تهران- ایرنا- با ده نکته‌ مختصری که درباره زندگی و شعر حافظ به عنوان مقدمه بحث امید است حافظ تنها به نام و صرفا در تقویم و طاقچه و تندیس بزرگ داشته نشود و ایرانیان فارسی‌زبان شُکر نعمت فارسی‌دانی را با خواندن آثار مفاخر ادب و فرهنگ و دین خود ادا کنند. 

به مناسبت ۲۰ مهر روز بزرگداشت خواجه شمس الدین محمد شیرازی ملقب به حافظ، غزلسرای نامی و جهانگیر شعر فارسی ده نکته درباره او به اختصار و به مثابه مقدمه‌ای در شناخت بیشتر آورده می‌شود. حافظ از قله‌های نامدار شعر فارسی است. نکته‌های آمده گزیده و برگرفته از آثار پژوهشی حافظ‌پژوهِ معاصر استاد بهاءالدین خرمشاهی است. 

یک ­- خواجه شمس الدین محمد شیرازی (شیراز ۷۱۵ - شیراز ۷۹۲ ) بزرگترین غزلسرای زبان فارسی و مردم‌پسندترین شاعر ایران که نفوذش از شاعران محبوب و بزرگی چون فردوسی، مولانا و سعدی هم بیشتر است. زندگی او به روشنی شناخته نیست و از قدما کسی به شرح زندگی و سوانح عمر او نپرداخته است و اشارات کوتاه تذکره‌ها نیز غالباً نامستند و افسانه آمیز است. جدی ترین و قدیم ترین سندی که از یکی از معاصران و معاشران او در دست داریم، مقدمه ای است که شاگرد یا همدرس او که درست یا نادرست محمد گلندام نام دارد درباره او نوشته است.

دو- در عصر جدید زندگینامه های معتبری درباره حافظ با تکیه بر منابع قدیم وشرح اشارات کم و کوتاه آنها فراهم آمده که به ترتیب تألیف عبارتند از: تاریخ عصر حافظ، اثر شادروان قاسم غنی، حافظ شیرین سخن نوشته شادروان محمد معین که در طبع جدید که به کوشش فرزند مؤلف فراهم آمده در دو مجلد است. سوم از کوچه رندان اثر عبدالحسین زرین کوب.

سه-  نام او به اجماع منابع شمس الدین محمد است. نام شعری یا مستعار او «حافظ» است که در وجه تسمیه آن، دو وجه محتمل است: نخست که مشهورتر است این است که او طبق تصریح همه منابع قدیم و جدید و اشارات متعدد در شعرش حافظ کل قرآن مجید بوده است و حفظ او فقط از برداشتن ساده نبوده است. و او به جای آنکه قاری ساده ای باشد، مُقری یعنی استاد قرائت و دانای قرائت هفتگانه و روایات چهارده گانه بوده است. چنانکه در تصریح به حفظ قرآن می‌گوید:

ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ

به قرآنی که اندر سینه داری

یا در اشاره به قرآن‌دانی و قرآن‌پژوهی خود می‌گوید:

ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد

لطایف حکمی با نکات قرآنی.

یا از همه اشارات فنی تر این بیت است

عشقت رسد به فریاد ور خود [گر خود] به سان حافظ

قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

اشاره قرآنی دیگر حافظ به قرآن و علوم قرآنی آنجاست که می گوید:

بخواه دفتر اشعار و راه صحراگیر

چه جای مدرسه و بحث کشف کشافست

که اشاره به کتاب الکشف عن مشکلات الکشاف شرح یا حاشیه بر کشاف زمخشری و تألیف سراج الدین عمر بن عبد الرحمن فارسی قزوینی (م ۷۴۵ ق) از معاصران دوره جوانی حافظ است.

وجه دوم برای نام حافظ خوشخوانی اوست و هنرمندانه خواندن قرآن که استاد دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی در این باره مقاله مشروحی نگاشته اند.

چهار- در مقدمۀ گلندام هنگام نام بردن از حافظ، از او به «المولانا الاعظم السعید، المحروم الشهید، مفخر العلماء، استاد نحاریرالادباء» یاد شده و مرحوم قزوینی در حاشیه دیوان مصحح خود نوشته اند معلوم نشد به چه مناسبت اطلاق کلمه شهید بر او شده است. اما شادروان، امیری فیروزکوهی در نقدی که در کتاب ذهن و زبان حافظ بهاءالدین خرمشاهی نوشته است، معنای این کلمه را برای نخست بار روشن کرده‌اند. ایشان با استناد به منابع کهنی که در مزارات هستند و شرح سنگ های قبور را منعکس می کنند، نشان داده اند کلمه شهید نه از شهادت به معنای کشته شدن در راه خداوند و حق و حقیقت، بلکه به معنای گواهی است و «شهید» اصطلاحی قرآنی است و به کسی گفته می شد که علمای قرآن‌شناس، بر حفظ و قاری و مُقری بودن او محضر نویسند و گواهی دهند و اطلاق این کلمه به بسیاری کسان سابقه داشته و حافظ یکی از آنها بوده است.

پنج- تخلص شعری حافظ در پایان قریب به اتفاق غزل هایش (نزدیک به ۵۰۰ غزل) آمده است. حافظ همچنین به «خواجه» و «لسان الغیب» هم مشهور است. خواجه عنوان و لقبی اجتماعی است و به صدور و اعیان طراز اول اطلاق می‌شده است. اما لسان الغیب به گفته جامی در نفحات الانس، فرصت شیرازی در آثار عجم و قاصی نورالله شوشتری در مجالس المؤمنین، ابتدا بر دیوان حافظ اطلاق می شده، سپس به خود او اطلاق گردیده است.

شش- از خانواده حافظ اطلاع چندانی در منابع نیست. نام پدرش را بهاء الدین گفته اند. با اشاراتی که در بعضی شعرهایش هست برمی آید که زن و فرزند داشته است. درباره زن:

مرا در خانه سروی هست کاندر سایۀ قدش

فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم

درباره فرزند سه مرثیه در دیوان او دیده می شود. ۱) آن یار کزو خانه ما رشک پری بود، ۲) بلبلی خون دلی خورد وگلی حاصل کرد

۳) دلا دیدی که آن فرزانه فرزند/ چه دید اندر خم این طاق رنگین/  به جای لوح سیمین در کنارش/ فلک بر سر نهادش لوح سنگین

هفت- زادگاه و زیستگاه مادام العمر حافظ، شیراز بوده است که اشارات فراوانی به این شهر و تفرجگاه مصلا و آب رکن آباد در شعر او دیده می شود.

خوشا شیراز و وضع بی مثالش

خداوندا نگهدار از زوالش

هشت- درباره تاریخ تولد او قول واحد موثق نداریم. شادروان غنی سال ولادت او را ۷۱۷ ه.ق و شادروان معین با مشورت مرحوم علامه قزوینی، حدود ۷۱۵ ه. ق می داند. درباره تاریخ وفات او بین دو سال اختلاف است. بعضی منابع مرآت الخیال، آثار عجم، مقدمه دیوان مصحح قدسی سال درگذشت او را ۷۹۱ یاد کرده اند. از حافظ پژوهان عصر جدید، علامه قزوینی با استناد به قول محمد گلندام و فصیح خوافی و جامی در نفحات الانس و حبیب السیر و کشف الظنون و شرح سودی و استدلالات معقول، سال ۷۹۲ را درست می داند. آرامگاهش در مصلای شیراز است که امروزه آن و تأسیسات فرهنگی مربوط به آن را حافظیه می گویند و در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی مرکز حافظ شناسی فعالی در آنجا برپا گردیده است.

نه- حافظ معاصر با آخرین پادشاه آل اینجو به نام ابواسحاق بوده و کراراً مدح و یک دو مورد مرثیه او در دیوان حافظ دیده می شود. همچنین با پادشاهان آل مظفر از آغاز تا انجام (حدوداً نیمه دوم قرن هشتم) معاصر و با اغلب آنها همنشین و معاشر بوده است. فقط از مؤسس این خاندان محمد مظفر معروف به امیر مبارزالدین به انکار و انتقاد یاد می کند (چون زاهدنما و سختگیر و قسی القلب بوده است). ولی پسر او یعنی شاه شجاع یکی از محبوب ترین ممدوحان حافظ است که اهل فضل و شاعر و شعرشناس بوده و بالاتر از اینها حافظِ قران و قادر به تقریر و تدریس زمخشری- محبوب ترین تفسیر قرآن که حائز جنبه زبانی بلاغی والا بوده و در قرن هشتم و نزد حافظ ارج و اعتبار بسیار داشته- بوده است. حافظ با سایر شاهان این سلسله و وزیران این دوره و رجال نیکنامی چون حاجی قوام تمغاچی نیز روابط حسنه داشته و از غالب آنها در دیوان به تصریح و به نیکی نام برده است.

ده- در عصر جدید، به ویژه در پنجاه سال اخیر حافظ شناسی یا حافظ پژوهی  از شاخه های شکوفای تحقیقِ هنری و ادبی است. پس از حافظ طبع قدسی، اولین و یکی از متقن ترین تصحیحات دیوان او اثر شادروان قزوینی غنی است (چاپ اول حدود سال ۱۳۲۰ ه. ش) پس از آن نسخه کهن خلخالی (مورخ ۷۲۷ ق) دو بار به صورت حروفی- انتقادی (بار اول توسط دارنده آن نسخه مرحوم عبدالرحیم خلخالی، بار دیگر به کوشش بهاءالدین خرمشاهی) چاپ شده است. چاپ عکسی این نسخه مهم در اوایل دهه ۱۳۶۰، به کوشش فرزند شادروان خلخالی، یعنی آقای شمس الدین خلخالی انتشار یافته است. از دیگر تصحیح‌های مهم و معتبر دیوان حافظ؛ ۱) تصحیح جلالی نائینی-نذیر احمد، ۲) جلالی نائینی-نورانی وصال ۳) تصحیح عیوضی- بهروز، ۴) تصحیح (های) استاد خانلری، ۵) تصحیح (های) دکتر سلیم نیساری ۶) حافظ به سعی سایه (به کوشش شاعر معاصر آقای هوشنگ ابتهاج معروف به ه. ا. سایه) شایان ذکر است. چند تصحیح ذوقی هم شهرت و محبوبیت یافته؛ از جمله: ۱) تصحیح شادروان حسین پژمان، ۲) تصحیح شادروان ابوالقاسم انجوی، ۳) تصحیح شاعر معاصر احمد شاملو (که با انتقادهای سختی از جمله از جانب شادروان آیت الله مرتضی مطهری و بهاءالدین خرمشاهی و جلال متینی مواجه شده است.) در عرصه شناخت و شناساندن شعر و شخصیت حافظ هم کارهای معتنابهی انتشار یافته است. جز سه زندگینامه اشاره شده در نکته دوم، کتاب مکتب حافظ اثر حافظ شناس و مولوی شناس معاصر استاد دکتر منوچهر مرتضوی، نخستین اثر جدی در حافظ شناسی است. شروح قدیمی شعر حافظ غالبا توسط ادبای هند و عثمانی نوشته شده است، چنانکه شرح سودی با ترجمه شادروان عصمت ستارزاده در ۴ جلد انتشار یافته و کراراً تجدید چاپ شده، یا شرح ختمی لاهوری (قرن ۱۱ هجری) تحت عنوان شرح عرفانی غزل‌های حافظ (به کوشش بهاءالدین خرمشاهی و همکاری کورش منصوری و حسین مطیعی آمین) از سوی نشر قطره در ۴ مجلد انتشار یافته و تجدید چاپ شده است. از شروح جدید می توان از شرح غزلهای حافظ اثر ۴ جلدی مرحوم دکتر حسینعلی هروی (با همکاری دکتر زهرا شادمان) و دیگر حافظ نامه [شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ] (اثر بهاء الدین خرمشاهی، ۲ جلد) و در جستجوی حافظ اثر رحیم ذوالنور یاد کرد. آثار حافظ پژوهی چندان فراوان است که تدوین دو کتاب شناسی را ایجاب کرده است: نخست کتابشناسی حافظ، تدوین مهرداد نیکنام، دیگر حافظ پژوهان و حافظ پژوهی تدوین دکتر ابوالقاسم رادفر، که هر دو در سال ۱۳۶۷ - و کمابیش به ذوق و شوق بزرگداشت جهانی حافظ که در آن سال از سوی کمیسیون ملی یونسکو در شیراز برگزار شد- انتشار یافت.