شبکه تلویزیونی ایاسپیان (ESPN) در گزارشی نوشت: تعطیلات بازیهای باشگاهی در ماه اکتبر و از سر گیری مجدد رقابتهای ملی (فیفادِی) بیش از هر چیز دیگری این موضوع را به ما یادآور شد که فوتبال با وجود تلاش زیاد نمیتواند خود را تنها به عنوان صنعتی سرگرم کننده، مجزا و مستقل معرفی کند.
فوتبال در دنیای واقعی در جریان بوده و با زیستبوم سیاسی و بین المللی تنیده شده است؛ در واقع اینکه فوتبال چشمها را به خود مجذوب میکند، اشتیاق را در وجود انسانها به غلیان میاندازد و فراهم کننده تریبونی جهانی است تنها و تنها باعث این میشود که بیشتر در معرض خطرات دنیای بیرون قرار گرفته و برخلاف میل باطنی این ورزش، استقلال آن را تحت الشعاع قرار میدهد.
قوانین فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) به وضوح مقرر میکند که فوتبال باید از مداخله سیاسی جدا باشد و اینکه نمادها یا رفتارهای سیاسی در دیدارهای بینالمللی هیچ جایی ندارد. اما این تلاشها هرچقدر هم گسترده اما در نهایت هیچ سودی نداشته و سیاست هر کجا که بخواهد روی آن سایه میاندازد.
دیدارهای برگزار شده طی هفت روز اخیر، شاهدی بر این مدعا است.
دوشنبه شب - پاریس: تعدادی از بازیکنان ترکیه شادی بعد از گل تساویبخش و لحظه آخری تیمشان را در برابر فرانسه، (در حمایتی آشکارا از اقدام نظامی آنکارا علیه کردهای سوریه در شمال و شمال شرق این کشور)، با سلام نظامی جشن گرفتند.
آنها پیشتر در دیدار مقابل آلبانی نیز چنین کاری را انجام داده بودند که یوفا را بر آن داشت تا تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کند.
همان شب - بلغارستان: چند صد کیلومتر آنسوتر در صوفیه، «تایرون مینگز»، «مارکوس رشفورد» و «رحیم استرلینگ» هدف حملات نژادپرستانه هواداران تیم ملی بلغارستان قرار گرفتند؛ گروهی از آنان نیز با تقلید از نازیهای آلمان سلام نظامی داده و برخی دیگر نمادهای راستافراطی را به نمایش گذاشتند. براساس پروتکل سه مرحلهای یوفا (اخطار، توقف، ترک زمین) بازی ۲ بار متوقف شد و توهینهای نژادپرستانه، گروهی ۲۰۰ نفره از هواداران پر انرژی و مشتاق سیاهپوست حاضر در ورزشگاه را به سکوت فراخواند و در نهایت منجر شد آنان در استراحت بین ۲ نیمه ورزشگاه را ترک کنند.
بدنبال این اتفاق رییس فدراسیون فوتبال بلغارستان با تهدید نخست وزیر این کشور استعفا کرد.
چند ساعت بعد - پیونگیانگ: کره شمالی و جنوبی که مدتها است در وضعیت جنگی به سر میبرند، پس از ۳۰ سال در پیونگیانگ پایتخت کره شمالی به مصاف یکدیگر رفته و در دیداری سرد و بیروح که دست کمی از جنگ نداشت به تساوی بدون گل رضایت دادند؛ اگرچه تعدادی از میهمانان گزینش شده در کنار «جیانی اینفانتنیو» رییس فیفا در ورزشگاه کیم ایل سونگ حضور داشتند اما به غیر از این جمعیت انگشتشمار هیچ هوادار دیگری به چشم نمیخورد؛ علاوه بر این نماینده هیچ رسانهای از هیچ کجای دنیا برای پوشش اخبار بازی اجازه ورود به خاک کره شمالی را پیدا نکرد و بازی نیز پخش زنده نداشت به همین دلیل پیش از بازی، مقامات کره شمالی متعهد شدند که یک دیویدی شامل فیلم بازی را در اختیار میهمان قرار دهند که البته آن هم به دلیل کیفیت پایین راهی سطل زباله شد.
خارج از دیدارهای ملی فوتبال، در ایتالیا تیم برشا در دیداری دوستانه از وویوودینا صربستان پذیرایی کرد؛ دیداری که در نهایت پس از درگیری مابین هواداران صرب و آلبانیاییهای مقیم ایتالیا، نیمهکاره رها شد تا سکوت در ورزشگاه هزار و ۵۰۰ نفری حکمفرما شود.
باز هم دوشنبه - اسپانیا: بدنبال صدور حکم حبس برای سازماندهندگان کودتای نافرجام استقلال کاتالونیا، «پپ گواردیولا» سرمربی اسبق باشگاه بارسلونا که خود زاده بارسلون است با محکوم کردن اقدام دولت اسپانیا، «توقف سرکوب» را تنها راه «توقف جنگ» دانست.
علاوه بر این، نخستین الکلاسیکوی فصل جدید نیز به دلیل نگرانیهای امنیتی به تعویق افتاد.
سیاست در تمام این موارد به شکلی درون فوتبال رخنه کرده و از طریق این تریبون قوی سعی در ارسال پیامی دارد؛ اتفاقی که هیاتهای حاکم بر فوتبال دوست ندارند به هیچ عنوان رخ دهد.
با این وجود، حال فوتبال بینالمللی در هفته ای که گذشت همیشه به این بدی نبود؛ هفته گذشته زنان ایرانی پس از چیزی در حدود ۴۰ سال جواز حضور در یکی از ورزشگاههای این کشور را به دست آوردند؛ بیش از ۳ هزار تن از آنان برای حمایت از تیم ملی ایران برابر کامبوج جایگاه اختصاصی زنان در ورزشگاه آزادی تهران را پر کردند؛ دیداری که در نهایت با پیروزی ۱۴ بر صفر میزبان همراه شد.
اگرچه برای سر و سامان دادن موضوعات حساسی همچون مبارزه با نژادپرستی و دفاع از حقوق زنان، اجماع نزدیک به حداکثری وجود دارد اما تحقق آن به حمایت دولتها و فراهم آوردن منابع و زیرساختها بستگی دارد؛ این در حالی است که وقتی پای موضوعات لاعلاجی همچون جنگ ۲ کره، استقلال کاتالونیا، حمله ترکیه به سوریه یا نزاع صربستان و آلبانی به میان آید، نهادهای حاکم بر فوتبال بدون حمایت دول درگیر، حتی با وجود تمایل شخصی نمیتوانند شانسی برای پایان دادن به مناقشات داشته باشند.