تهران- ایرنا- رژیم پهلوی که در مقابل اعتراضات مردمی سردرگم شده بود در ادامه سیاست های آشتی ملی خود در آبان ۱۳۵۷خورشیدی تصمیم می گیرد که برای فرونشاندن خشم مردم تعدادی از زندانیان سیاسی را آزاد کند اما این اتفاق نه تنها کمکی به این رژیم نکرد بلکه باعث تغییر شرایط نیز شد؛ تغییری که نوید پیروزی مردم را می‌داد.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ بعد از ماجرای آتش‌سوزی در سینما رکس و راهپیمایی روز عید فطر و بعد از آن ماجرای میدان ژاله دیگر شرایط به پیش از این وقایع بازنگشت. اگرچه دولت آشتی ملی جعفر شریف امامی آمده بود تا التهاب را فرونشاند به همین دلیل هم در آبان ماه ۱۳۵۷ خورشیدی زندانیان سیاسی را آزاد کرد؛ زندانیان که در میان آنها چهره هایی همچون آیت الله سیدمحمود طالقانی، آیت الله حسینعلی منتظری، محمدجواد حجتی کرمانی، عزت شاهی، سیدمحمدکاظم موسوی و ... حضور داشتند.

پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز آزادی آیت الله طالقانی از زندان به معرفی شخصیت های مطرحی که همزمان به وی از زندان رژیم پهلوی آزاد شدند، پرداخته است.

آیت الله سید محمود طالقانی

آیت الله طالقانی در جریان مبارزه با رژیم پهلوی دو بار به زندان های بلندمدت محکوم شد؛ برای نخستین بار در ۱۳۴۲ خورشیدی به زندان رفت که پس از پنج سال زندان، عفو و آزاد شد اما بار دیگر در دوم آذر ۱۳۵۴ خورشیدی توسط دادستان ارتش دستگیر و زندانی شد. علت دستگیری او افشای ارتباطش با مجاهدین بود. چنان که در گزارش ساواک نیز آمده است: طالقانی ضمن برقراری ارتباط با افراد فعال کادر مرکزی گروه هایی همچون سازمان مجاهدین خلق، نهضت آزادی و جبهه ملی ایران در زمینه های مختلف به منظور پیشبرد مقاصد خرابکارانه فعالیت نموده است. یاد شده فردی است فوق العاده متعصب که درصدد گسترش فعالیت های ضد امنیتی بوده و امکان فعالیت حادتر از ناحیه مشارالیه متصور می‌باشد.

پس از دستگیری آیت الله طالقانی بلافاصله به زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری فرستاده شد. فریاد شکنجه شدن زندانیان سیاسی و مشاهده بدن های نیمه جان و خونین شکنجه شدگان برایش شکنجه بود. هرچند رژیم، طالقانی را به دلیل بیماری و پیری و جایگاه ویژه وی در نزد مردم از شکنجه معاف کرده بود اما شکنجه شدگان را با بدنی خونین به اتاق وی می‌فرستادند تا شکنجه روحی شود. وی تا مدت‌ها در زندان بلاتکلیف بود، نه کیفر خواستی علیه او صادر کرده بودند و نه دادگاهی تشکیل دادند تا اینکه سرانجام دادگاهی فرمایشی تشکیل و آیت الله طالقانی را به ۱۰ سال زندان محکوم کردند تا اینکه در آبان ماه ۱۳۵۷ خورشیدی سپهبد ناصر مقدم رئیس ساواک در گزارشی به محمدرضا پهلوی می‌نویسد: وضعیت نامبردگان (طالقانی و منتظری) از جهات مختلف مورد توجه قشریون مذهبی است و در تظاهراتی که در ایران و خارج از کشور از طرف گروه‌های مذهبی انجام گرفته، آزادی یاد شدگان از زندان درخواست و تبلیغاتی نیز در این زمینه از طرف گروه‌های مذکور صورت گرفته و می‌گیرد. در صورتی که در اثر شدت یافتن بیماری، خطری متوجه سلامت و زندگی آنها شود، این موضوع می‌تواند دستاویز جدید برای تبلیغات ضد میهنی گروه‌های قشری مذهبی و مخالف باشد.

به این ترتیب و با دامنه اعتراضات مردمی رژیم پهلوی راهی جز آزادی زندانیان سیاسی در پیش ندارد به همین دلیل هم در شامگاه هشتم آبان ۱۳۵۷ خورشیدی آیت الله طالقانی از زندان آزاد می شود تا آزادی وی به دلیل سوابق و جایگاهش بازتاب وسیعی در محافل داخلی و خارجی داشته باشد. به این صورت که از صبح هشتم آبان عده زیادی از مردم در مقابل در زندان اجتماع کرده و برای آزادی آیت الله طالقانی لحظه شماری می‌کردند. از میان جمعیت شیخ مصطفی رهنما، به داخل زندان رفت و پس از ملاقات با رئیس زندان، آیت الله طالقانی را از داخل زندان تا بیرون همراهی کرد. عده ای از شدت شوق می‌گریستند و عده‌ای شادی می‌کردند و گروهی زنده باد طالقانی می‌گفتند.

آیت الله حسینعلی منتظری

یکی دیگر از شخصیتی های مبارزی که همزمان با آیت الله طالقانی از زندان رژیم پهلوی آزاد شد، آیت الله حسینعلی منتظری بود. وی از دهه ۴۰ خورشیدی تا پیروزی انقلاب اسلامی بارها دستگیر، زندانی و تبعید شد تا اینکه در ۱۳۵۴ خورشیدی از تبعیدگاه سقز به زندان اوین منتقل شد تا در کنار چهره های مطرح انقلابی دیگر در زندان هم به مبارزه با رژیم بپردازند. سرانجام با اوجگیری مبارزات و عقب‌نشینی‌های پی در پی رژیم پهلوی، آیت الله منتظری نیز در شامگاه هشتم آبان ۱۳۵۷ خورشیدی از زندان آزاد شد.

روزنامه اطلاعات در فردای آن روز نوشت: امروز حضرت آیت الله منتظری چند ساعت پس از آزادی از زندان گفت من آزادی خود را مدیون ملت بزرگ و مبارز ایران هستم.  منتظری که بلافاصله پس از رهایی از زندان به منزل خود در قم رفته بود، در ادامه سخنان خود گفت: من رهین منت ملت فداکار ایران هستم. من و همه زندانیان سیاسی که بدون هیچ دلیلی در زندان بودیم، مبارزه بی‌امان ملت بزرگمان را تعقیب می‌کردیم. نگرانی من در حال حاضر برای بقیه زندانیانی است که هنوز در زندان‌ها به سر می‌برند و بسیاری از آنان به سبب شکنجه‌های طاقت‌فرسا در شرایط بد جسمانی و روحی به سر می‌برند. این زندانیان که به قول دستگاه، جرم سیاسی مرتکب شده‌اند باید آزاد شوند.

عزت الله شاهی

عزت الله شاهی یکی از زندانیان مشهور در زندان های رژیم پهلوی بود که با هیات های موتلفه اسلامی فعالیت های سیاسی خود را شروع کرد، پس از آن به جریان مبارزه مسلحانه برای ضربه زدن به رژیم پهلوی می پیوندد، بازی فوتبال ایران و اسرائیل را به هم زد و بعد از آن دفتر هواپیمایی اسرائیل را به آتش کشید. در تمام شورش ها علیه رژیم شرکت کرد اما در دهه ۵۰ خورشیدی بعد از اینکه هفت گلوله به او اصابت می کند دستگیر و مورد بدترین و سخت ترین شکنجه ها قرار می گیرد.

عزت شاهی در مورد شکنجه های ساواک می گوید: حسینی از شکنجه گران مرا به روی تخت خواباند. پاهایم را به طرفین و دستهایم را از بالا بست. بعد گفت: هیچ حرف نمی زنی، صدایت هم در نیاید، فقط هر وقت خواستی حرف بزنی، انگشت شصت دستت را تکان بده. بعد خیلی خون سرد شروع کرد به زدن شلاق، که تا مغز استخوانم تکان می خورد. هر ضربه چون شوکی بود و نفس را بند می آورد. وقتی خود را به بی هوشی زدم، پس از کمی هن و هن کردن دیگر صدایم در نیامد. نامرد می زد و می گفت: خودت به هوش می آیی! می دانم که تو بی هوش شدنی نیستی ... بعد مجبورم کردند که روی چهار پایه ای بایستم. دستهایم را از طرفین به میخ طویله ای بر دیوار  بستند و بعد چهارپایه را از زیر پایم کشیدند و مصلوبم کردند. تمام وزنم را کتف و مچ دستهایم تحمل می کرد. دستبند لحظه به لحظه بیشتر در مچ دستم فرو می رفت. خون به دستم نمی رسید. پنجه هایم بی حس شده بودند. به همین اکتفا نکردند و شروع کردند به شلاق زدن به کف پا و روی پایم.

سرانجام عزت شاهی که به عنوان یکی از اسوه های مقاومت در زندان پهلوی مشهور شده بود در آبان ۱۳۵۷ خورشیدی به همراه دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد.

آیت الله محمدمهدی ربانی املشی

آیت الله ربانی املشی مبارزه با رژیم پهلوی را از همان سال های نوجوانی که در قم بود، شروع کرد تا اینکه در اوایل دهه ۴۰ خورشیدی همزمان به اوج گیری نهضت امام خمینی(ره) با ایشان همراه شد که نتیجه آن تحمل مشقت‌ها و مرارت‌های حاصله از دستگیری‌ها، بازداشت‌ها، بازجویی‌ها، زندان‌ها و تبعیدهای پیاپی و مستمر از آغاز نهضت در سال ۱۳۴۱ تا پیروزی آن در سال ۱۳۵۷ بود. بنابه به گفته او در آن زمان که جزو شاگردان پرانرژی حضرت امام (ره) و از طلبه‌های داغ محسوب می‌شد، آماده بود تا هر مأموریتی را که بر عهده‌اش نهند به خوبی انجام دهد. وی می گوید: امام در سال ۴۱ مبارز علنی را شروع کردند، ما هم به امام نزدیک بودیم و از یاران ایشان به شمار می‌رفتیم. از آن سال به بعد من به عنوان یک شخص مبارز و فردی که در این زمینه‌ها فعالیت دارد، در حوزه شناخته شدم و این مبارزه تا پیروزی انقلاب ادامه داشت.

آیت الله ربانی املشی در جریان مبارزه تبعیدهای مشقت باری تحمل کرد تا آنجا که می گوید: در یکی از تبعیدگاه‌ها آنچنان غریب و از مردم منزوی بودم که گاه می‌گفتم کاش زندانی بودم که از این تبعید آسانتر است. چون مرا به جایی تبعید کرده بودند که از نظر آب و هوا بسیار سخت و دشوار بود.

وی که از زندان آزاد شده بود، ساواک او را در ۱۳۵۶ خورشیدی مسبب برگزاری مجلس ختم حاج آقا مصطفی خمینی و حوادث پس از آن معرفی کرد به همین دلیل او را بار دیگر به سه سال اقامت اجباری در شهر بابک کرمان تبعید کردند تا اینکه سرانجام در آبان ۱۳۵۷ خورشیدی به همراه چهره های شناخته شده دیگر آزاد شد.

سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی

سید محمدکاظم موسوی بجنوردی در اوج دوران خفقان با هدف سرنگونی رژیم پهلوی به شیوه مسلحانه برای برپایی حکومت اسلامی اقدام به تشکیل گروهی از جوانان انقلابی کرد؛ گروهی که به حزب ملل اسلامی شناخته می شدند اما تشکیلات آنها در ۱۳۴۴ خورشیدی لو می‌رود و ۵۵ عضو این مجموعه دستگیر شدند. در ۱۵ اسفند همان سال محاکمه ۵۵  تَن از اعضای حزب برگزار شد که طی آن موسوی بجنوردی رهبر حزب و مسئول تهیه اسلحه و گردآوری اعضا به اعدام و بقیه به حبس هایی از سه تا ۱۵ سال محکوم شدند اما حکم بجنوردی نیز متعاقب تلاش خانواده وی و اعتراض علما ۱۰ روز بعد به حبس ابد تخفیف یافت.

بجنوردی در مورد دوران زندان خود می گوید: بیشتر ۱۳ سال حبسم در زندان قصر گذشت. یک سال در زندان تبریز و ۱۶ ماه منتهی به فروپاشی رژیم پهلوی را در زندان اوین گذراندم. پس از بازداشت تا زمانی که دست اطلاعات شهربانی بودم در زندان موقت شهربانی که بعدها نامش کمیته مشترک ضد خرابکاری شد، نگهداری می‌شدم تا اینکه در آبان ماه ۱۳۵۷ خورشیدی بجنوردی نیز به مانند دیگر زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد.