تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۶

سرانجام پس از چند دهه قلم فرسایی، خودسوزی، پرسیدن نظر مراجع و زیر و رو کردن قانون، زنگ آغاز پایان یک رویا زده شد و دروازه های ورزشگاه آزادی به روی زنان به عنوان تشویق کننده همنوعان گشوده شد؛ زنانی که حال آزادانه و بدون گریم مردانه و گزینشی بر صندلی های استادیوم به تشویق همنوعان خود خواهند پرداخت.

حال و هوای این روزهای زمین مستطیل شکل و سبز فوتبال آزادی با هر زمان دیگری متفاوت است و قرار است شاهد حضور آزادانه زنان به عنوان تماشاگر در قاب بنفش خود باشد؛ البته ورزشگاه آزادی پیش از این هم شاهد این حضور بود اما با گریم، ریش و هیبتی متحیرانه مردانه.

زنان علاقمند که از بامداد جمعه ۱۲ مهر، وقتی فروش اینترنتی بلیط بازی تیم ملی ایران با کامبوج آغاز شد، به سرعت برای خرید بلیط در جایگاه هایی که در نمودار خرید با رنگ بنفش مشخص شده‌ بودند اقدام کردند تا بازی تیم‌های فوتبال ایران و کامبوج در روز پنجشنبه ۱۸ مهر را برای نخستین بار غیرگزینشی و مستقیم ببینند.

به دنبال این استقبال، «معصومه ابتکار» معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری در حساب توئیتری خود نوشت: زنان مطالبات متعدد و متفاوتی دارند و حضور در ورزشگاه ها هم یکی. در جامعه ای همدل، تلاش خودشان و مسئولان در کنار هم پاسخگوی مطالبات خواهد بود. در ایران ما فرصت های همدلی فراوان است خدا را شکر. ‌..

در این میان استقبال توئیتری «علی ربیعی» سخنگوی دولت از ورود زنان به ورزشگاه هم خواندنی است، آنجا که نوشت: دولت و جامعه ایران زیر فشار حداکثری تیم B و جنگ و تحریم زیر بار فشار خارجی نرفت. اگر زنان امروز در ورزشگاه هستند و به حقشان رسیدند حاصل مجموع مطالبات درون زای جامعه ایران و پیگیری دولت است. ورود زنان به ورزشگاه ثمره تلاش‌های داخلی است و نه فشار خارجی.

«فاطمه سعیدی» نماینده مجلس هم در پیامی توئیتری با اشاره به این که بالاخره هرچند با محدودیت و قطره‌چکانی اما راه ورود زنان به استادیوم آزادی باز شد، نوشت: پنجره‌ای کوچک که نشان داد این مسیر باز شدنی است. باید سکوهای بیشتری در اختیار زنان قرار گیرد. بلیط را از سامانه تهیه می‌کنم و در کنار هم تیم ملی ایران را تشویق می‌کنیم.

خواسته ای که از اجتماع برخیزد لاجرم بر عرش بنشیند

حضور زنان در ورزشگاه خواسته ای اجتماعی است که چرخ روزگار آن را به سمت سیاسی شدن  و رنگ جناحی گرفتن هول داد و در کش و قوس دعوا و بگیر و ببند، محکوم به سوختن و ساختن و زندان کشیدن شد. درحالی که به قول یک روزنامه نگار، هنر، این نیست که موضوعات ساده اجتماعی را سیاسی کنیم، آنگاه برای حل کردن آن مجبور شویم پای آمریکا و دشمنان داخلی و خارجی را وسط بکشیم و... از همان اول، با صبر و حوصله می‌توان موضوع را از شاخ و برگ‌های سیاسی و... تهی کرد و به گونه‌ای برخورد کرد که موضوع بتدریج به تحلیل برود.

سیاسی شدن این خواسته اجتماعی تا آن جا پیش رفت که مخالفان آن، با حضور پنجاه نفری خود دست به تجمع اعتراضی زدند و آن را به مسائل شرعی و مراجع گره زدند اما خوشبختانه با جزر شدن امواج عاطفه اجتماعی، گروهی که خود، روزی مخالف صددرصد حضور زنان در ورزشگاه‌ها بودند به مخالفت با این بیانیه‌ تجمع پرداختند.

به عنوان نمونه «حمید رسایی» عضو جبهه پایداری در یادداشتی نوشت: مخالفت با مساله ورود زنان به ورزشگاه‌ها و به بهانه حمایت از رهبر انقلاب و مراجع تقلید در سطح گسترده منتشر شده، اگر اصالت هم داشته باشد و از سوی افراد دلسوز و دغدغه‌مند اعلام شده باشد، تجمعی غیرضروری و کج سلیقگی است.

تجربه هم نشان داده خواسته اجتماعی از دل اجتماع برمی خیزد و تا به سرانجام نرسد کنار نمی رود؛ همانند قوانین تابعیت از مادر ایرانی، مطالبه قربانیان اسیدپاشی مبنی بر تشدید جرایم اسیدپاشی، دوچرخه سواری و بسیاری موارد دیگر که با وجود مخالفت ها و حرکت در راهروهای اجرایی و قضایی از کانال تصویب و موافقت گذشت.  

حضور زنان در ورزشگاه هم از این قاعده مستثنی نبود و کنش های اجتماعی و مبارزه مدنی زنان نقش بسیار مهمی در برآورده شدن آن شد. بماند که زنان علاقمند در رسیدن به این خواسته چه ها کردند و چه ها فریاد زدند اما نباید فراموش کرد تهدید فدراسیون جهانی فوتبال هم در گشوده شدن درهای استادیوم آزادی به روی زنان بی تاثیر نبود. موضوعی که تکاپوی مسئولان دولتی و ورزشی را برای حضور زنان در ورزشگاه‌ها دو چندان کرد و با فراهم کردن زیرساخت های لازم، زمینه های حضور را مهیا کردند.

حال، کمتر از ۲۴ ساعت تا بازی غیرحساس فوتبال ایران و کامبوج در چارچوب بازی‌های مقدماتی جام جهانی که مانده و قرار است فردا این بازی با حضور زنان در ورزشگاه آزادی برگزار شود، بازی که بدون تردید جنبه‌های اجتماعی آن بسیار پررنگ‌تر از ورزش و برگزاری یک مسابقه فوتبال در سطح ملی است. چرا که حضور زنان در ورزشگاه آزادی در بازی بین ایران و کامبوج بدون سهمیه‌بندی و فارغ از هر تحقیری، آغاز یک پایان و تحقق بخشی از رویای زنان ایرانی است که هزینه‌های زیادی را در این راه تقبل کرده‌اند.