تهران- ایرنا- ارنستو چگوارا مبارزی سرسخت و مردم گرا بود که آوازه او از آمریکای لاتین فراتر رفت و به آفریقا و آسیا نیز رسید. این شخصیت مبارز در ایران و در سال های قبل از انقلاب به عنوان نماد و الگوی مبارزه تبدیل شد و سال ها تصویرش بر روی لباس ها، قاب ها و ... خودنمایی می کرد.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ در همان اکتبر ۱۹۶۷ که ارنستو گوارا، معروف به «چه»، در جنگل های بولیوی کشته شد، دیگر برای نسل من اسطوره یی بود نه فقط در آمریکای لاتین که در سرتاسر دنیا، اعدامش در ۳۹ سالگی در روستای والِگرانده فقط به شهرت افسانه یی گوارا افزود. انگار قاتلان از مرده اش بیشتر از زنده اش می ترسیدند. اینها بخشی از نوشته آریل دورفمن شاعر و نویسنده شیلیایی است که نشان می دهد چگوارا همچنان به عنوان الگویی برای مردم جهان قابل احترام است.

اما دورفمن به درستی اشاره می کند که حالا قهرمانِ مُرده‌مان کماکان در خاطره جمعیِ مردمان زنده مانده اما نه دقیقاً آن طور که اغلبِ ما انتظارش را داشتیم. «چه» حالا بدل شده به هیبتی که همه‌جا هست: چهره‌اش از روی لیوان‌های قهوه و پوسترها زُل زده به ما، تهِ دسته‌کلید و لای جواهرات جرینگ جرینگ می‌کند، سروکله‌اش وسطِ قطعه‌های راک و اُپراها و اجراهای هنری پیدا می‌شود. این تقدس یافتنِ تصویرش همراه بوده با محو شدنِ تصویرِ واقعیِ این آدم، تصویری که افسانه و اسطوره آن را فروخورده‌اند.

پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز کشته شدن ارنستو چگوارا به بررسی تب و تاب الگو گرفتن از او و استفاده از تصویرش در ایران پرداخته است.

شروع تب و تاب چگوارا و نخستین نوشته از مرگش در ایران

در سال هایی که هنوز چریک ها به پاسگاه ها سیاهکل حمله نکرده بودند و تب مبارزه های مسلحانه آرام آرام در حال شروع شدن بود، مطلبی افشاگرانه و ضد آمریکایی درباره کشته شدن چگوارا در ایران منتشر شد، نوشته یی از میشل بوسکه در نوول ابزرواتور که ۲ ماه بعد از اعلام خبر کشته شدن او با عنوان قاتلین ارنستو چه گوارا به وسیله هوشنگ کاووسی در آذر ۱۳۴۶ خورشیدی در مجله نگین منتشر شد. در این مطلب در مورد کشته شدن چگوارا گفته هایی از موسی ابراهام و خوزه مارتی نزکاسو پزشک هایی که جسد او را مورد آزمایش قرار دادند، آمده بود اما این شماره مجله توقیف و بسیاری از نسخه های آن جمع آوری شد اما اینگونه برخوردهای شدید هم نتوانست از تب و تابی که می رفت ایران را فرا بگیرد، جلوگیری کند زیرا چند سال بعد چگوارا به الگوی مبارزه با حکومت پهلوی تبدیل شد و شمار زیادی از فعالان و گروه های سیاسی مخالف به او علاقمند شدند و به الگویی برای نسل آنها تبدیل شده بود. در آن سال ها در دانشگاه ها همه چگوارا را می شناختند و می خواستند که از او بیاموزند. در همین زمان هنگامی که زمان سازمان های چپگرای ایران، به دلیل وابستگی به شوروی دچار مشکل بودند، چه گوارا به عنوان سرمشق یک حرکت مستقل برای مبارزان به حساب می آمد و هنگامی که کشته شد در ایران برای او مراسم گرفته شد.

مهمترین تصویر چگوارا در ایران و جهان

انقلاب اسلامی به پیروزی رسید اما تصویر و الگو گرفتن از چگوارا همچنان باقی ماند و سال هاست که چگوارا در ایران و نیز در بسیاری از کشورهای دیگر جهان به عنوان نمادی از مبارزی خستگی ناپذیر شناخته می شود، چگوارا برای برخی نماد مبارزه با استبداد، برای عده یی الگوی مخالفت با بی عدالتی و برای بعضی هم اسوه دشمنی با امپریالیسم و اشرافی گری شده است اما در این میان مهمترین تصویری که از او در همه جا خودنمایی می کند، پرتره مبارز چریکی قهرمان است که به عنوان یکی از مشهورترین عکس هایی بوده که از چگوارا باقی مانده است.

این تصویر مربوط به پرتره مبارز چریکی قهرمان است که تصویر چگوارا با کلاهی که نشان ستاره بر آن است، نشان می دهد. این عکس به وسیله آلبرتو کوردا در پنجم مارس ۱۹۶۰ میلادی در شهر هاوانا در کوبا در مراسم گرامیداشت قربانیان انفجار کوبر گرفته شد و در اواخر دهه ۶۰ میلادی این تصویر به یکی از نمادهای فرهنگی تاریخ معاصر بدل شد. چگوارا در این هنگام ۳۱ سال داشت و کوردا می گوید در زمان گرفتن این عکس به شدت محو حالت چهره او شده؛ چهره‌یی که به گفته او تسلیم‌ناپذیری همیشگی است، حالت چهره چگوارا در این عکس همچنین خشم و رنج او را با دیدن قربانیان نشان می‌دهد. البته کوردا چند سال بعد گفت در این عکس حالت مصمم و نفوذناپذیر چه گوارا دیده می‌شود.

از روی این عکس نسخه‌های بسیاری کپی شده، نقاشی شده، براساسش مجسمه ساخته شده و... حتی به الگوی خالکوبی بدل شد و حتی در دانشگاه های ما به یکی از الگوهای دانشجویان تبدیل شد تا آنجایی که حتی عده یی ظاهر خود را به مانند «چه» انقلابی می کردند و با کلاه و پوتین در دانشگاه حاضر می شدند. سعید مدنی فعال اجتماعی می گوید: در اواسط دهه ۱۳۷۰ که جنبش دانشجویی اصلاح طلب ایران خود را بازیافت، بسیاری از گروه ها و شخصیت های مرجع برای آنها اعتبار خود را از دست داده بودند و دانشجویان خود را نیازمند رجوع به شخصیتی مبارز و آرمانگرا می دیدند. این چنین، اندیشه چه گوارا به عنوان فردی که در همه حال به مبارزه اعتقاد داشته است، برای آنها زنده شد. در فضای جامعه نیز عکس های از چگوارا بر روی تی شرت ها، لیوان ها و ... نقش بسته است و عده یی هستند که پیراهن هایی با تصاویر چه گوارا می پوشند و کلاه چگوارایی بر سر می گذارند.

استفاده سرمایه داری از مبارز انقلابی

اواخرِ دهه ۶۰ جوان‌ها فریاد می‌زدند چه‌گوارا زنده خواهد شد ... خیابان‌های سانتیاگوی شیلی جوان‌ها این را می‌گفتند، سرتاسرِ امریکای لاتین لبریزِ سوگندِ مشابهی بود. فراموشش نمی‌کنیم!، نمی‌گذاریم فراموش شود!، مبارزی که سال ها با آمریکا جنگید و همه و همه به او ادای احترام می کردند و او را نماد مبارزه با غرب و سیستم استعماری اش برشمردند اما امروز عکس های با کلاه کج و ریش درهمش همه جا خودنمایی می کند تا آنجا که همان نظام سرمایه داری، تصویر او را بر روی اجناس خود زدند، برایش فیلم ساختند، در روزنامه هایشان او را جزو تاثیرگذارترین افراد قرن بیستم خواندند و برایش بازی های ویدئویی و کامپیوتری تولید کردند تا او را به قهرمان بین المللی تبدیل کنند که انگار نه دشمنی داشته و نه سال ها با یک حکومت سرمایه داری مبارزه کرده است بلکه به یک آرم تجاری و دوست داشتنی تبدیل شده که سرمایه داری به خوبی از آن استفاده می کند و جملاتی زیبا از او در صفحه های مجازی و دیگر تصویرها نقش بسته است.

فرزندان چگوارا در ایران

شاید همین دولتمردانی که در دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی خودشان شیفته چگوارا بودند و او را الگوی مبارزه برای خود می دانستند و حتی با خواندن کتاب های او دستگیر می شدند در آن سال ها فکر نمی کردند که چند دهه بعد فرزندان این مبارز انقلابی به ایران بیایند اما این اتفاق عملی شد و در ۱۳۸۶ خورشیدی آلیدا گوارا و کامیلو گوارا فرزندان ارشد مبارز انقلابی بزرگ آمریکای لاتین برای نخستین بار به ایران سفر کردند. در جریان همین سفر و در یکی از جلسه های برگزار شده بود که آلیدا اظهار داشت: نباید تاریخ را مورد خدشه قرار داد. کمونیسم هیچ وقت در جهان نتوانسته بروز و ظهور پیدا کند و آن چه در جهان در برهه هایی مطرح شده، نسخه هایی از سوسیالیسم بوده است. باید به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم و به دنبال مشترکات باشیم. من یک مسلمان نیستم ولی وقتی پا به ایران گذاشتم به هنجارهای ایرانی ها احترام گذاشتم و از حجاب استفاده کردم اما شاید به این نوع پوشش اعتقادی نداشته باشم ... ضروری است که بشر به این هنجارها احترام بگذارد تا هم زیستی مسالمت آمیز امکان داشته باشد.

چگوارا دستمایه هنرمندان

چگوارا تنها الهام بخش مبارزان انقلابی نبوده بلکه در سال های گذشته دستمایه یی برای هنرمندان نیز شده است. در همین خصوص ۲ فیلم مستند چه گوارا و خداحافظ ارنستو به وسیله پویان شاهرخی ساخته شد. شاهرخی کارگردان این فیلم ها درباره انگیزه اش از ساخت آنها گفت: چه گوارا محبوب ترین شخصیت زندگی من بوده و هست. تصویر چه گوارا از کودکی در برابر چشمان من بوده و همواره در محیط خانواده بحث های مفصلی راجع به این قهرمان اسطوره یی وجود داشت. از این رو، اوایل سال ۸۰ به شکل جدی مشغول کار روی یک طرح مستند شدم به نام خداحافظ ارنستو. تحقیقات این طرح و تکمیل شدن آن بیش از دو سال به طول انجامید. من در این زمان افزون بر هزاران صفحه مطلب و منبع از چه گوارا، اندیشه های اقتصادی، سیاسی، رفتار اجتماعی و روابط خانوادگی و... درباره او جمع آوری کردم. این که جوانی ۳۵ ساله پست و مقام وزارتی، جایگاه مناسب اجتماعی، زندگی ایده آل، فرزندان و همه چیز را رها کند و برای مبارزه یی آرمانی به کشوری برود که هیچ تعلق ژنتیکی به آن ندارد؛ برایم بسیار با اهمیت و جذاب بود. اندیشه های انسانی و تفکرات او همواره دغدغه ذهنی من بوده و هست. تصور می کنم اینها کافی باشد تا من را وادار به عزیمت به کوبا کند تا فیلمی مستند از زندگی چه گوارا بسازم.