تهران- ایرنا- ماجرای ابتلای تعدادی از اهالی روستای «چنار محمودی» به ایدز و وقوع درگیری‌های متعدد، نام این روستا را نزد بسیاری از مردم و رسانه‌ها بر سر زبان‌ انداخته و اینک رخدادی با ماهیت اجتماعی و فرهنگی، ابعاد و شمایل سیاسی- امنیتی یافته است.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، هفته گذشته بود که خبر ابتلای ده ها تن از مردم روستای «چنار محمودی» از توابع لردگان استان چهارمحال و بختیاری به ویروس ایدز در شبکه های اجتماعی انتشار یافت.

از همان ابتدا بسیاری عنوان داشتند که ده ها نفر از اهالی این روستا منجمله تعدادی کودک به خاطر استفاده یکی از پرسنل بهداری از سرنگ مشترک و آلوده به ویروس HIV به ایدز مبتلا شده اند. در ادامه، این رخداد در برخی رسانه ها پیامد اقدامی تعمدی و با مقصود انتقام جویی محلی قلمداد شد که منجر به آلودگی نزدیک به ۳۰۰ نفر از اهالی چنار محمودی شده است.

این خبر هر چند در بدو امر هولناک و هراس آور بود اما ابهام ها در مورد صحت آن سبب شد تا میان انتشار اولیه و بازتاب های آن فاصله ای ایجاد شود، خصوصا که پارسال در چنین روزهایی انتشار خبری در مورد استفاده سرنگ آلوده و مشترک در یکی از دبیرستان های شهر تاکستان در استان قزوین ابتدا نگرانی های بسیاری برانگیخت اما مشخص شد که هیچ کدام از دانش آموزان با عارضه ای مواجه نشده اند.

بر خلاف رویداد تاکستان، ماجرای لردگان به درگیری و مناقشه در این منطقه کشیده شد و تصاویری از حمله معترضان به ساختمان های دولتی در شبکه های اجتماعی انتشار یافت. به موازات آن، ماوقع چنار محمودی به یکی از اصلی ترین سرخط های رسانه های فارسی زبان خارجی مبدل شد و همچنان بخش مهمی از محتوای این رسانه ها و کانال های اجتماعی به درگیری های لردگان اختصاص دارد. به عبارتی دیگر می توان گفت نبض اطلاع رسانی در این خصوص از دست رسانه ها و مراجع اطلاع رسانی خارج شده و حوادث این روستای گمنام به تدریج ابعاد و زوایایی تازه می یابد.

در همین ارتباط، دیروز وزیر بهداشت برای نخستین بار به حوادث چنار واکنش نشان داد و با رد گزاره اقدام بهورز در آلوده کردن اهالی تصریح کرد: در روستای چنار محمودی از مدت ها قبل و از بیش از ۴۰ روز پیش، گزارشاتی از موارد آلودگی با ویروس HIV داشتیم که همکاران ما بسیار آرام و بی صدا و با حفظ حرمت مردم شریف آن منطقه، کارها را پیش می بردند.

حال با تبدیل اوضاع این روستا به مساله ای سیاسی و امنیتی نگاه بسیاری به زوایای مختلف رویدادهای چنار دوخته شده و نکاتی در این زمینه مطرح است؛

۱-به رغم وقوع حوادثی نظیر اعتراضات دی ماه سال ۹۶ و مباحث، اظهارنظرهای کارشناسانه و تحلیل هایی که در زمینه ضرورت های عمل رسانه در صحنه های پرچالش مطرح شد، همچنان کُمیت مراجع و رسانه های رسمی اطلاع رسانی در مقایسه با رقبای جدید و نیز خارجی لنگ می زند.

در این شرایط مثلا می توان این پرسش را مطرح کرد که اگر اخبار یا شایعاتی درباره فعال شدن آتشفشان دماوند در برخی رسانه ها انتشار یا بازتاب یابد، جایگاه رسانه های رسمی در کنترل نبض جامعه و اطلاع رسانی به مردم کجا است و چگونه قرار است از تبدیل یک چالش به بحران جلوگیری کرد؟

۲-آموزش در زمینه یک سری مسائل درآمیخته با تابوهای اجتماعی و سیاسی که ملاحظات مختلف عرفی، اخلاقی و ....  دارد با خلاهای بسیاری روبرو است. آموزش مسائل جنسی در خانواده، مدارس و سایر نهادهای اجتماعی، به رغم رویدادهای تاسف برانگیز و هر از چندگاه، هنوز به چشم خط قرمزی غیر قابل عبور نگریسته می شود.

همچنان که وزیر بهداشت بیان داشته، این دستگاه از هفته ها پیش از ابتلای ساکنان چنار محمودی به ایدز مطلع بوده اما نبود شیوه ای کارآمد برای اطلاع رسانی در این زمینه و آموزش درست درباره واقعیات ایدز سبب رفتارهایی شگفت آور و رخدادهایی تامل برانگیز شده است.

طی روزهای گذشته تعدادی حتی از قربانی شدن چند نفر از مبتلایان به ایدز خبر داده اند و یکی از رسانه ها نوشته است که دانش آموزان و والدین آنان در مدرسه ای در لردگان از یکی از کودکان مبتلا به HIV فراری شده اند.

حال پرسش اینجا است که چرا نباید درباره موضوعی اینچنین اطلاع رسانی و آموزش لازم در جامعه صورت گیرد تا شایعاتی از این دست بر آتش التهابات موجود دامن نزد.

۳-آنچه مشخص است درگیری های لردگان نتیجه اتفاقی با ابعاد اجتماعی- فرهنگی است که اکنون به چالشی سیاسی و امنیتی تبدیل شده و البته نمی توان انتظار داشت که رسانه های بیگانه به راحتی از فرصت موج سواری روی آن بگذرند و سوء استفاده ای هم از آن صورت نگیرد.

در سوی دیگر ماجرا نسبت دادن تمامی ماوقع لردگان به عناصر «ضدانقلاب» و «ضد وطن» و «عوامل بیگانه» هم نه تنها دردی را دوا نمی کند بلکه با گسترش بی اعتمادی به مسوولان و اظهارات آنان، نارضایتی ها را روی دور تند و تصاعدی می برد.

آنچه در حال حاضر ضرورتی انکارناپذیر به نظر می آید به دست گرفتن جریان اطلاع رسانی در این پرونده خاص است. در حال حاضر رسیدگی به اوضاع مبتلایان و اطمینان بخشی مکرر در زمینه حمایت دولت و نهادهای مسوول و نیز واکاوی زوایای مختلف این رخداد یا مقصران احتمالی، راهکاری است که باید به جای رویکردهای خنثی، بی ثمر و حتی حساسیت برانگیز در دستورکار قرار گیرد.

پس از فرونشست گرد و غبار حوادث چنار محمودی هم باید به فکر هرس کردن چنارهای پرچالشی از این دست بود و به طور جدی چاره ای برای اطلاع رسانی و آموزش در این زمینه اندیشید.