به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ ساموئل خاچیکیان نماد سینمای عامه پسند ایران است و آثارش به نوعی، ورود منش اجتماعی و ژانرهای سینمایی غربی مانند نوآر و ترسناک را در فرهنگ و سینمای ایران به تصویر می کشد. فیلم های او مرزی به شمار می رود، میان فیلم فارسی و فیلم های روشنفکرانه تر سینمای هنری که گروه محدودتری از مخاطبان را به خود جلب می کنند و به اصطلاح مخاطب خاص دارند. خاچیکیان را به دلیل علاقه و گرایش فراوان به سینمای دلهره و وحشت هیچکاک سینمای ایران نامیده اند. نگاه او در پرداخت داستان و ساخت آثارش همیشه به تماشاگر عام ایرانی خیره بوده اما راهش به وضوح از فیلم های تجاری یا فیلمفارسی که مورد علاقه عام هستند، جداست. نام خاچیکیان هم معنی وحشت و تعلیق است و فیلم هایش در حد اعلا شکوه و ناامیدی را در سینمای ایران به تصویر می کشند. برخی، آثارش را ناجی سینمای ملی می دانند و برخی، فیلم های خاچیکیان را تنها کپی برداری از نمونه های غربی قلمداد می کنند.
ساموئل خاچیکیان در ۲۱ اکتبر ۱۹۲۳ میلادی در تبریز و در خانواده ای ارمنی الاصل به دنیا آمد. پدرش از کشتار ارمنی ها در ترکیه جان سالم به در برد و به تبریز پناه آورد. زندگی خاچیکیان همچون نامش در سینمای ایران، همواره با تعلیق و درام همراه بوده است. یکی از معدود فیلمسازان ایرانی محسوب می شود که تمرکزش بر روایت و تکنیک های داستانگویی سینمایی بوده و نامش به تنهایی هم معنی یک ژانر در سینمای ایران است از این رو مطالعه و شناخت سینمای ایران امروز، بدون نام ساموئل خاچیکیان ممکن نخواهد بود.
عباس بهارلو (غلام حیدری) که یکی از پیگیرترین و مطلعترین پژوهشگران تاریخ سینمای ایران به شمار می رود و علاوه بر تالیفات پراکندهای که در اینباره نگاشته، مجموعه فیلمشناختهای سینمای ایران که به وسیله او تالیف شده همچنان بی رقیبترین فرهنگ سینمایی منتشر شده در ایران محسوب می شود. بهارلو در کتابی با عنوان پرونده یک جنایی ساز: ساموئل خاچیکیان به بررسی زندگی و آثار وی در قالب گفت وگو با این فیلمساز می پردازد. وی از دوران کودکی خاچیکیان آغاز میکند، از سالهای تجربه در تئاتر ارامنه به نخستین تجربههای سینمایی خاچیکیان میرسد. بخش مهم گفت وگو به دوران اوج فیلمسازی خاچیکیان که همان سالهای ساخت فیلمهای جنایی است، اختصاص دارد، روایت خاچیکیان از بضاعت فنی سینمای ایران در آن روزگار، ساخت نخستین آنونس در سینما، رویاروییاش با موجهای تاثیرگذاری همانند سینمای گنج قارونی و سینمای جاهلی که گونه جنایی او را به حاشیه بردند، سالهای بعد از انقلاب، ساخت پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران و... از جمله فرازهای بسیارخواندنی این گفت وگوی ارزشمند محسوب میشوند. گفت وگویی که هم برای پژوهشگران منبعی ارزنده است و هم برای علاقمندان تاریخ سینمای ایران، فصلهایی پر خاطره را روایت میکند.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا همزمان با ۲۹ مهر سالروز تولد ساموئل خاچکیان کارگردان، نویسنده، آهنگساز و تهیهکننده ایرانی ارمنیتبار به بررسی برجسته ترین آثار این هنرمند و فیلمساز تاثیرگذار پرداخته و دلایل برتری این فیلم ها را مورد واکاوی قرار داده است:
چهارراه حوادث ۱۳۳۱
چهارراه حوادث ملودرامی با مایههای جنایی است که برای نخستین بار اسم خاچیکیان را بر سر زبانها انداخت و مملو از سکانسهای خلاقانه است، اگر چه خامدستیهای فیلمی از یک صنعت سینمای نوپا را هم دارد. حسن حسینی منتقد سینما درباره فیلم چهارراه حوادث و رویکرد خاچیکیان در اقتباس یا الهام از رمان یا فیلم های خارجی که بسیار مورد تاکید برخی منتقدان خاچیکیان است ابراز داشت: بارها در نقدها بیان شده که نگارش فیلمنامههای خاچیکیان، تقلید از فیلمهای خارجی بوده برای مثال چهارراه حوادث، اما باید به ریشه توجه کنیم اینها همه تاثیرات مستقیم نیست او در سال های که به جد به کار فیلمسازی پرداخت کمتر فیلم میدید و بیشتر رمانهای خارجی میخواند، برای نمونه در گفت وگویی که به او گفتند دلهره را به تقلید از شیطان صفت ساخته هانری ژرژ کلو کارگردانی کرده است در پاسخ گفت که بعد از اینکه فیلم دلهره را ساخته، شیطان صفت را دیده است. نکته دیگر تاثیر فیلمنامه نویسی مثل احمد شاملو در فیلمهای اوست که در سه فیلم به طور مستقیم با او همکاری کرده چون احمد شاملو جز فیلمنامه نویسانی که سابقه اقتباس از رمانهای خارجی را دارد.
وی به نکته دیگر تهیه کنندگان فیلمها اشاره میکند و میگوید: برای مثال تهیه کنندهای مثل میثاقی که با ساموئل فیلم شب نشینی در جهنم را کار میکند، فردی است که فیلمهای خارجی را وارد می کرده و برای دست اندرکاران به نمایش میگذاشت تا از آنان بیاموزند و شبیه آنها را بسازند و بر نوع ساخت فیلمها که خودش تهیه می کرد، دقت زیاد میکرد. ساموئل خاچیکیان در دورهای که بدل کار نبود توانست با حرکات دوربین جای بدل کار را پر کند، اما این شیوه در دورهها و سال های بعد که سینمای ایران از لحاظ فنی پیشرفت کرد، کارآمد نبود اماخاچیکیان به این شیوه ادامه داد، بنابراین تاثیر اولیه را از دست میداد.
حسن حسینی در پایان گفت: اگر تمام شرایط و نکات را در زمان خاص فیلمساز در نظر بگیریم، باید گفت مرحوم خاچیکیان فیلمساز خوبی بود.
طوفان در شهر ما ۱۳۳۷
طوفان در شهر ما نخستین فیلم کامل خاچیکیان و اثری است که نمایش آن با استقبالی فراگیر روبه رو شد و محبوبیت خاچیکیان را مثل هیچکاک - که اغلب با او مقایسه شده- به حدی رساند که مردم فارغ از این که چه فردی در فیلم بازی میکند برای دیدن فیلم تازهای از او به سینماها میرفتند. طوفان در شهر ما از نظر تکنیکی فیلمی خیره کننده است و تصویری درخشان از روزهای آخر سال در ایران (شامل چهارشنبه سوری و نوروز) ارایه میدهد. این فیلم مستند، کمدی، ملودرام و گاهی جنایی و حتی یک فیلم موزیکال و فانتزی و به راحتی و با مهارت میان این ژانرها حرکت میکند. دکتر پورمرادیان منتقد و روزنامه نگار درباره ویژگی آثار خاچیکیان گفته است: ساموئل خاچیکیان تاثیر شگرف در ابعاد هنر و خلاقیت در سینمای ایران داشت. من از جمله افرادی بودم که در ۱۳۳۱ خورشیدی به عنوان یک خبرنگار با او آشنا شدم و ارتباط ما قوی تر شد اما بعد از انقلاب رابطه ما کمتر شد. سالی که ساموئل به سینمای ایران آمد، در آن سال ما گرفتار فیلمهای ملودرام عشقی بودیم البته تعدادی فیلمهای تاریخی و کمدی نیز ساخته شده اما او با جرات سنتها را شکست و سبک فیلمسازی گذشته ایران را تغییر داد و قدم در راه ساخت فیلمهای پلیسی گذاشت. البته باید به این نکته اشاره شود، آن تعریفی که امروز از سینمای پلیسی داریم (با توجه به اینکه ساخت این فیلمها بستگی به زمان و مکان دارد) در آن زمان قابل ارایه کردن نیست.
دلهره ۱۳۴۱ و ضربت ۱۳۴۳
دلهره و ضربت که شاید مشهورترین فیلمهای خاچیکیان باشند، ساختار کلاسیکتری دارند و بیشتر از ۲ فیلم دیگر به قواعد ژانر جنایی و نوآر پایبند هستند و همینطور در استفاده از مکانیزمهای خلق دلهره و تعلیق موثرتر از دیگر آثار این فیلمساز به نظر میرسند. در همین ۲ فیلم است که خاچیکیان را از نظر میزانسن میتوان در دقیقترین و درخشانترین شکل خود دید که دارد الفبای سینما را در ایران برای نخستین بار به شکلی کمابیش بینقص (اگرچه همچنان لطمه دیده از محدودیتهای فنیِ آشنای سینمای ایران در آن سالها) به کار میبرد. خاچیکیان با وجود شباهتهای قابل پیشبینیاش به سینمای غرب، صاحب هویتی مستقل و پیشبینی ناپذیر است که به فیلم طراوتی منحصر به فرد میدهد.
امیر قویدل کارگردان و همکار ساموئل خاچیکیان درباره همکاری با وی و تاثیر خاچکیان در سینمای ایران گفت: او چند دهه در سینمای ایران بار سنگین، مسوولیت آتی را با افتخار کشید و تا انتها برد. به اعتقاد من که شاگرد کوچک ساموئل بودم چون او شاگردهای بزرگتری همچون مسعود کیمیایی و اصغر هاشمی و دیگران را دارد، ساموئل تنها بازیگران جدید به سینمای ایران دعوت نکرد، بلکه بسیاری از فیلمسازان بزرگی که در آن سر دنیا هستند، همه هدیههای ساموئل هستند و همه با فیلمهای او سینما را شناختند. در جوانی که خبرنگار بودم، افتخار آشنایی با ایشان را پیدا کردم و بعد از چند سال به عنوان دستیار اول و نویسنده فیلمنامههای مرحوم خاچیکیان افتخار حضور در کنار او را داشتم، من در کنار او فقط سینما یاد نگرفتم بلکه زندگی کردن و مبارزه با مشکلات را آموختم.
امیر قویدل اشاره میکند به اینکه او را به هیچکاک سینمای ایران معرفی میکردند و میگوید: من این اشکال را میگیرم که چرا هیچکاک، چون او هیچ وقت امکانات هیچکاک را نداشت و سعی نکرد ادای او را درآورد بلکه او خود، ساموئل خاچیکیان بود.
عقاب ها ۱۳۶۳
ساموئل خاچیکیان از معدود فیلمسازان نسل قدیم است که در دهه ۶۰ خورشیدی فرصت فیلمسازی یافت و یکی از پرمخاطب ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران را از خود به یادگار گذاشت. در سال های ابتدایی این دهه با شدت گرفتن جنگ تحمیلی، سینمای ایران نیز گرایش بسیار به سینمای جنگ پیدا کرد.
عقاب ها ساخته ساموئل خاچیکیان که زنده یاد امیر قویدل نیز نقش بسزایی در شکل گیری آن داشت، مهمترین فیلم جنگی سینمای ایران با محوریت رشادت خلبان های ایرانی در دل جنگ تحمیلی است که مخاطبان خود را هیجان زده و امیدوار به خارج از سالن سینما هدایت می کرد. در واقع خاچیکیان به خوبی از شم سینمایی خود در عقاب ها بهره گرفته و با شناخت درستی که از ذائقه مخاطب داشت، آنان را تحت تاثیر قرار داد.
فیلم داستان سرراست و کلاسیکی دارد که با ریتمی مناسب پیش رفته و در آن نقاط عطف به درستی سرجای خویش قرار گرفته است. شخصیت های اصلی فیلم، گروهی از خلبان های نیروی هوایی هستند که وارد کارزار جنگ شده و در این راه با سختی های بسیاری در زمینه های مختلف روبه رو می شوند. خاچیکیان در ۲۰ دقیقه آغازین، قهرمان های داستان را به مخاطب معرفی کرده و سعی در نزدیکی آنان به این شخصیت ها به اشکال گوناگون از جمله آشنایی با خانواده هایشان کرده که تا حدود زیادی نیز به نتیجه رسیده است. ایده سقوط یکی از هواپیماهای ایرانی در خاک عراق و زنده ماندن خلبانش، ایده فوق العاده ای برای خلق صحنه هایی جذاب و هیجان انگیز است که خاچیکیان به خوبی از عهده انجام آن برآمده است. در واقع خاچیکیان به خوبی از شم سینمایی خود در عقاب ها بهره گرفته و با شناخت درستی که از ذائقه مخاطب داشت، آنان را تحت تاثیر قرار داد.
بخش های مربوط به جنگ های هوایی که با استفاده از فیلم های مستند ساخته شده، به واسطه احاطه فیلمساز به فوت و فن های مونتاژ تا حدود زیادی باورپذیر و جذاب از آب درآمده است. ورود تکاور ایرانی با لباس کردی به داستان، ریتم پرشتاب تری بدان بخشیده و تنش حاکم بر فیلم را افزایش می دهد. این شخصیت که بعدها نمونه های بسیاری برپایه آن خلق شده، تلفیقی از کماندوهای فیلم های جنگی مربوط به جنگ دوم جهانی هالیوود و تکاورهای ایرانی است که برای مخاطب عام در آن زمان متقاعدکننده به نظر می رسید. شخصیت خلبان نیز وجوه قهرمانانه دلپذیری داشته و مخاطب برای هم ذات پنداری با او کار مشکلی را پیش رو ندارد.
خاچیکیان در انتخاب بازیگران برای نقش های اصلی، عالی عمل کرده و آنان را متناسب با نقش برگزیده است. سعید راد به لحاظ فیزیکی با نقش تطابق داشته و در نگاه نافذش نیز رگه های پررنگی از صلابت و اقتدار به چشم می خورد. جمشید هاشم پور نیز که آن ایام با نام مستعار جمشید آریا شناخته می شد، نقش تکاور ایرانی را با وجود بهره گیری بسیار از کلیشه ها باورپذیر از کار درآمده و در ساختار کلی فیلم خوب جا افتاده است.
عقاب ها در اکران نخست خود به رقم حیرت انگیز ۲ میلیون مخاطب در تهران رسید و مورد توجه مخاطب عام قرار گرفت که البته شیوه روایت خاچیکیان نیز در این موفقیت نقش بسزایی داشت. این کارگردان صاحب سبک سینمای ایران که هیچگاه به اندازه توانایی هایش، مورد توجه قرار نگرفت، با عقاب ها نام خود را در تاریخ سینمای ایران ماندگار کرده و لقب پرمخاطب ترین فیلمساز کشور را به خود اختصاص داد.
عقابها نخستین و جدیترین فیلم در حوزه دفاع مقدس زمانه خود بود و در ۱۳۶۴ خورشیدی فروش خوبی در تهران داشت و در حالی که جمعیت ایران نزدیک به ۴۵ میلیون تن بود، ۱۸ درصد به دیدن فیلم رفتند و فیلم به فروشی معادل ۷۳۸ میلیون و ۶۲۰ هزار تومان رسید. هرچند فروش این فیلم به عنوان فیلمی در ژانر دفاع مقدس خوب بود اما منتقدان معتقدند که استقبال از عقابها به خاطر ریتم سریع و اکشن فیلم بودهاست نه درونمایههایی که بعدها در سینمای دفاع مقدس ادامه یافت.