تهران- ایرنا- محمود فرشچیان یکی از نگارگران شهیر ایرانی به شمار می رود که تأثیر بسیاری در نقاشی سنتی ایرانی داشته و توانسته جوایز و افتخارات جهانی و ملی بسیاری را از آن خود سازد که از مهم ترین آن ها می توان به افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر، نشان درجه یک هنر، تندیس طلایی اسکار ایتالیا و مدال طلای جشنواره بین المللی هنر اشاره کرد.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ فرشچیان در طول زندگی هنری پربار خود تاکنون آثار هنری بی شماری بر جای گذاشته که بیشتر آن ها در موزه فرشچیان در کاخ سعدآباد و برخی دیگر در تالار آثار استاد فرشچیان در موزه آستان قدس رضوی نگهداری می شوند. محمود فرشچیان مجموعه‌ای از آثار هنری خود را در زمان‌های گوناگون، به موزه آستان‌قدس‌رضوی اهدا کرده که این آثار در تالاری اختصاصی در موزه آستان‌قدس رضوی واقع در صحن کوثر حرم مطهر رضوی به نمایش درآمده است.

ساختمان موزه محمود فرشچیان نیز در مجموعه ۱۱۰ هکتاری سعدآباد، یک بنای قاجاری با وسعتی در حدود ۶۰۰ متر مربع است که برای مدتی محل اسکان رضاخان به همراه همسر چهارمش ملکه عصمت بوده است. این موزه در حال حاضر بیش از ۵۰ اثر از استاد را در خود جای داده که نوازشگر چشم هر بیننده ای است. این موزه در ۲۶ مهر ۱۳۸۰ افتتاح شده است. پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا همزمان با ۲۶ مهر سالروز گشایش موزه فرشچیان به بررسی چند تابلو برجسته ایشان پرداخته است: 

تابلوی ضامن آهو

یکی از زیباترین و نفیس ترین آثار محمود فرشچیان تابلوی ضامن آهو است که در موزه اختصاصی وی در معرض دید همگان قرار دارد. این اثر ارزشمند در ۱۳۵۸ خورشیدی خلق شده و تکنیک مورد استفاده در آن اکریلیک عنوان می شود و علاوه برداشتن ویژگی های کم نظیر ظاهری دارای محتوای معنوی و اعتقادی است به طوری که هر بیننده ای را تحت تاثیر خود قرار می دهد. در این اثر همه خطوط و نقوش تابلو و عناصر آن متوجه حضرت ثامن الحجج (ع) است که در سمت راست بالای تابلو در هاله ای از نور قرار دارد و با وجود اینکه نقاشان بزرگ، نور را در صورت قدسیان ترسیم می کنند. در این اثر علاوه بر صورت، نور در تمام بدن امام رضا (ع) ساری و جاری است. تمام منحنی های این تابلو به طرف امام هشتم (ع) ختم می شوند و پرسوناژ امام(ع) از لحاظ رنگ و فرم طوری قرار گرفته که در فراز بوده و باقی عناصر در فرود است و در چهره بچه آهوانی که به خدمت حضرت رسیده اند، حالتی از خوشحالی و اطمینان توام با احترام دیده می شود و این احترام به صورت زانو زدن در برابر امام(ع) تجلی می یابد. همچنین فرشچیان اثر دیگری با عنوان ضامن آهو ۲ در ۱۳۸۹ خورشیدی خلق کرده  و این اثر را همزمان با ولادت فرخنده امام رضا (ع) به موزه آستان قدس رضوی اهدا کرد.


 

تابلوی ضامن آهو، در ابعاد ۸۰ × ۱۰۰ سانتی‌متر بر روی مقوای بدون اسید با تکنیک اکریلیک و به سبک نگارگری خلق شده است. فرشچیان درباره تابلو ضامن آهو نیز این چنین گفته است: من این اثر را با ۱۴ تابلوی دیگر به آستان مقدس رضوی اهدا کردم. ماجرای این تابلو از این قرار است که شکارچی آهویی را دنبال می‌کند و آن آهو خودش را به پای حضرت رضا(ع) می‌اندازد. امام(ع) از شکارچی می‌خواهد آهو را رها کند و او جواب می‌دهد که این حیوان روزی او است. حضرت از او می‌خواهد آهو را رها کند تا او برای شیر دادن به بچه‌اش برود و بیاید. شکارچی هم می‌گوید اگر نیاید چه؟ امام(ع) هم اشاره می‌کند که شترش را به او خواهد داد. در ادامه آهو می‌رود و برمی‌گردد، شکارچی هم متنبه می‌شود و کمانش را می‌شکند و توبه می‌کند.

تابلوی پنجمین روز آفرینش

تابلوی چشم نواز پنجمین روز آفرینش یکی از چند تابلوی نفیس محمود فرشچیان است که برپایه آیه های متعدد قرآن کریم درباره مراحل ۶ گانه آفرینش جهان ترسیم شده است. این تابلو به پنجمین روز خلقت که خداوند پرندگان و آبزیان را آفرید، اشاره دارد. در هفت آیه از قرآن مجید عبارت فی ستة أیام آمده است. به عنوان مثال در آیه چهارم سوره حدید می‌خوانیم: هوالذی خلق السموات والأرض فی ستة أیام ثم استوی علی العرش. در این آیات به طور اختصار، به آفرینش آسمان، زمین و دیگر موجودات به وسیله خداوند در ۶ روز (یا ۶دوران) پرداخته شده است.  در قسمت بالای تابلوی پنجمین روز آفرینش، انواع پرندگان گوناگون و رنگارنگ با هم تلفیق و ترکیب شده است. در قسمت پایین، ماهی‌ها و دریا و موجودات آبزی و در وسط، انفجار حیات و آفرینش دیده می‌شود.

در این اثر، فرشچیان، ماهی ها را در دریایی پر تلاطم شناور کرده و پرندگان واقعی و تخیلی را در آسمان ابری به پرواز در آورده است. این تابلو در ۱۳۵۲ خورشیدی با تکنیک اکریلیک روی مقوای بدون اسید و به سبک نگارگری ترسیم شده  و در ۱۳۶۹ خورشیدی به موزه آستان قدس رضوی (واقع در صحن کوثر حرم مطهر) اهدا شده است.

محمد هادی زاهدی رییس وقت سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی درباره این تابلو گفته است: استاد فرشچیان این اثر ارزشمند را در ابعاد ۸۰ در ۱۰۰ و با تکنیک آکریلیک و طی مدت یک سال و چند ماه خلق کرده است.

وی شمار تابلوهای اهدایی استاد محمود فرشچیان به موزه آستان قدس رضوی را در ۲۳ سال گذشته ۱۵ تابلو هنری منحصر به فرد عنوان و بیان کرد: نخستین تابلو اهدایی وی با نام عصر عاشورا که در ۱۳۵۵ خورشیدی به وسیله استاد خلق شده در ۱۳۶۹ خورشیدی به این آستان مقدس اهدا شد. دومین تابلو اهدایی استاد با نام پنجمین روز آفرینش در ۱۳۵۲ خورشیدی خلق و در ۱۳۶۹ خورشیدی به موزه آستان قدس رضوی واگذار شده است که یکی از نفیس ترین و زیباترین تابلوهای این نگارگر برجسته به شمار می رود. سومین تابلو اهدایی به نام پناه یا یتیم نوازی امام علی(ع) در ۱۳۵۲ خورشیدی خلق و در ۱۳۷۱ خورشیدی به آستان قدس رضوی واگذار شد.

وی ادامه داد: تابلوهای دیگری از استاد فرشچیان شامل خمسه آل طیبه در ۱۳۶۹ خورشیدی،  یارب در ۱۳۷۴ خورشیدی،  اولین پیام در ۱۳۷۹ خورشیدی،  نیایش در ۱۳۷۷ خورشیدی،  توسل در ۱۳۸۰ خورشیدی، یک هدیه عشق در ۱۳۸۲ خورشیدی، امتحان سخت، کوثر و ضامن آهو در ۱۳۸۹ خورشیدی و پرچم دار حق در ۱۳۹۰ خورشیدی به آستان مقدس حضرت رضا(ع) اهدا شده اند.  تابلو توسل نیز به حرم مطهر رضوی اختصاص دارد و در آن چهره استاد فرشچیان در حالی که در مقابل گنبد طلای حرم قرار گرفته و خضوع خود را در مقابل حضرت رضا(ع) نشان می دهد، خلق شده است.

تابلوی شمس و مولانا

 در حدود ۵۰ اثر محمود فرشچیان در موزه کاخ سعادت آباد نگهداری می‌شود که از معروف‌ترین کارهای وی تابلوی شمس و مولانا است. این تابلو در تابستان ۱۳۸۶ خورشیدی رونمایی و به صورت تمبر نیز منتشر شد. فرشچیان درباره این تابلو می‌گوید: در خلق این تابلو از شعر از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست الهام گرفتم و سعی کردم در آن رنگ‌هایی را به کار ببرم که حالت روحانی و جذبه و کشش مولوی نسبت به شمس را به خوبی نشان بدهد.  

در این تابلو سر شمس در میان نقوش منحنی مختلفی به تصویر کشیده شده که هم خورشید را تداعی می‌کند و هم نشان دهنده این است که سر شمس در برگرفته همه جهان است. مولانا نیز روی کره زمین نقش شده که شمس آن را نگه داشته، به گونه‌ای که تمام دنیا زیر پای افکار مولوی است.

محمود فرشچیان برای مقابله با حرکت کشورهایی که مفاخر ایران را به خود منتسب کرده اند، ۲ ماهه، تابلوی شمس و مولانا را در آمریکا خلق و در مرداد ۱۳۸۶ خورشیدی در اصفهان رونمایی کرد. این تابلو در مراسمی هم زمان با سال نام گذاری شده به نام مولانا به وسیله یونسکو، در نمایشگاه آثار نگارگری جمعی از هنرمندان نگارگر اصفهانی در مجتمع فرهنگی  هنری فرشچیان شهر اصفهان نمایش داده شد. فرشچیان در این مراسم اظهار کرد که هدفش از خلق این تابلو که در سال مولانا ۲ماه به طول انجامیده، شناساندن هویت ایرانی مولانا به جهانیان بوده است.
او گفت که بسیاری از کشورهای دنیا، به خصوص کشورهای عربی، با انتشار کتاب هایی، مفاخر ملی ایران را به خود منتسب کرده اند؛ بنابراین برای مقابله با این حرکت او دست به خلق این اثر زده است تا مولانا را به عنوان شاعر و عارف ایرانی به جهانیان معرفی کند.
فرشچیان یادآوری کرد که چند سال پیش کتابی به نام غروب علمای عجم منتشر شد که در آن کتاب دانشمندانی مثل سعدی، حافظ، مولانا و حتی زکریا،  ابوعلی  سینا و ... را جزو دانشمندان عرب معرفی کرده بود. چندی بعد هم کتاب دیگری با عنوان نقوش العربیه هندسیه نگاشته و به ۲۷ زبان دنیا هم ترجمه شد. در این کتاب تمام نقوش نقاشی ایرانی را به نام نقاشی عربی معرفی کردند. در این کتاب تمام تصاویر مولوی، او را با کلاهی نشان می دهند که نشانه کلاه درویشان ترکیه است؛ در صورتی که مولانا شاعری ایرانی است. فرشچیان تاکید کرد، برای این که به این کتاب یک جوابیه داده باشد، تابلوی شمس مولانا را کشیده است.

 

تابلوی عصر عاشورا

این تابلو، همچون روایت‌گری است که بدون اشاره مستقیم به حوادث گذشته، با بازنمود آثار به جای مانده از آن، ما را از بروز رخدادی که منتج به ظهور این تصویر شده، آگاه می‌سازد. از این رو زمان اثر زمان حال است و ما منتظر اتفاقات اکنون. در تحلیل این تابلو که در سری مقالات چگونه یک اثر هنری را تجزیه و تحلیل کنیم؟ نوشته شده، آمده است: زنان و دختر کانی در خارج از کارزار نبرد و به دور از چشم نامحرمان، بر اسب بازگشته از میدان جنگ و بی‌سوار، می‌گریند. زینِ اسب فرو افتاده و یراق و افسار آن رها شده و کبوترانی تیرخورده بر روی زین افتاده‌اند. زنی ایستاده و بر دیواره‌ تن اسب تکیه داده و سر بر بدن او دست در بالای اسب حلقه زده و می‌گرید. این زن در مرکز دایره واقع است. زنی دیگر نشسته بر زمین، صورت اسب را در آغوش کشیده و کودکی سر بر شانه‌ زن تکیه داده است. ۲ کودک نیز، یکی بر پای اسب و آن دیگری بر گردن اسب آویخته و زار می‌زنند. ۲ زن نیز سر در دامان هم بر کف زمین افتاده و ناله سرمی‌دهند.


نقاش اگر با این اثر و با کنار زدن پرده‌ها ما را به حریم خیمه‌گاه راه داده، اما به خود و ما اجازه نمی‌دهد تا چهره‌های غمگنانه و اشک‌آلود آنها را ببینیم. حفظ فاصله مشخص بیننده با شخصیت‌های تابلو نیز به همین دلیل است اما نتیجه‌ پوشیده ماندن این عمل مقدس (گریستن بر مظالم امام(ع)) یادآوری بر تقدس و عدم تظاهر بر گریه‌ای عابدانهاست.

اما جالب آنکه نقاش، چنان ترکیبی را در ترسیم پیکره‌ زنان و دختران و چهره‌های نادیدنی آنها به کار برده که ناله‌های خاموششان،  با کمی توجه و سکوت  قابل شنیدن است. تنها دستان ظریف و نحیف کودکان و زنان است که از پیکره‌های پوشیده از چادرهای ارغوانی‌ رنگشان بیرون زده و به همین اشاره، عمق ستمدیدگی آنها را نمایان ساخته است.

پیکره‌های زنان از شدت سنگینی بار مصیبت‌ِ حوادث ایام گذشته، تکیده‌اند و از درد فقدان امام(ع) و همرزمانش خمیده و شکسته‌اند. این فسردگی و تضرع در اندام اسب و چشمانش به خوبی نمایان است. همگان بر این مصیبت گریه می‌کنند. گریه‌ای که برای همه‌ پیروان امام(ع) به میراثی ماندگار بدل شده است.

عنصر دیگر حاضر و ناظر برحادثه، زمین است و روییدنی‌هایش. خشکی و فرسودگی آنها، مانع از همراهی‌شان با اهل‌بیت نشده است. ترسیم خطوط غالب اثر به شکل کمانه و قوس‌ در پیکره‌ زنان و دختران، اسب امام، زمین، علف‌ها و نخل ها، همگی سماعی دایره‌وار دارند بر محور واقعه، که امام(ع) است و غایب؛ اما به جایگزین او زینب(س) که در محور این دایره ایستاده.

خطوط آشفته‌ یال های اسب و چشمان نیمه‌بسته‌اش، با زخم های خون‌آلود و به جای‌مانده از تیرها، خستگی مفرط و زجری که متحمل شده را بروز داده و گویی تنها برای تکیه دادن زنان و دختران ایستاده و باید ایستاده بمیرد.

خط های موجود در اثر که از سطح زمین آغاز شده و در قاب تصویر، تا بالای تنه‌ نخل ها پیش رفته است، جملگی نیم‌دایره‌ای را شکل بخشیده که نیمه‌ دیگر آن که خارج از قاب است در عالمی غیر قابل رویت و آسمانی، جای دارد. شکل پرده‌ خیمه‌گاه که بخشی از آن محو است و بخشی هم با خطوطی نرم و کم‌رنگ رسم ‌شده، بر این حس نیمه‌ مادی و نیمه‌ ماورایی فضا، ‌افزوده است.

گره طناب های خیمه بر میخ های برجسته،  استوار و فرو رفته در زمین و شکل صعودی خطوط خیمه به سمت بالای قاب و بخش های پنهان آن، سفری آسمانی را نوید می‌دهد که در تلاش است تا همه آنچه را که در زمین می‌بینیم، با خود به بالا ببرد. پس حرکت جزء جدایی‌ناپذیر اثر است.

ترکیب رنگ‌های تابلوی عصر عاشورا به تأسی از به کارگیری رنگ در نگارگری سنتی ایرانی از رنگ های ملایم و لطیفی استفاده کرده که هیچ ترکیب آزاردهنده‌ای را ایجاد نمی‌کند. حتی زمانی که به رنگ چادرهای زنان و دختران توجه می‌کنیم برخلاف معمول به جای رنگ سیاه از رنگ های ارغوانی (منسوب به رنگ معنوی) و خاکستری استفاده شده است. تنها به واسطه‌ چین‌های روی چادرها و سایه‌ روشن‌های ناچیز، کمی رنگ سیاه محسوس است.

بی‌کرانگی رنگ ها یعنی به کارگیری یک رنگ با تمامی طیف‌های رنگی آن در یک اثر، از ویژگی‌های اغلب آثار استاد فرشچیان است که در اینجا هم مورد توجه و هنرمندی ایشان قرار گرفته است. رنگ پیکره‌ انسان های حاضر در قاب، در تضاد و متمایز از دیگر اجزای اثر است. با این همه خطوط و حالات پیکره‌ آنها هماهنگی و سنخیت وافری را با دیگران ایجاد می‌کند.

رنگ طلایی بر غلاف شمشیر امام(ع) و سطوحی که محل اتصال اجسام و پیکره‌ها با زمین است، زیبایی هنرمندانه‌ای را بر نقاشی بخشیده که این محل‌ها را به منشاء نور و روشنایی و جلب توجه بیننده تبدیل کرده است. ترکیب رنگ سفید و زرد بر اندام اسب و کبوتران معصوم، آنان را از دیگر اشیاء محیط متمایز ساخته و زخم های خونرنگ بر تن‌شان، حس ترحم از خشونتِ به وجود آمده را القا می‌کند و غیبت سوار و صاحب اسب را در نبردی خونین و مظلومانه نویدبخش است.

نور موجود در اثر، باز هم به پیروی از نگارگری های پیشین ایرانی، نوری حاضر و متداول در همه‌ ابعاد اثر است. نور، بخش جدایی ناپذیر از این فضای معنوی است که شهادت و استواری در برابر ناملایمات حاصل آن است. نور، حاضر و ناظر است و نمایشگر نادیدنی‌هایی است که به مهر قلموی نقاش و هنرمند بر جای جای اثر تابیده تا زیبایی‌های شهادت و مقاومت را به نظاره بنشینیم.

نقاشی عصر عاشورا دگرگونی واقعیت است به دست حقیقت. شیوه‌ بیان هنرمندانه فرشچیان با توجه به جزئیات مصیبت، تغزلی مرثیه‌وار و شاعرانه‌ است که ایستادن و تامل کردن را سهل و ممتنع می‌کند. نه یارای ماندن و نگریستن داریم و نه یارای گذر و کم‌توجهی. شرمگینی مخاطب کمتر از شرمندگی اسب بازگشته از میدان جنگ نیست.