تهران- ایرنا- پس از ملی شدن صنعت نفت و شکایت انگلیس از ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد، محمد مصدق نخست وزیر در چهره نماینده یک ملت مظلوم در یک تریبون بین المللی حاضر و فریاد تظلم خواهی آنها شد و توجه جهانیان را به حقانیت کشورش جلب کرد.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ نقش انگلیسی ها در حوادث و اتفاق های تاریخی در ایران به اندازه ای بوده که بتوان فارغ از تئوری توطئه به آن نگاه کرد و بر نقش آنها صحه گذاشت. بنابراین دور از ذهن نیست که حضور انگلیسی ها در حوادث مختلف اجتماعی، بدنه جامعه را نسبت به وجود دست های پشت پرده مشکوک کند اما در خصوص پذیرش این حضور پشت پرده نباید آنچنان بود که همچون حکام قجری، هواداران مشروطه را اجیرشدگان انگلیس می خواند و با تمسک به توهم توطئه مسوولیت خودشان را منکر می شدند.

به هر صورت این حضور تاریخی انگلیسی ها در ایران باعث شده تا نه تنها سیاستمداران بلکه در میان عامه هم این صحبت پیش بیاید که هر اتفاقی می افتد بگویند کار، کار انگلیسی هاست تا همین جمله نیز عنوانی شود که جک استراو وزیر امور خارجه پیشین انگلیس بر کتاب خود بگذارد؛ کتابی که در آن به واکاوی دلایل بدبینی تاریخی ایرانیان نسبت به کشورش پرداخته است اما هرچه که باشد، انگلیسی ها به خصوص در مساله نفت، کم گرفتاری برای ایران به وجود نیاورده اند تا آنجا که محمد مصدق نخست وزیری که نقش مهمی در ملی کردن نفت داشت، تصمیم می گیرد، شخصاً به شورای امنیت سازمان ملل متحد برود و از حقوق ایران دفاع کند. پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز سخنرانی محمد مصدق در شورای امنیت سازمان ملل متحد به بررسی این سخنرانی و پس از آن نگاهی به کتاب جک استراو داشته است.

نفت؛ این طلای سیاه یا بلای سیاه

پیشینیان ما گفته بودند که نفت نشان از آشفتگی‌ها و درگیری‌ها دارد. هر که نفت در خواب بیند به مصیبتی گرفتار آید. نفت مال حرام بی‌سرانجام است. بدنامی دارد و عاقبت ندارد. خواب نفت، خبر می‌دهد که گرفتاری سیاسی (نائبه من سلطان) در راه است! ما می‌گفتیم این حرف‌ها خرافات است. می‌گفتیم که این مدعیان تعبیر خواب در دنیای قدیم گرفتار اوهام خویش بوده‌اند. نفت و فساد و بدبختی؟ نفت و جنگ و زد و خورد؟ این حرف‌ها یعنی چه؟ اما آنگاه که در اوایل قرن بوی نفت از این منطقه برخاست، دیدیم که پیران ما راست می‌گفته‌اند و آنگاه که در اواخر قرن درهای دوزخ بر فراز خلیج فارس باز شد و غریو سهمگین آتشبارها و نهیب سقوط موشک‌ها سایه وحشت و مرگ را بر آب‌های نیلگون افکند، همه ماهیان دریا و اشتران صحرا و نخلستان‌های بصره و نیزارهای بطایح نیز دریافتند که نفت چگونه ممکن است به جنگ و زد و خورد و آفت و بلا تعبیر شود! جملاتی که محمد علی موحد در مقدمه خواب آشفته نفت خود به کار می برد و به خوبی نشان می دهد این ماده سیاه را باید طلای سیاه دانست یا بلای سیاه؛ ماده سیاهی که سال هاست تاریخ و تحولات ایران را درگیر خود کرده است و آن روزی که نفت از میدان نفتون مسجدسلیمان پس از ٧ سال حفاری، بالاخره رخ نمود، شاید فقط انگلیسی‌ها می‌دانستند چه اتفاقی افتاده، همین بود که دست‌افشان به دور چاه نفت رقصیدند و جشن گرفتند. شاید آنها، همان بهره‌برداران سالیان، همان‌ها که تا قبل از مصدق، رقصان و پایکوبان از چاه‌های نفت دور نشدند، تنها افرادی بودند که نفت برای‌شان طلایی بود، سیاه و ارزشمند و چه جنگ‌ها و اختلافاتی که کنار چاه‌های نفت میان قدرتمندان جهان شکل نگرفت.

ملی شدن صنعت نفت و شکایت انگلیس علیه ایران

قانون ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که با امضای تمام اعضای کمیسیون مخصوص نفت و به نام سعادت ملت ایران در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ خورشیدی به مجلس شورای ملی ارایه شد و در ۲۴ اسفند همان سال به تصویب رسید. سپس مجلس سنا نیز در ۲۹ اسفند این پیشنهاد را تصویب کرد. پس از آن در هفتم اردیبهشت ۱۳۳۰ مجلس، اجرای طرح  ۹ماده‌ای ملی‌شدن صنعت نفت را به اتفاق آرا تصویب کرد؛ طرحی که خشم انگلیسی ها را برانگیخت و فرانسیس شپرد سفیر انگلیس در تهران اعتراض خود را نشان داد اما ۲۲ اردیبهشت نیز مجلس شورای ملی و سنا، بنا بر ماده نخست قانون اجرایی ملی‌شدن صنعت نفت، نمایندگان خود را برای تشکیل هیات مختلط در خلع ید از شرکت نفت سابق انتخاب کردند تا همین اتفاق باعث شود، انگلیسی ها در پنجم مهر شکایتی علیه ایران به دیوان بین‌المللی دادگستری بفرستند. لاهه هم بدون فوت وقت و درست در همان روز دادخواست انگلیس را به وزارت خارجه ایران تسلیم کرد و از طرفین خواست تا صدور رأی نهایی از هرگونه اقدامی که به حقوق طرف دیگر لطمه می زند، پرهیز کنند.

حضور مصدق در شورای امنیت و مخالفان داخلی

پس از این شکایت، شورای امنیت سازمان ملل تصمیم گرفت در ٢٢ مهر ١٣٣٠ خورشیدی به این مساله رسیدگی کند. به همین دلیل علیقلی اردلان نماینده ایران در سازمان ملل اعلام کرد که  مصدق نخست‌وزیر شخصاً برای شرکت در جلسه شورا به نیویورک می آید و از شورای امنیت تقاضای چند روز مهلت کرد.

مقارن همین روزها مصدق در داخل کشور و به خصوص در میان نمایندگان مجلس مخالفانی داشت. در هفتم مهر نمایندگان رسماً از ماجرای شکایت انگلیس و تصمیم مصدق برای حضور در جلسه شورای امنیت آگاه شدند به همین دلیل هم قول دادند تا قضیه در شورای امنیت فیصله نیافته است از مخالفت خودداری کنند و هیچ‌گونه عملی که موجب تضعیف دولت شود، انجام ندهند. پس از آن مصدق در ۱۴ مهر به همراه علی شایگان، متین دفتری، اللهیار صالح و مرتضی‌قلی بیات از اعضای کمیسیون مختلط نفت، کریم سنجابی وزیر فرهنگ، مظفر بقایی نماینده مجلس، جواد بوشهری وزیر راه، حسین فاطمی سخنگوی دولت و معاون سیاسی و پارلمانی نخست‌وزیر، حسین نواب وزیر مختار ایران در هلند، غلامحسین مصدق فرزند نخست‌وزیر و پزشک مخصوص او، عیسی سپهبدی به‌عنوان مترجم، عباس مسعودی، مصباح‌زاده، شجاع‌الدین شفا به‌عنوان نمایندگان مطبوعات به نیویورک رفتند.

سخنرانی مصدق در شورای امنیت

مصدق در ۱۵ مهر وارد نیویورک شد و در ۲۳ مهر نخستین جلسه شورای امنیت شروع شد. در این جلسه نماینده انگلیس در نطق خود گفت که مساله نفت تنها مربوط به ایران نیست و نفت به دلیل نیاز عمومی به آن، یک مساله جهانی است زیرا که تنها در چند کشور وجود دارد و برهم خوردن نظم استخراج و توزیع آن، صلح جهان را به مخاطره می افکند و به همین لحاظ است که دولت انگلیس موضوع ملی شدن نفت ایران را که تحت تاثیر تعصبات ملی و احساسات ناسیونالیستی ایرانیان صورت گرفته به این مرجع حافظ صلح (شورای امنیت) ارجاع داده است و برای آسان شدن حل مساله در پیشنهاد قبلی خود به شورا تجدید نظر کرده است اما مصدق در جواب نماینده انگلیس در نطقی به زبان فرانسه نفت را یک کالا و امری داخلی دانست که به شورای امنیت ارتباط ندارد. مصدق در نطق خود گفت: در مورد نفت، ایران مطالبه حقوق خود را کرده و نفتش را که یک ثروت و میراث ملی است از چنگ استثمارگر خارج ساخته تا از درآمد آن صنایع و کشاورزی خود را توسعه دهد، ترقی کند و در رفاه به سر برد که مستحق آن است. ۵۰ سال بود که انگلستان این نفت را می بُرد. برای مثال در سال ۱۹۴۸ (۱۳۲۷ و ۲ سال پیش از ملی شدن) تنها یک شصت و یکم از درآمد نفت نصیب ایران شده بود که یک ظلم است. انگلیسی ها حتی اجازه ندادند که ایرانیان در رشته نفت کارشناس شوند و نفت خود را اداره کنند و اینک ما از این بابت دچار مشکل هستیم.

مصدق اظهار داشت که در خوزستان، مردم ما با شکم گرسنه روی ذخایر نفت می خوابند و این یک بی انصافی تاریخی است که ما به آن پایان دادیم. این اتفاق نقض حقوق ملل کوچکتر و استثمار توسط دول بزرگ است که باعث برهم خوردن صلح و امنیت جهان و انواع عصیان می شود و اگر شورای امنیت همچنان در دست این دول فاتح جنگ جهانی دوم قرار داشته باشد، معلوم نیست که بتواند صلح را که همانا احقاق حقوق ملل ضعیف است، برقرار و حفظ کند.

 نخست وزیر ایران توضیح داد: این دولت ها این سازمان را بوجود آوردند تا از طریق بازوی اجرایی اش ـ شورای امنیت ـ منافع شان را حفظ کند. اگر یک دولت بزرگ عضو شورای امنیت که از امتیاز (حق وتو) برخوردار است، بخواهد موضوعی را که در صلاحیت این شورا نیست، برای رسیدگی به آن قبولاند نظیر مورد مساله جاری نفت ایران، در این صورت شورا چیزی جز یک آلت دست و یک ابزار برای مداخله در کشوری ضعیف و بپاخاسته و بی حق ساختن آن نخواهد بود و نخواهد توانست ماموریت حفظ صلح و امنیت در جهان را به انجام برساند. اگر اعمال نفوذ دولت های دارنده حق امتیاز (وتو) که این امتیاز را خودشان برای خود قائل شده اند ادامه یابد، اعتماد ملل بتدریج از شورای امنیت سلب خواهد شد، نسبت به آراء آن بی اعتناء خواهند شد و نظم در جهان پایدار نخواهد بود و …. دولت انگلیس اخیرا برخی صنایع داخلی خود را ملی کرد. چرا به شکایت معترضان به این عمل در شورای امنیت رسیدگی نمی شود؟ برای اینکه از امور داخلی هستند و نفت ما هم به همینگونه.

به این ترتیب مصدق به همراه هیات همراه از ۲۳ تا ۲۷ مهر ۱۳۳۰ خورشیدی در جلسه های شورای امنیت سازمان ملل از حقوق ایران دفاع و با ارایه اسناد غیرقابل انکار حقانیت ایران را مطرح و بدین ترتیب صلاحیت شورا را در امر داخلی ایران رد کردند. مصدق نطقی مستدل و مفصل انجام داد که بازتاب جهانی داشت تا اینکه سرانجام پس از چهار جلسه در ۲۷ مهر نماینده فرانسه در شورای امنیت پیشنهاد داد: درخواست دولت بریتانیا از شورای امنیت، تا اخذ تصمیم قطعی دیوان دادگستری بین المللی مسکوت بماند. این پیشنهاد با ۸ رای موافق، یک رای مخالف شوروی و ۲ رای ممتنع یوگسلاوی و انگلیس به تصویب رسید و پرونده از دستور کار شورای امنیت خارج شد.

کار، کار انگلیسی هاست

جک استراو نخستین وزیر امورخارجه انگلیس و عالی‌ترین مقام این کشور بود که پس از انقلاب اسلامی به تهران سفر کرد و در فاصله ای کوتاه مجدداً از ایران بازدید و با رهبران این کشور دیدار کرد. دیدار نخست او از تهران به فاصله بسیار کوتاهی پس از حملات ۱۱ سپتامبر بود. استراو مهر ۱۳۸۰ خورشیدی برای نخستین بار به تهران رفت و تا زمانی که وزیر امور خارجه بود چهار بار دیگر هم به ایران سفر کرد. کتاب با ذکر سفر تفریحی استراو در پاییز ۱۳۹۴ خورشیدی به ایران آغاز شده است، زمانی که او دیگر هیچ منصب رسمی نداشت. بنابراین شاید جرقه نوشتن کتاب کار، کار انگلیسی هاست در ذهن جک استراو زمانی زده می شود که تقریبا ۴ سال پیش به همراه همسر و ۲ تن از دوستانش تعطیلات خود به ایران آمدند اما تندروها در یادداشتی  توضیح می‌دهند که چرا هیچ فردی از سفر او به ایران استقبال نمی‌کند. یادداشتی که در آن به سابقه انگلیس در ۲ قرن نوزدهم و بیستم در ایران اشاره دارد و در آن ادعا شده که استراو بازنشسته مامور براندازی از جانب دولت انگلیس است و از سفرش برای تفرفه‌افکنی استفاده می‌کند. از آن پس هرجا گروه استراو می‌رفت، شماری از افراد تندرو دنبال‌شان می‌کردند تا اینکه پلیس مداخله کرد. پلیس به همراه لباس‌شخصی‌ها، استراو و همراهانش را با عجله سوار خودرو کردند و آنها را به جای امنی بردند و همین اتفاق هم باعث شد تا استراو بنویسد: هیچ کشور دیگری سراغ ندارم که چنین چیزی در آن اتفاق بیافتد.

روزنامه گاردین در گزارشی این کتاب را پاسخی به تجربه عجیب‌وغریب این وزیر سابق در ایران می داند؛ کتابی که مملو از حکایت‌های دیپلماتیک و مشاهدات شخصی است و به مردم ایران هم نگاهی همدلانه دارد اما استراو بهتر از هر فردی دیگری می داند که ریشه این بی اعتمادی ایرانیان نسبت به انگلیسی ها چیست و اتفاق هایی همچون اشغال بخش‌هایی از جنوب ایران، کودتای ۲۸ مرداد، ماجرای ملی شدن صنعت نفت و ... کافی است تا ایرانیان نسبت به انگلیسی ها همچنان بدبین باشند تا آنجا که خودش نیز می گوید: برداشت من این بود که بریتانیا در گذشته با ایران رفتار بدی داشته و احترام کافی را به این کشور نگذاشته و عملکرد بریتانیا به تندروهای نظام ایران امکان داده که به این افکار دامن بزنند. واقعیت این است که ما در ایران خیلی محبوب نبوده‌ایم اما در سفرهایم به ایران در عین حال متوجه شدم که با مردمی بسیار فرهیخته سر و کار دارم و اگر بخت کمی یارم باشد، مردم خواهند فهمید که من از مشرب فکری متفاوتی می‌آیم.