۱) طرح صلح هرمز (Hormuz Peace Endeavor) بستر حقوقی محکمی دارد و اجزا و عناصر تشکیلدهندهٔ آن تکتک و در مجموع با منافع ملی و راهبردی ایران کاملاً سازگار است.
۲) این طرح هم مبتنی بر اصل «بومیسازی امنیت»، «همکاری نظامی-امنیتی» و خروج نیروهای فرامنطقهای است؛ هم یک عنصر «کنترل تسلیحات» (Arms control) دارد که نقش مهمی در تنشزدایی و هدایت منابع مالی به سمت «توسعه» و عمرانی (به جای فربهسازی شرکتهای اسلحهسازی) ایفا خواهد کرد؛
۳) هم برنامهای در راستای «مشترکسازی منافع اقتصادی»، «سرمایهگذاری مشترک» و همکاریهای بلندمدت دارد، که این خود در ایجاد صلح و ثبات پایدار میان دولتها بسیار موثر خواهد بود؛
۴) هم در جهت وفاق و نزدیکی ملتها - یا تنشزدایی ریشهای (Grassroots) -، تبادلات فرهنگی و همکاریهای علمی برنامه دارد؛ هم بستری برای حلوفصل مسائل فرامرزی (مانند مسائل محیطزیستی، تروریسم، مواد مخدر، امنیت سایبری، انرژی و غیره) فراهم میکند.
۵) این طرح از یک طرف - از آنجا که متکی بر بومیسازی امنیت میان کشورهای اسلامی و اخراج نیروهای غربی است - با موازین ایدئولوژیک و ارزشهای انقلاب - که در قانون اساسی متبلور شده - کاملاً سازگار است؛ و از طرف دیگر، حاوی نوعی «عملگرایی» است که وجهه مُدرن و بالغ کشور را تداعی میکند.
۶) به عبارت دیگر، طرحی است که «ارزشهای انقلاب» و «عملگرایی» را - در قالب یک ابتکار دیپلماتیک - در یکجا گِرد میآورد و از این رو میتواند کانونی برای اجماع و همکاری جناحها و جریانهای مختلف سیاسی باشد.
۷) علاوه بر این، تکتک اجزاء و عناصر طرح Hope (که در بالا به اختصار ذکر شد) این قابلیت را دارند که در محافل دانشگاهی، رسانهای و تخصصی به سوژه مقاله و رساله و مناظره تبدیل شوند و در یک فرایند «ملی» تکمیل و توسعه پیدا کنند.
۸) به بیان دیگر، جامعهٔ مدنی ایران نیز میتواند در فرایند تکمیل و توسعه و ارائهٔ آن نقشِ مستقیم ایفا کند تا این طرح در نهایت - به عنوان یک طرح ملی و تاریخی - از جانب «ایران» به دولتها و ملتهای منطقه عرضه و ارائه شود.
۹) در هفتههای گذشته، «طرح صلح هرمز» علیرغم اهمیت و ویژگیهایی که دارد - به ویژه در فضای رسانهای داخل کشور - مهجور مانده و لازم است همگی در جهت تقویت و حفظ آن تلاش کنیم.