کتاب دیوان اشعار غیاثالدین نقشبند یزدی به کوشش حسین مسرت و خوشنویسی محمود رهبران در زمستان ۹۳ با تیراژ یک هزار نسخه توسط انتشارات ناشران یزد به چاپ رسیده است.
در این دیوان غزل ها، قصیدهها، مثنویها، ترجیعبند، ترکیببند، قطعهها، رباعیها و دوبیتیهایی از این شاعر گردآوری شدهاست همچنین در دیباچه کتاب مختصری در مورد غیاثالدین نقشبند یزدی توسط مسرت نوشته شده است.
خواجه غیاثالدین علی نقشبند یزدی چون به کار زربفت اشتغال داشت به زرباف نیز شهره بود، صادقی افشار کتابدار، او را اهل شیراز و از اولاد سعدی می داند و با این حال می نویسد که وی را در یزد دیده و در خانهاش مهمان بوده است.
غیاثالدین در جوانی کارخانه بافندگی بزرگی در شهر یزد داشته و پس از آنکه هنرمندی والا شده و شهرتش به دربار رسید، راهی اصفهان شد تا به واسطه هنری که داشت وارد دربار شاه عباس اول شود، او کارگاه سلطنتی را اداره میکرد و هنر خود را به درباریان بویژه شاه عباس عرضه میکرد.
غیاثالدین علاوه بر نقشبندی در آن کارگاه به بافت پارچه نیز اشتغال داشت و چنان کارش بالا گرفته که شاه از بافتههای او تحفه به نزد شاهان هند، ترک، اروپا و چین می فرستاد و پادشاهان از گوشه کنار جهان دست بافتهای او را خواستار بودند.
در این کتاب پس از نگارش زندگینامه غیاثالدین اشعار او به رشته تحریر درآمده که ابیاتی از آن در ادامه میآید.
امروز مرا به دشمنان غالب کن واندر طلب حقیقتم طالب کن
فردا که سر از خاک لحد بردارم حشرم به علی ابن ابی طالب کن
///////
دارم اسبی که نیست مانندش از کسالت ز ماه تا ماهی
هر دو راضی به مرگ هم شدهایم من ز کم راهی، او ز کم کاهی
۷۵۳۴/ ۶۰۱۴/