دور جدید اجراهای رپرتوار - اجرای مجدد تولیدات پیشین هر گروه را گویند - گروه نمایشی آران؛ از نیمه شهریور ماه با اجرای اپرای عروسکی عاشورا همزمان با ایام ماه محرم آغاز شد.
در رپرتوار تازه گروه نمایشی آران بعد از اپرای عاشورا، اپرای عروسکی حافظ از تاریخ دهم تا بیستم مهر ماه به نویسندگی، طراحی و کارگردانی بهروز غریب پور با آهنگسازی امیر پورخلجی در تالار فردوسی به صحنه رفت.
در سومین بخش از این رپرتوار؛ اپرای عروسکی مولوی از بیست و هشتم مهرماه اجرای خود را آغاز خواهد کرد.
۱۵ سال فعالیت و ۱۰ اپرای عروسکی
گروه تئاتر عروسکی آران به سرپرستی، هدایت و کارگردانی بهروز غریبپور در سال ۱۳۸۳ برای نخستین بار اپرای عروسکی رستم و سهراب را برای احیای فرهنگ اپرای ملی ایران تولید کرد. نمایشی که حتی هنرمندان و منتقدان را نیز نسبت به اقبال و استقبال فراوان مخاطبان از این گونه تازه و بدیع در شیوه آثار تئاتری به حیرت واداشت.
همین موفقیت و تجربه نو اما ماندگار غریبپور و گروه تئاترعروسکی آران کافی بود که طی ۱۲ سال اخیر شاهد تولید اپراهای عروسکی رستم و سهراب، عاشورا، مولوی، مکبث، حافظ، سعدی، خیام، لیلی و مجنون و عشق (شیخ صنعان و دختر ترسا) باشیم.
فرهنگ موسیقی ملی؛ برگ برنده گروه تئاتر عروسکی آران
برگ برنده گروه تئاتر عروسکی آران و بهروز غریبپور در جلب استقبال گسترده مردم از تولیداتشان، بهره بردن از گروه موسیقی حرفه ای از آهنگساز تا خواننده - بازیگران و روایت نتهای آشنا برای عموم مخاطبان یعنی نتهای موجود در موسیقی سنتی ایرانی بود.
تولید آوا و فضای موزیکالی که بسیاری از نتهایش در موسیقی ردیفی و دستگاهی در نمایشهای آیینی - مذهبی و به ویژه تعزیه کاربرد داشت، به عنوان برگ برنده تثبیت مفهوم موسیقی در قالب اپرای ملی به کار گرفته شد.
در حقیقت گروه آران برای روایت موسیقایی اپراهایشان به سمت نت نویسی و فرهنگ موسیقایی اپرا که برگرفته شده از فرهنگ غربی بود حرکت نکردند. بهروز غریب پور و گروه تقریبا ثابت و همیشه همراهش بهترین بستر و بزنگاه را برای استقبال مخاطبان از این گونه جدید هنری (اپرا) بر پایه آشناترین فرهنگ موسیقی ملی همراه با نمایش ایرانی مانند تعزیه استوار کرد.
پیشینه اپرا در ایران
در میان گونه های مختلف تئاتری مفهومی به عنوان تئاتر موزیکال یا یکی از شاخههای مهم که از آن به عنوان اپرا نیز یاد می شود مانند سابقه هنر تئاتر در کشورمان عمری بسیار کوتاه دارد. طبق اسناد موجود، نخستین بار مفهومی به عنوان شیوه اجرای نمایش های اپرا در اواخر دوران قاجار به ایران معرفی شد. در آن دوران نمایش های موزیکال تنها مختص طبقه دربار و ثروتمندان بود.
در دوره پهلوی دوم و در میانه های دهه ۴۰ با افتتاح تالار رودکی آرام آرام فضایی برای حضور عموم مردم برای تماشای نمایش های موزیکال و به ویژه اپرا و باله در کشور ما شکل گرفت؛ هر چند به دلیل بینش سنتی مردمان ایران و البته همراهی آنها با آیینهای نمایشی با پیشینه ای چندین هزار ساله، مفهومی به عنوان اپرا هیچ وقت شکل رسمی و بنیادین در میان گزینه های اجرایی و تولیدات هنری کشورمان تا پیش از انقلاب نتوانست برای خود دست و پا کند.
اپرای حافظ؛ روایت کننده چیست
اولین صحنه اپرای حافظ با این بیت از غزلیات حافظ شروع می شود که مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم / جرس فریاد میدارد که بربندید محملها...
این درست آغازگر صحنه نخست نمایش است که در ادامه با آواز پر درد و تکان دهنده حافظ آغاز میشود... صحنه ای که نشان دهنده حمله امیر مبارزالدین محمد و سپاهیانش به شیراز است.
صحنه های بعدی به ترتیب روایت کننده شاه ابواسحاق بر صحنه قتلگاه، عزاداری بر مرگ شاه ابواسحاق، گورستان و مویه زنان عزادار، خرابات که عبید زاکانی به آنجا رفته و زندانی شدنش توسط امیر مبارزالدین است.
سماع حافظ و یاران، زندان شهر، سوزاندن اشعار حافظ در زندان شهر، شورش مردم علیه حکومت سراسر جورآمیز مبارز الدین محمد، رویارویی حافظ و امیر مبارزالدین و تهمت بستن حاکم به حافظ ، صحنه رسیدن شورش مردمی به دربار و هلاکت امیر مبارزالدین به دست شاه شجاع، خرابههای تخت جمشید، دیدار حافظ با شاخ نبات، گذر عمر بر حافظ، سماع محمد گلندام و زائران به گرد آرامگاه او، صحنههای بعدی این نمایش عروسکی هستند.
در صحنه های پایانی اپرا، مخاطب شاهد رویارویی حافظ با فردوسی و خیام در صحن تختجمشید است و در نهایت غریبپور با تصویر کردن لحظات وداع حافظ از شیراز و شعرهای انتخابی او برای این صحنه، قطع امید او به خاطر حاکم شدن ریا، دروغ و تزویر در شیراز را نشان میدهد و فضای موسیقایی بسیار پُر سوز و گدازی را خلق میکند.
صحنه پایانی اپرا؛ گریهها و مویههای محمد گلندام یار همیشه همراه حافظ است که او را از ترک دیار باز میدارد و به شیراز برمیگرداند. پایان بخش نمایش نیز این بیت حافظ است که میگوید: بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم / فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم...
پژوهش مهمترین اصل در مسیر تولید اپرا
بهروز غریبپور روز دوشنبه در گفتگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا با بیان آنکه تولید هر اثر نمایشی از جمله اپراهای عروسکی گروه آران نیازمند ایجاد زمینه، بسترهای تولید و در ادامه کار پژوهشی است گفت: بعد از تجربیات متعدد تئاتری در روزگار جوانی و نوجوانی؛ تاکید بر سیر مطالعاتی، من را به تولید اپراهای عروسکی سوق داد. تولید هر اثر اپرایی بین دو تا سه سال زمان میبرد و در این میان در خلال تولید یک اثر اپرایی تلاش می کنم تا کارهایی دیگر و مستقل اعم از تدریس و تدقیق در حوزه تئاتر را فراموش نکنم.
نکته مهم دیگر آن که پژوهش و جستجو در دو حوزه اشعار و رویکرد و نگاه تاریخی عصر و زمانه ای که شاعر مورد نظر تولید هر اثر اپرایی در آن زیست می کرده است از مهمترین محورهای حوزه پژوهشی در تولید اثر اپرا شناخته می شود.
بیشترین اتکای اپرای حافظ بر نسخه ناتل خانلری
غریبپور با بیان آنکه برای نخستین بار اپرای حافظ را در سال ۱۳۹۱ با آهنگسازی امیر پورخلجی و صدای محمد قربانی به صحنه بردم گفت: برای تولید این اپرا نسخههای مختلف تصحیح شده از دیوان حافظ از جمله نسخه علامه قزوینی، دکتر قاسم غنی و پرویز ناتل خانلری را در کنار دیگر نسخ مورد مطالعه قرار دادم. اما بیشترین اتکا در نوشتار متن اپرای حافظ به تصحیح دیوان حافظ توسط خانلری استوار است.
وی افزود: در مسیر پژوهش در جایگاه رصد نسخ مختلف و تطبیق آنها دو مسئله جریان وزنی و معانی شعری از مهمترین استوانهها در تهیه متن یک اثر اپرایی شناخته می شود. چرا که مانند هر اثر تئاتری، نمایشنامه پایه اصلی است که میتوان به آن اتکا کرد و به واسطه آن اثر در ساحت کار پژوهشی و تیم حرفه ای؛ اثری کیفی را به مخاطب ارائه داد.
همکاری ارکستر فیلارمونیک بلغارستان، گروه کُر اکراین و ایران
سرپرست گروه تئاتر عروسکی آران درباره اپرای حافظ که آهنگسازی آن توسط امیر پورخلجی و با صدای محمد قربانی به عنوان خواننده نقش حافظ صورت گرفته گفت: ارکستر فیلارمونیک روسه بلغارستان با نوازندگان سرشناس و حرفه ای کار نواختن موسیقی اپرای حافظ را بر عهده داشتند. همچنین ذکر این نکته الزامی است که اپرای حافظ در کنار دو اپرای عاشورا و مولوی اپراهایی بودند که علاوه بر حضور خواننده - بازیگران، نیازمند به حضور گروه کُر نیز بود.
به گفته کارگردان اپرای حافظ؛ بیش از ۴۰ خواننده متبحر، بخش کورال نمایش اپرای حافظ را در کییف کشور اکراین انجام دادهاند؛ اما به دلیل آنکه این خوانندگان برای کلام و بیان برخی از لغات ایرانی از نظر آوایی به دلیل عدم تسلط به زبان فارسی توانایی لازم را نداشتند گروه کُر ایرانی نیز بخش آثار کورال اپرای حافظ را اجرا کرد. این بخش را در ایران ضبط کردیم تا بتوانیم با تطبیق و تلفیق این دو نوا از یک سو به بخش کُرالی پرحجم دسترسی داشته باشیم و از سوی دیگر شاهد تلفظ درست اشعار و عبارات باشیم.
امکان ندارد بدون رضایت از کیفیت موسیقی اجازه اجرای عمومی اپراها را بدهم
غریبپور در پاسخ به این پرسش که چند روز قبل در یکی از نشریات کشور دلیل اجرای کوتاهمدت اپرای حافظ در سال ۱۳۹۱ را عدم رضایت وی از آهنگسازی این اپرا توسط آقای پورخلجی عنوان کرده بود؛ با رد قطعی این مساله گفت: بعد از ۱۲ سال فعالیت به شکل حرفه ای و تخصصی در تولید اپراهای گروه آران، به هیچ وجه اتفاق نیفتاده اثری را به اجرای عمومی ببرم در صورتی که از فضای موسیقایی آن راضی نباشم.
وی افزود: آنچنان که در سال ۱۳۹۱ نهتنها اپرای حافظ بیش از ۳۰ شب در تهران به صحنه رفت که به محض پایان اجرای این اپرا در تهران چندین شب نیز اپرای حافظ در شیراز به صحنه رفت. به همین سبب گمان می کنم که نویسنده آن مطلب دچار خلط خاطرات شده و حافظهاش در تطبیق مفاهیم عنوان شده به خوبی یاریگر او نبوده است.
برای مفاخر فرهنگ و هنر ایران می توان صدها اپرا تولید کرد
غریبپور در پاسخ به این پرسش که چرا اپرای حافظ بر خلاف دیگر اپراهای او با آهنگسازی پورخلجی و خوانندگی اصلی محمد قربانی از یک سو و از سوی دیگر آهنگسازی بهزاد عبدی و خوانندگی محمد معتمدی تولید و هر دوی این اپراها به اجرای عمومی رسیدند گفت: بعد از تجربیات موفقی که با بهزاد عبدی در تولید چندین اپرا از مجموعه اپراهای عروسکی گروه تئاتر آران داشتیم؛ بهزاد عبدی پیشنهاد آهنگسازی اپرای حافظ را داد. به همین سبب و به دلیل تمایل آقای عبدی به این کار، بعد از تجربه آهنگسازی اپرای حافظ توسط آقای پورخلجی؛ به شخصه شرایط مالی تولید مجدد بخش موسیقایی اپرای حافظ را با آهنگسازی بهزاد عبدی و خوانندگی محمد معتمدی فراهم کردم.
از سوی دیگر اعتقاد دارم که اگر در مورد چهره های بزرگ فرهنگ، هنر و ادبیات ایران به ویژه مشاهیری چون حافظ، مولوی، فردوسی و نظایری از این دست صدها اپرا با آهنگسازی های مختلف تولید شود باز هم ظرفیت تولید آثار بیشتر وجود دارد.
هیچگاه به عنوان کارگردان، آهنگساز را رها نمیکنم
کارگردان اپرای عروسکی مولوی تصریح کرد: یکی از آرزوهایم آن است که آهنگسازان حرفه ای مختلف تجربههای نگاه خود را بر متون اپراهای من انجام دهند. در مورد اپرای حافظ که با دو گونه آهنگسازی متفاوت یعنی همراهی آقایان پورخلجی و عبدی این اثر به اجرای عمومی رسیده است مخاطبان هر دو اثر دیدگاههای مختلفی داشتند. این برای من جالب بود که مخاطبانی که هر دو اجرا را دیده بودند دست به مقایسه می زدند. در حقیقت این خود فتح بابی در اپرای ایرانی و استفاده کردن از موسیقی ایرانی برای بازتاب نگاههای مختلف هنرمندان آهنگساز به یک متن واحد بود و خوشحالم که متن اپرای حافظ توانست این تجربه را پشت سر بگذارد.
وی خاطرنشان کرد: در حقیقت متن اپرای حافظ در روایت موسیقی پورخلجی طنینی دیگر داشت و در روایت موزیکال بهزاد عبدی طنینی متفاوتتر؛ اما نکته مهم آن است که به عنوان کارگردان اپراهای عروسکی از نخستین گام تا قدم آخر هیچگاه به عنوان کارگردان، آهنگساز را رها نمیکنم. تا نیات من در شیوه آهنگسازی محقق نشود رضایت به کار تولید شده نخواهم داد!
سه مولفه اصلی شکل دهنده اپرا
درباره سه ویژگی اصلی که هرم تولید یک اثر اپرای حرفهای را شکل می دهند باید گفت مهم نیست که اپرا در ایتالیا به عنوان مهد این هنر تولید شده باشد یا در آلمان، روسیه یا در کشورمان ایران؛ یک اثر اپرای حرفهای دارای سه مشخصه اصلی است: نخست؛ متنی کاملاً منظوم. دوم؛ حضور خواننده - بازیگران که نقشهای مختلف اپرا را به شکلی مجزا اجرا کنند و سوم؛ آنکه موسیقی در تمام اثر باید وجود داشته باشد.
وی ادامه داد: در حقیقت یک اثر اپرایی به واسطه موسیقی مستمر آن از نخستین صحنه تا صحنه پایانی شکل و معنا می یابد. به بیان دیگر موسیقی شاکله اصلی اپرا از لحظه آغاز تا پایان آن است. موسیقی است که میتواند مضامین معنایی، تلفیق روایی - داستانی و طراحی میزانسن را از حرکات موزون گرفته تا رفتار و کنش های بازیگران توسط کارگردان بر صحنه نظم دهد.
تولید اپرا با یک خواننده و ارکستر کوچک شدنی نیست
به گفته غریبپور؛ اگر یک اثر دارای این سه رکن اصلی باشد نام آن اثر اپراست. مسائل دیگر مانند قوت و ضعف تولید آن به شرایط مختلف گروه، نگاه کارگردان، متن و فضای موسیقایی آن بستگی دارد. اما وقتی یک اثر با نام اپرا به صحنه می رود و ما شاهد آن هستیم که تنها یک خواننده دارد که بدون ساز و یا در مواردی با یک ارکستر کوچک و استفاده از سازهای تلفیقی و ترکیبی اجرا میشود که نمیتوان به آن اثر نام اپرا نهاد.
وی تاکید کرد: اپرا دارای خالق متن به عنوان نویسنده؛ خالق اثر به عنوان کارگردان و بازیگر - خوانندگانی است که روایت موسیقایی و منظوم آن اپرا را از صحنه نخست تا پایان به مخاطبان ارائه می دهند.
کارگردان اپرای عروسکی رستم و سهراب با تاکید بر آنکه حضور یک خواننده در متن نمایشی آن را تبدیل به اپرا نمیکند تصریح کرد: در قرن شانزدهم میلادی اپرا آرام آرام در حال نضج پیدا کردن از کشور ایتالیا به دیگر کشورهای جهان بود. در ایران، پیش از شکل گرفتن هنری مانند تعزیه؛ آیین های نمایشی منقبتخوانی و فضائلخوانانی داشتیم که به صورت تک خوانی، اشعار و مراثی مناقبت و فضائل را برای مخاطبان اجرا می کردند. این آغاز حرکت نمایشی بود که می توانست نخستین تجربه های شبه اپرایی در فضای تولید و هنر نمایشی ایران به شمار رود.
سرکیسه کردن مردم با نام اپرا
متاسفم که بگویم بسیاری از کارهایی که به نام اپرا در کشورمان به صحنه می روند چون از آن سه مولفه اصلی شکل دهنده اپرا بی بهرهاند؛ تنها آثاری برای سرکیسه کردن مردم با نام اپرا هستند. وقتی اجازه میدهیم بَنری در خیابانهای شهرمان برای تبلیغ یک اثر با نام اپرا نصب شود در حالی که آن اثر، تنها یک خواننده دارد و یا به هیچ وجه از متنی منظوم بهره نمی برد؛ بی تردید آن اثر نمی تواند اپرا باشد!
وی با تاکید بر آنکه در اینجا نوک پیکان تقصیر به گردن آن گروه نیست افزود: آنها می خواهند به واسطه نام اپرا و بهره گرفتن از گوشههایی از فضای موسیقایی ذیل نام اپرا، کار تولید شده خود را برای جمع کردن پول و رسیدن به سود به فروش برسانند؛ تقصیر آنها نیست! مقصر اصلی در نگاه نخست مسئولان عرصه هنرهای نمایشی؛ در گام بعدی، محیط های آکادمیک و سپس هنرمندانی هستند که نتوانستند این هنر را به درستی برای مخاطبان معرفی کنند.
به گفته کارگردان اپرای عروسکی لیلی و مجنون؛ وقتی مخاطبان شناخت دقیقی از یک ژانر نداشته باشند؛ گروههایی پیدا می شوند تا با استفاده از کمدانشی مردم نسبت به آنچه که اپرا خوانده و تعریف می شود؛ از این موقعیت سوءاستفاده کنند. هرچند خوشبختانه با حضور شهرام کرمی به عنوان مدیر کل اداره هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شاهد سخت گیریهایی در این زمینه بوده ایم و طی دو، سه سال اخیر کمتر این نوع از سوءاستفادهها در فضای تئاتر کشورمان به نام اپرا شکل گرفته است. امیدوارم که این روند ادامه داشته باشد.
حرکت به سمت خلق و تولید اپرای ملی
سرپرست گروه تئاتر عروسکی آران در پاسخ به این پرسش که ویژگیهای اپراهای عروسکی این گروه به جز تولید و ارائه آثاری کیفی و مورد وثوق جامعه مخاطبان و منتقدان برای علاقه مندان به حوزه هنرهای نمایشی چیست، خاطرنشان کرد: نکته مهمی که کمتر به آنها بها داده شده آن است که در بسیاری از فعالیتهای رسانهای، گروه تئاتر آران به عنوان قافله سالار و پرچمدار تولید آثار اپرایی در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کشورمان نامیده شده است.
وی ادامه داد: اما نکته مهم آن است که ما در دوران پهلوی دوم که شاهد نخستین تجربه های اپرایی در ایران بودیم؛ بازیگران این آثار در بهترین حالت، تقلید کنندگان موسیقی و آوازهای اپرایی به شکل غربی بودند. در حالی که گروه تئاتر عروسکی آران تلاش کرد تا موسیقی آوازی، ردیفی - دستگاهی، سنتی و ملی ایران را به واسطه اپرا به مخاطبان معرفی کند.
آشتی مخاطبان نسل جدید با موسیقی دستگاهی و آوازی ایران
کارگردان اپرای عروسکی مولوی؛ با ذکر مثالی به گفتگوی شمس و مولانا در اپرای مولوی اشاره کرد و گفت: اگر گفتگوی این دو را به شکل دیالوگ های تئاتری و نه در قالب شکل آوازی و خارج از فضای موسیقایی اجرا می کردیم؛ به هیچ وجه شاهد تاثیرگذاری این گفتگو؛ آنگونه که اپرای مولوی بر مخاطب داشت؛ نخواهیم بود.
افتخار من آن است که به واسطه اپراهای عروسکی گروه آران، موسیقی آوازی ایران که از یاد نسل جدید رفته بود را بار دیگر به مخاطبان معرفی کردم. در گام دوم؛ به هنر تحریر که طی دو دهه اخیر بیشتر حالت قدرتنمایی در فضای آوازی کشورمان پیدا کرده بود به واسطه هنر نمایش و شیوه اجرای اپرا با اتکا به آواز ایرانی، بار تاثیری و نگاه عاطفی بخشیدم.
غریبپور معتقد است که مخاطبانی که از فضای آوازی و موسیقی ردیف دستگاهی ایران گریزان شده بودند را با این شیوه موسیقی آشتی داده است. «برای تحقق این هم از یاد نبریم که در اپراهای من، خواننده بدون تسلط بر ردیف و آواز نمی تواند ایفا گر نقش باشد!»
مسئولان فرهنگی ما بیشتر به سخنرانی عادت کردهاند
غریبپور در پایان این گفتگو ضمن گلایه از تمامی مسئولان فرهنگی در بخش های مختلف از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: به تازگی شاهد اجرای اپرای حافظ به ویژه در روز بزرگداشت حافظ بودیم؛ اما متاسفانه با وجود اجرای این اثر در چنین روزی حتی یک نفر از مسئولان در سالن حضور پیدا نکرد تا ولو با نگاه انتقادی به تماشای این اثر بنشیند!
مسئولان فرهنگی ما بیشتر به سخنرانی و یا دادن چند لوح و برگزاری مراسم نکوداشت عادت کردهاند؛ اما در نگاه عمل گرایانه و در راستای حمایت و یا حتی نقد در حوزه اجرا کمتر وارد میدان شدند.
وی یادآور شد: اما خدا را شاکرم که به عنوان یک ایرانی و هنرمندی کوچک در جمع مردمان فرهنگدوست کشورم، توانستم به لطف اپرای ملی و موسیقی ملی ایرانی آثاری از مفاخرِ فرهنگ و ادبیات کشورمان را چون اپرای سعدی، اپرای خیام، اپرای حافظ، اپرای رستم و سهراب، اپرای لیلی و مجنون و اپرای شیخ صنعان را در کنار اپرای عاشورا به مخاطبان و عاشقان این دو هنر ملی یعنی تئاتر ملی و موسیقی ملی تقدیم کنم.
از امین خرمی