در این میان، وظیفه روزنامهنگار، روشنگری و اصلاح جامعه در قالب انتقال صحیح پیام است، اما روزنامهنگار تا چه میزان میتواند با وجود سایه سنگین حاکمیت بر رسانه و مطبوعات، وظایف خود را به درستی به سرانجام رساند.
"دکتر محمدعلی الستی" جامعهشناس و استاد علوم ارتباطات در گفتوگو با روزنامه همدلی، ضمن پرداختن به چالشها و موانع این حرفه، به نبود حمایتهای لازم از روزنامهنگاران میپردازد.
رشته روزنامهنگاری از چه زمانی در ایران پدید آمد؟
رشته روزنامهنگاری در ایران به عنوان یک فعالیت مدنی سابقه چندانی ندارد. زمانی که میرزا صالح شیرازی در حدود صد سال پیش، اولین روزنامه ایران را به نام «کاغذ اخبار» منتشر میکرد، مناسبات اجتماعی که در غرب منجر به ظهور مطبوعات شد در ایران وجود نداشت.
شاید بتوان روزنامهنگاری را به عنوان یکی از ویژگیهای جامعه مدرن و یکی از پدیدههایی که در جامعه مدرن مورد استفاده قرار میگرفت قلمداد کرد، اما اتفاقاتی که مدتها بعد برای آن نشریه و نشریات بعد از آن افتاد نشانگر این مسئله بود که در ایران هنوز زمینههای ظهور مطبوعات به عنوان نهادهای مدنی فراهم نشده است. در جهان، روزنامهنگاری را به عنوان یک نهاد مدنی میشناسند و روزنامهها نقش یک لایه میان مردم و حاکمیت را ایفا میکنند. یعنی، چه روزنامهها، چه احزاب، چه اتحادیههای کارگری و چهNGOها همچون لایهای میان مردم و حاکمیت عمل میکنند.
زمانی که شعار میدهیم مسئولان باید پاسخگو باشند، اما به این مسئله دقت نمیکنیم که چه کسی باید از آنها پرسشگری کند، در واقع آیا مردم پرسشگری از مسئولان را بلد هستند؟ چرا که مسئولان باید پاسخگو باشند. بنابراین مکمل پاسخگویی مسئولان، آموزش پرسشگری و تحقق پرسشگری توسط نهادهای مدنی از جمله مطبوعات است. طبیعتا در تاریخ مطبوعاتمان چنین وظیفهای به شکل قالبی مشاهده نشده است.
شکلهای متعددی از روزنامهنگاری وجود دارد، روزنامهنگاری دولتی یا روزنامهنگاری سازمانی یا نشریات روابط عمومی همه موسسات و سازمانها ممکن است خود را روزنامه بدانند و اسم خود را روزنامهنگار بگذارند، اما اساسا آن وظیفه روزنامهنگاری تحقق پیدا نمیکند. در کشور ما روزنامهنگاری به این علت حمایت بیشتری میشد و زمینههای بیشتری داشت که حاکمیت و قدرتها روزنامهنگارها را برای تبلیغ و ترویج هر آنچه که میخواستند مورد استفاده قرار میدادند و از این جهت روزنامهنگاری بیشتر مورد توجه آنها قرار گرفت و رشد کرد.
رشته روزنامهنگاری در دوران پس از انقلاب، تا مدتی حالتی منفعل به خود گرفته بود، چه کسانی آن را احیا و تداوم بخشیدند؟
به طور کلی افرادی این رشته را در کشور ما احیا کردهاند که از طرفداران توسعه اجتماعی و توسعه همه جانبه بودهاند. بسیاری از افرادی که خواستار توسعه یکجانبه کشور بودند، فعالیت روزنامهها را مخالف کار یا سیاستهای خود میدانستند. اما در این میان افرادی بودند که مطبوعات و روزنامهها را آینه تمامنمای اتفاقات و وقایع میدیدند و معتقد بودند که روزنامهها در جامعه پویایی ایجاد میکنند و میتوانند اشکالات را به همه از جمله مردم، مسئولان و بروکراتها گوشزد کنند.
به این ترتیب که اشتباهاتی که در تصمیمسازی و در تصمیمگیری صورت میگیرد، با بازخورد مناسب در مطبوعات و رسانهها اصلاح خواهد شد. وجود اصلاحات واقعی در جامعه بدون رسانهها بسیار دشوار یا غیر ممکن است. جامعهای که فاقد مطبوعات و رسانهها، خصوصا رسانههای مستقل و مطبوعات آزاد باشد، نمیتواند فرآیند توسعه را صحیح، سالم و دقیق طی کند.
به نظر شما چه چالشها و موانعی بر سر راه رشته روزنامهنگاری در ایران وجود دارد؟
در ایران برای روزنامهنگاران دو چالش و مشکل عمده وجود دارد. یک فقدان حمایت قانونی، یعنی در کشور ما آنطور که باید از آزادی بیان و متولیان جریان آزادی اطلاعات حمایتی صورت نمیگیرد. روزنامهنگاران گروه بسیار آسیبپذیری هستند، از این جهت که هر لحظه امکان توقیف و بازداشت آنها وجود دارد یا اینکه شغل خود را از دست میدهند.
از این گروه حمایت مالی آنچنانی نمیشود که بتوانند آزادانه به حیات خود ادامه دهند. فضای روزنامهنگاری از یک جنبه از نظر حقوق و دستمزد خبرنگار و از جهت تسهیلات کاغذی که برای روزنامهنگاران در دنیا فراهم میشود، و از سوی دیگر از منظر فضای حاکم موجود بر کشور که روزنامهنگاران بتوانند وظایفشان را به میزان قابل قبولی انجام دهند، فضای موثری نیست.
شما فرض کنید که ما در کشور فعالیت حزبی نداریم، اما زمانی که روزنامهای شروع به فعالیت و به دنبال آن مخاطبان خود را جذب میکند، محبوبیت مییابد و اعتبار به دست میآورد، سایر دستاندرکاران نهادهای مدنی خواستار آن میشوند که از روزنامه، کارکردهای سایر نهادهای مدنی را هم دریافت نمایند، چرا که بسیاری از افراد در جریان دوره اصلاحات از روزنامهها به جای احزاب هم استفاده میکردند و به جای ارگانهای حزبی هم از روزنامه بهره میبردند. این مسئله خود منجر به سوءتفاهمها و مشکلاتی میشد که بیشتر هزینههای آن را روزنامهنگاران دادند.
به نظر من تا زمانی که استقلال و قدرت تکنیکی لازم برای روزنامه و روزنامهنگاران وجود نداشته باشند، مطالبات مختلف متوجه روزنامه خواهد شد، مثلا اینکه خواست اعضای یک صنف یا اتحادیه کارگری را روزنامه منتشر کند، همانگونه که وقتی احزاب بهصورت رسمی وجود ندارند، از روزنامه انتظار کارکرد حزبی وجود دارد.
مسئله عدم آمادگی شرایط مدنی خود مشکل دیگری است که به طور مضاعف کار روزنامهنگاران را در کشور ما دشوار میکند. علاوه بر این ضعف آموزشهای روزنامهنگاری، ضعف آموزشها و پژوهشهای آکادمیک از جمله چالشهای این رشته هستند. شاید در بسیاری از کشورهایی هم که روزنامهنگاری به طور آزاد یا دانشگاهی تدریس میشود، از کیفیت کافی برخوردار نباشد.
با توجه به اینکه تیراژ مطبوعات کاغذی رو به کاهش است، به نظر شما عاقبت این رشته به کجا خواهد انجامید؟
اصولا در جهان هم روزنامهنگاری وابسته به کاغذ کاهش پیدا کرده است و روزنامهنگاری آنلاین جایگزین آن شده است. اما با این حال هنوز هم برای عدهای از افراد هیچ چیزی، جای فیزیک روزنامه را پر نمیکند و این دست افراد مخاطبان و مشتریان پر و پا قرص این روزنامهها و مجلات هستند.
اما به طور کلی از تیراژ روزنامهها و نشریات کاغذی به میزان قابل توجهی کاسته شده است و رسانههای دیجیتال جایگزین آنها شدهاند. طبیعتا در رسانههای دیجیتال تمایزاتی میان اداره کنندگان و کاربران پیدا میشود، اما عرضه و تقاضای اطلاعات در جامعه مدنی همچنان به قوت خود باقی است و همچنان نیازها و ضرورتهایی از حضور مطبوعات در جامعه احساس میشود.
آیا زمانی که دانشجویان این رشته فارغالتحصیل میشوند آمادگی لازم برای فعالیت در زمینه روزنامهنگاری را دارند؟
معمولا کار تئوریک و تجربی در آموزشهای روزنامهنگاری با یکدیگر همافزایی مناسب پیدا نمیکنند، یعنی بسیاری از افراد هستند که به صورت تجربی در زمینه روزنامهنگاری مشغول به کار بودهاند، منتها آموزش و مطالعات آکادمیکشان قابل توجه نیست و بسیاری هم آموزشهای آکادمیک را گذراندهاند اما از تجربه کافی برخوردار نیستند.
این دو گروه یکدیگر را قبول ندارند، در حالی که روزنامهنگاری از آن نوع رشتههایی است که آموزش و تجربه باید کنار یکدیگر پاسخگوی نیازها باشند. اگر مسئله همافزایی دانش و تجربه روزنامهنگاری با هم درکشور ما تحقق پیدا کند، قطعا میتوانیم بخش قابل توجهی از مشکلات را حل کنیم.
چه سیاستهایی میتوان در پیش گرفت تا نگاه علمی روزنامهنگار نسبت به یک مطلب برای عامه قابل درک باشد؟
این مسئله خود یک تکنیک است که باید آموزش داده شود. دو اصل مهم در مدیریت و سازماندهی رسانه وجود دارد. اصل نخست سازگاری است، یعنی پیدا کردن زبان سازگار با مردم، زبانی که مردم متوجه آن بشوند و تعارضی هم با چارچوبها نداشته باشد و اصل دوم این است که روزنامه گرایش به ایجاد تغییر در زندگی مردم داشته باشد. این دو اصل از ویژگیهای رسانههای موفق هستند که اگر در جامعه ما جاری شوند و در کنار آن روزنامهنگاران تلاش کنند که زبان و مهارت خود را بر این دو اصل استوار کنند و تکامل ببخشند، حتما انتقال درک و دریافت علمی به عامه مردم صورت میگیرد.