طرفی بیمه­ های مراقبتی نداریم؛ حتی سالمندان بازنشسته هم از بیمه های مراقبتی برخوردار نیستند. یک سالمند بازنشسته به سختی می تواند با درآمدش از خدمات لازم برخودار شود. از طرفی بیمه های بازنشستگی هم خدمات و امور مراقبتی و آسایشگاهی را تحت پوشش قرار نمی دهند. بحث تجهیزات مخصوص سالمندان مانند تشک، سمعک و تجهیزات درمانی و پزشکی بسیار اهمیت دارد. در حالی که در کشور ما این تجهیزات بسیار محدود است و سهم دولت در پرداخت هزینه­ های این گونه تجهیزات بسیار کم یا حتی تقریباً می توان گفت صفر است.

بسیاری از سالمندان هم هستند که درآمد خاصی ندارند، بازنشستگی هم ندارند و جسم شان هم از کار افتاده و توان کار ندارند. از این رو تعدادی از آنها ناچارند در وضعیت بی خانمانی به سر ببرند و یا به فعالیت هایی مثل دست فروشی و گدایی روی آورند. سالمندان کار نیز پدیده امروزی است که رو به گسترش هم هست اما متاسفانه صدای سالمندان کار هم در جامعه ایران شنیده نمی شود درحالی که این مسئله بایستی در کنار بحث کودکان کار مورد مطالعه و بررسی و حمایت قرار بگیرد.

پروایی سرانجام گفت: به طورکلی می ­توانیم بگوییم ما در کشورمان تعداد سالمندان کمی نداریم اما مساله این است که سالمندی در کشور ما به امری غایب تبدیل شده است؛ سالمندان زیادی داریم ولی سالمندی نداریم؛ امید است که بحث سالمندی در جامعه ایرانی عمومی شود و به سالمندان در کنار دیگر گروه ­های سنی توجه کافی شود.