روزنامه آرمان ملی در یادداشتی به قلم نوذر شفیعی آورده است: بنابر این مهم است که آیا آقای عمرانخان کارکردش، یک کارکرد مساعی جمیله است یا میانجیگری؟ حالا هر کدام از این دو تا که باشد، در حوزه اجرا سختیهای خاص خودش را دارد. طبیعی است که مساعی جمیله خیلی راحتتر میتواند اتفاق بیفتد تا میانجیگری. حالا فرض را بر این بگذاریم که هر کدام از این دو مورد باشد موفقیتش بسته به چند عامل است. اولین عامل این است که آیا کشورهای طرف اختلاف به این مساعی جمیله یا میانجیگری رضایت دارند یا نه؟
یعنی آیا ابتدا پیامهایی بین دو کشور ایران و عربستان رد و بدل شده است که متعاقب آن آقای عمرانخان بخواهد از سفرش رونمایی کند یا نه؟ چون اگر از قبل چنین پیامهایی رد و بدل نشده باشد، خیلی سخت است که یک فرد بتواند از برنامه کاریاش رونمایی کند چون پیامدهای منفی پرستیژی برای آن کشور دارد.
پس یکی این است که نخست، دو کشور ایران و عربستان اراده سیاسی و حسن نیت لازم را برای گام گذاشتن در مسیر حل اختلاف داشته باشند. دومین موضوع کشوری است که میانجیگری میکند یا مساعی جمیله را انجام میدهد. این کشور باید نزد دو طرف اختلاف یک کشور قابل قبول باشد. یعنی یک کشوری که تصور شود از یکی از طرفین ممکن است جانبداری کند یا کشوری که ممکن است وزن سیاسی مهمی در عرصه منطقه یا بینالملل نداشته باشد، چنین کشوری به سختی میتواند آن نقشی که به عهدهاش گذاشتهاند را اجرا کند.
به نظر میرسد که پاکستان گزینه مناسبی است چون هم عربستان و هم ایران برای این کشور احترام قائل هستند و پاکستان با هر دو کشور رابطه خوبی دارد. سومین مسأله به موضوع مورد بحث مربوط میشود، بهخصوص اگر بحث میانجیگری باشد. این که آیا طرحی که ارائه میشود مورد قبول طرفین هست یا نه؟ خودش جای بحث زیاد دارد و قطعا شاید اراده آقای عمرانخان فقط نشان دادن راه به ایران و عربستان باشد و قصدش احتمالا این است که ایران و عربستان در ادامه راه خیلی از مسائل و موضوعات را حل و فصل کنند. صرفنظر از همه این موارد آن چیزی که به نظر میرسد این است که همین که یک کشور وارد روابط ایران و عربستان شده و دارد نقش مساعی جمیله یا میانجیگری را بازی میکند، میتواند یک پیام منفی و یک پیام مثبت داشته باشد. پیام منفی این است که ادامه بحران میتواند بسیار خطرناک باشد.
پیام مثبت این است که طرفین بحران به نقطه اوج بحران رسیدهاند، به عواقب بحران پی بردهاند و اکنون به سمت کاهش بحران در حرکتند. یعنی میتوان سفر آقای عمرانخان را نشانهای از کاهش بحران درروابط ایران و عربستان قلمداد کرد و یا آن را نشانهای از احتمال تصاعد بحران در روابط ایران و عربستان قلمداد کرد.
هر کدام از این دو حالت که باشد هم ایران و هم عربستان باید از این فرصت استفاده کنند. چون وقتی بحران سیر صعودی و سیر تصاعدی پیدا میکند، یافتن فرصتهای صلح بسیار دشوار است. از این منظر است که به نظر میرسد باید نسبت به سفر عمرانخان رویکرد مثبت داشت ولی این را هم باید دانست که برای اجرای ماموریتی که آقای عمرانخان پیگیر آن است راه درازی در پیش است.