در گزیده یی از گزارش روزنامه ایران، می خوانیم: هنوز سه ساعتی به شروع بازی ایران و کامبوج زمان باقی مانده بود، برای خیلی از زنانی که ورزشگاه آزادی را ندیده بودند هر دقیقهاش حس و حال عجیب و غریبی داشت. خیلیهایشان از صبح خیلی زود آمده و بیشترشان سه یا چهار ساعت مانده به بازی خودشان را به ورزشگاه آزادی رسانده بودند تا خیالشان راحت شود که میتوانند روی سکوها بنشینند، ببینند و فریاد بزنند. این بار اما قرار بود یک «نشدنی» بزرگ تبدیل به «شدن» شود. برای همین خیلی از زنها حتی آنهایی که علاقهای به فوتبال نداشتند و اسم بیشتر بازیکنان را بلد نبودند، بلیت به دست در کنار در شرقی ورزشگاه ایستاده بودند. برخیهایشان با لباس قرمز آمده بودند و برخیهای دیگر با لباس آبی، اما بیشترشان کلاه تیم ملی به سر داشتند. هدف همهشان اما یک چیز بود، رفتن به «آزادی».
چند ساعت قبل از شروع بازی تشویق تماشاگران از همان در شرقی شروع شد آنها یکصدا تیم ملی را صدا میزدند، برخی میگفتند: «شجاعی تیمت رو بردار و بیار»
برخیهای دیگر اما یکصدا فریاد میزدند: «ایران چیکارش میکنه...» برای آنها اصلاً مهم نبود که اینجا تازه اولین قدم برای ورود به ورزشگاه است وآنها هنوز راه طولانی برای رسیدن به سکوها دارند. در اینجا سن و سال هیچ اهمیتی نداشت از پیر و جوان همه آمده بودند تا تیم ملی کشورشان را تشویق کنند. برای سن و سال دارها آزادی یک نوستالژی قدیمی بود برای جوانترها اما یک تجربه جدید. مأموران پلیس هم مدام از پشت بلندگوها توصیههای لازم را به زنان گوشزد میکردند: «خانمهایی که بلیت ندارند نمیتوانند وارد ورزشگاه شوند. لطفاً بلیتها را نشان دهید تا با کد ملیتان چک شود.
اشک شوق و حسرت
به در اصلی استادیوم رسیدم و زنان دوباره برای ورود به مستطیل سبز رنگ آزادی چک شدند و به تونل معروف آزادی رسیدیم. زنان در تاریک و روشن راهروی ورودی رسیدن به سکوها حرکت میکردند و تنها صدای شوق و ذوق زنان بود که به گوش میرسید. آنها فهمیده بودند که در انتهای این راهرو چیزی منتظرشان است اما این فضا آنقدر برایشان ناشناخته بود که نمیدانستند دقیقاً چه چیزی است. چند دقیقهای مات و مبهوت ورزشگاه شدیم بغضهایمان ترکید و اشک هایمان سرازیر شد. چند دقیقه بعد زنان روی سکوها نشستند آنها دیگر آرام و قرار نداشتند. صدایشان بلندتر از قبل شد و تشویقهایشان کوبندهتر. زنان برایم از مواجهشان با استادیوم گفتند: «فکرش را نمیکردم که ورزشگاه آنقدر زیبا باشه. چقدر حیف حسی که باید در نوجوانی تجربه کنم الآن در ۴۰ سالگی تجربه میکنم.»
دیگری میگفت: «درگیر این همه بزرگی آزادی شدم، فکر نمیکردم آنقدر ورزشگاه غافلگیرم کنه. تجربه بینظیری بود که امیدوارم باز هم تکرار بشه.» این سکوها فقط برای دختران جوان عاشق فوتبال نبود. زنانی بودند که سن و سالی داشتند، زنانی که همراه کودکان خردسالشان آمدند و برخیهایشان هم چادری بودند. مثل خانم سن و سال داری که با دو دختر چادریاش روی سکوی ورزشگاه نشسته بود و میگفت: «دخترهام دوست داشتند بازی رو ببینند، ما هم بلیت خریدیم و اومدیم. فکر نمیکردم فضا آنقدر خوب باشه... اولش مخالفت کردم اما بعد دیدم نمیتونم علاقه بچههام رو نادیده بگیرم حالا اینجام و خوشحالم.»
تمرین شادی در آزادی
روز موعود فرا رسید. برخی دخترها دو روز تمام خواب به چشمانشان نیامده بود، جوری خوشحالی همراه با نگرانی همه وجودشان را فرا گرفته بود که نمیتوانستند به زبان بیاورند. خیلیها عاشق فوتبال بودند و اشتیاق گذر از تونل استادیوم و دیدن زمین فوتبال با آن عظمت زیر آسمان آبی برایشان باور کردنی نبود، خیلیها هم میخواستند طعم برابری با مردان را در آزادی مزمزه کنند. صدا به صدا نمیرسید، اما خیلی از چشمها از شدت غلیان احساس شعف، اشک آلود بود. از لحظه خرید اینترنتی بلیت تا چک بلیت و بازرسی بدنی همه دلهره داشتیم که نکند عبور از تونل به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شود، ولی همه چیز درست و حساب شده بود. با وجود شور ورود به ورزشگاه ترافیک هم برای هیچ کس، آزار دهنده نبود. کنار خیابان دختران و زنان با شور و شوق زیاد از دستفروشها بوق و پرچم میخریدند.
آن روز چهرههای زن زیادی هم برای تماشای بازی ایران – کامبوج در استادیوم حضور داشتند. از جمله همسران ۸ سفیر از کشورهای خارجی در ایران همچنین معاون رئیس جمهور در حوزه زنان و خانواده و برخی اعضای شورای شهر.
یک عضو شورای شهر تهران نیز که به همراه دختر خود برای تماشای بازی در استادیوم حضور داشت به «ایران» گفت: امروز آمدهام تا شاهد و شریک شادی دختران و زنان کشورم در ورزشگاه آزادی باشم و واقعاً میتوانیم بگوییم فضای با نشاطی رقم خورد.
شهربانو امانی ادامه داد: امیدوارم این رویداد مهم فرهنگی و تاریخی که در تاریخ کشور ثبت میشود، تکرار شده و نقاط قوت آن تقویت شود. از انتظامات و برنامه ریزان ورزشگاه آزادی و مسئولان وزارت ورزش تشکر میکنم که آرامش و شادی را در طول بازی برقرار کردند. حضور خانمها برد قهرمانانهای برای تیم ملی به همراه داشت که انشاءالله ادامه پیدا خواهد کرد. این قدمی است که جامعه مدنی برای حضور مسالمتآمیز همه اقشار جامعه در کنار یکدیگر فراهم کرد.
لیلا فلاحتی، مدیرکل امور بینالملل معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری نیز در حین بازی با ابراز خوشحالی از ورود زنان به استادیوم به «ایران» گفت: همراه فرزند و همکارانم برای دیدار تیم ملی حاضر شدم و علی رغم تبلیغات منفی که در این خصوص میشد، شاهدیم فضای خوب و سالمی در استادیوم حکمفرما است. خیلی همه چیز خوب پیش میرود و مشکلی ایجاد نشده است.
واکنش تویئتری جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور:
امروز یکی از خواستههای بخش مهمی از زنان، جوانان و فعالان مدنی به خوبی تحقق یافت و زنان برای تماشای مسابقات فوتبال به ورزشگاه آزادی رفتند. آگاهی و رشد مدنی زنان و مردان در ورزشگاه نشانهای بود از احترام به حساسیتهای بخشهای دیگری از جامعه و رفع نگرانی برای تداوم اقداماتی از این دست.
ربیعی: برای ورود بانوان به ورزشگاه دغدغه فرهنگی داشتیم
سخنگوی دولت میگوید: زیرساختهای ورزشگاهها برای ورود بانوان آماده است و باید زیرساخت ذهنی و فرهنگی آماده شود.
ربیعی بعد از پیروزی ۱۴ بر صفر ایران برابر کامبوج در جمع خبرنگاران اظهار کرد: خیلی متین، آرام، شاد و پر گل بازی برگزار شد. اینجا استادیوم آزادی است و این خیلی خوب بود. گامی که امروز دختران و پسران ما برداشتند، خوب بود. متدینین و برخی افراد جامعه حق داشتند که نگران بشوند، نگران نوع روابط؛ ولی امروز همه نشان دادند که اینجا از برخی صحنههای جامعه متانت بیشتری داشت. وی ادامه داد: با این وضعیت دست و بال آقای تاج و سلطانیفر هم بازتر میشود. همین جا از فدراسیون فوتبال و بخصوص از آقای سلطانیفر که میدانم ۳ شب است که روز و شب نداشته و همچنین نیروی انتظامی تشکر میکنم. این مسابقه برای تداوم کار تضمین کننده است. انشاءالله زنان در بازیهای بیشتری حضور داشته باشند. او ادامه داد: برای هر تحول اجتماعی همه باید دست به دست هم بدهند. اجازه بدهید از همه و بخصوص از نیروی انتظامی تشکر کنیم. ربیعی گفت: نمیدانم این اتفاق طبیعی بود یا نه، اما انگار خدا هم میخواست ما ۱۴ گل بزنیم و این شادی را تکمیل کنیم. وی در پاسخ به اینکه گفته شده ایران تحت فشار فیفا به بانوان اجازه حضور در آزادی را داده است، گفت: ما زیر قطعنامههای سنگین سازمان ملل بودیم و نشان دادیم در داخل تسلیم نمیشویم. گروه ب، در امریکا نتوانست به ما فشار بیاورد. نمیدانم چرا عده ای هویتشان را از دست دادهاند و دوست دارند اثبات کنند زیر فشار خارجی تصمیم گرفتهایم؛ بهعنوان عضو دولت میگویم قبل از اطلاعیههای فیفا این تصمیم گرفته شده بود.