به گزارش خبرنگار ایرنا، اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در روزهای اخیر در حالی در باکو برگزار شد که این اجلاس تبدیل به تریبونی برای به چالش کشیدن یکجانبه گرایی و دفاع از چندجانبهگرایی و همکاریهای بین المللی شد. حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی رییس جمهوری در سخنانی که در این اجلاس داشت با تبیین تاریخی نظم بین الملل و دوره گذار سالهای اخیر گفت: «با فروپاشی نظام دوقطبی در عرصه بینالمللی، ایالات متحده تلاش کرد با شعار نظم نوین جهانی، یک نظام تکقطبی و سلطهگرایانه را به اتکای قدرت نظامی و اقتصادی و رسانهای خود بر جهان تحمیل کند. در مقابل، جنبش عدمتعهد تلاش مشترک خود را جهت مقابله با یکجانبهگرایی در نظام بینالمللی متمرکز کرد. ابزارهایی که آمریکا برای تحقق نظام تکقطبی بهکار گرفت، عمدتاً به ضدّ آن تبدیل شد. درعرصهاقتصاد، توسعه تجارت آزاد در جهان عملاً زمینه را برای رشد کشورهای درحالتوسعه و ظهور قدرتهای جدید اقتصادی و تکنولوژیک در جهان فراهم کرد؛ بهگونهایکه امروزه، هژمونی آمریکا را در عرصه اقتصاد و تکنولوژی بهطور جدی به چالش کشیده است.»
همانطور که از این سخنان رئیس جمهوری برمیآید؛ یکجانبه گرایی آمریکایی مفهوم خلق الساعه ای نیست و آمریکا در دهه های اخیر تلاشهای زیادی برای تحکیم سلطه خود در نظام بین الملل داشته است. ولی روسای جمهوری آمریکا تا قبل از دونالد ترامپ با بهرهگیری از دیپلماسی مشارکتی و با همکاری جامعه بین الملل در راستای اهداف خود گام برمیداشتند. از این جهت دونالد ترامپ و سیاستهای وی نقطه عطفی در تاریخ روابط خارجی آمریکا و نظم بین الملل به شمار میرود به طوری که میتوان ادعا کرد سیاستهای دولت دونالد ترامپ سقوط آزاد به سوی یک جانبهگرایی بوده است. خروج از معاهدات و پروتکلهای بین المللی، آژانس های سازمان ملل، جنگ تجاری با کشورها و وضع تحریم همه جانبه بر سایر کشورها، تهدیدی جدی علیه اصول سازمان ملل متحد به عنوان یکی از نمادهای چندجانبه گرایی است.
امروز اقدامات یکجانبه گرایانه آمریکای ترامپ دوام و اثرگذاری سازمانها و نهادهای بین المللی را با مخاطره جدی مواجه ساخته است. نهادهایی که اتفاقا از ابزارهای قدرت آمریکا هم محسوب میشده است. با این حال رفتارها و سیاستهای آمریکای ترامپ ضرورت همکاری و اتحاد کشورهای مختلف بویژه کشورهای جهان سوم را بیش از پیش ضروری کرده است. چرا که اغلب کشورها دیر یا زود با باج خواهی عریان ترامپ مواجه خواهند شد و همین موضوع اهمیت گروهها و سازمانهایی چون جنبش عدم تعهد را نشان میدهد.
حجت الاسلام و المسلمین روحانی در باکو در بخش دیگری از سخنان خود گفت که «جهان به سرعت در حال گذار به سوی نظام چندقطبیاست. در این عرصه پیچیده، خشونت و درگیری در مناطق مختلف رو به گسترش است؛ حاکمیت ملی کشورهای مستقل، به شیوههای گوناگون نقض میشود؛ گرایش به قطببندیهای نظامی، رقابتهای تسلیحاتی، راهاندازی جنگها و تشدید منازعات، و واگرایی قومی و منطقهای افزایش می یابد و قانونگریزی و نقض تعهدات بینالمللی و مداخله در امور داخلی کشورهای مستقل، رو به افزایش است».
رئیس جمهوری با اشاره به رویکرد آمریکا در استفاده از ابزارهای اقتصادی ظالمانه برای تحمیل مقاصد سیاسی نامشروع خود گفت که «جنبش عدم تعهد به عنوان مجموعهای که بیش از دوسوم اعضای سازمان ملل متحد را در برمیگیرد، میتواند به نمایندگی از ملّتهای عضو و جامعه بشری، پیشگام یافتن راهحلهایی برای مشکلات کنونی جهان، در چارچوب قانونگرایی، پایبندی به تعهدات بینالمللی، اعتدال و پرهیز از خشونت و افراطیگری باشد.»
واقع امر این است که شرایط امروز نظام بین الملل با زمان تشکیل جنبش عدم تعهد تفاوتهای زیادی کرده است. امروز جامعه جهانی با چالشهایی همچون تکثیر تسلیحات کشتارجمعی و رشد افراط گرایی اسلامی و تروریسم بینالمللی، مسائل آب و هوایی و زیست محیطی، کمبود منابع انرژی، آب تازه و غذا، انفجار جمعیت و مهاجرت غیرقابل کنترل و تهدید بیماریهای واگیر مواجه است و حل این معضلات و چالشها جز با همراهی و همکاری امکان پذیر نیست. در واقع گذشته از ضرورتهای مقابله با زیاده خواهی نظام سلطه بسیاری از معضلات غیر سیاسی هم نیازمند همکاری جمعی کشورهاست.
گذشته از این امروز شاهد شکل گیری اقطاب قدرت از بین کشورهای جهان سوم هستیم؛ کشورهایی که با ایجاد اجماع بین نخبگان فکری و ابزاری توانسته اند مسیر هدایت کشورهای خود به سمت رشد و توسعه را پیدا کنند و امروز با توجه به ظرفیتهای در اختیارشان در رده قدرتهای مطرح جهانی قرار گرفته اند.
فرید زکریا در این مورد میگوید که ما اکنون در حال زندگیکردن از طریق تغییر قدرت سوم بزرگ یعنی تغییر دوران مدرن یا ورود به جهان چندقطبی هستیم. زکریا چنین بحث میکند که تغییر قدرت سوم بزرگ از ظهور بقیه نشات میگیرد. ظهور بقیه، جملهای است که درباره رشد کشورها یا ظهور بازارهای جدید خارج از غرب به کار میرود که هسته اصلی آن به اصطلاح کشورهای بریکس هستند. بریکس که مخفف نام پنج کشور برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است که قدرتمندترین رقبا بهعنوان قطبهای آینده در جهان قطبی هستند. دیگر قطبهای بالقوه شامل اندونزی، ژاپن، کرهجنوبی و اتحادیه اروپایی میشود. این تحول قدرت بزرگ یا ظهور بقیه بیشتر براساس عوامل اقتصادی شناخته میشود.
همانگونه که رئیس جهوری گفت عبور از یک جانبه گرایی آمریکا و نیز پیچیدگیهای جهان چند قطبی پیش رو اهمیت چند جانبه گرایی را بیشتر میکند. با توجه به بحرانهایی که امروز جهان با آن روبرو است همکاری کشورها در حوزههای امنیتی، محیط زیستی موضوعی حیاتی است و لازم است که بازیگران جهانی برای حل معضلات امنیتی در حال و آینده بیش از پیش به هم نزدیک شوند.