وقف در فرهنگ ایرانی و اسلامی ریشهای عمیق و پیشینه ای کهن دارد و از صدر اسلام تاکنون به عنوان سنتی نیک در میان مسلمانان رواج داشته و دارد و یکی از عوامل مهم ایجاد این سنت، مساله ثواب و تلقی آن به مثابه باقیات و صالحات و صدقه جاریه است.
اما روزآمدکردن این سنت حسنه براساس نیازهای اولی تر امروزین جامعه از جمله در مبحث فرهنگ و توسعه فرهنگی پای مصادیقی چون نذر کتاب، وقف کتاب و کتابخانه را به این مقوله باز کرده است که اثرات آن قابل انکار نیست و به همان اندازه ایده پردازی و نوآوری در این زمینه امری الزامی می نماید.
در این زمینه با علی اصغر شعردوست سیاستمدار و محقق ایرانی به گفت وگو نشسته ایم.
ایرنا: مبحث وقف در شرایط امروزی چگونه میتواند در مقولههای فرهنگی موضوعیت پیدا کند؟
شعردوست: وقف به معنای اعطای تام منفعت دارایی شخصی اعم از مادی یا معنوی برای منفعت عمومی، بدون دریافت عوض است که مصادیق مصارف آن در گذشته به تناسب نیازهای اجتماعی غالبا در حوزههای صرفا دینی تعریف شده است. اما با توجه به شرایط امروزین جامعه باید به راههایی اندیشید که از این منبع بسیار کارآمد برای پاسخگویی به نیازهای روزآمد بهرهمند شد.
از آنجا که وقف در فقه اسلامی، آموزههای دینی و سلوک اسلامی موضوعیت و جایگاه مهمی دارد، باید فقهای شیعه و متفکران اسلامی برای بهرهگیری از این منبع مهم و ماندگار راههای نو بگشایند.
روزگارانی در این کشور، کتابها و مجلات در تیراژهای انبوه به چاپ میرسید، اما متاسفانه امروز تیراژ بسیاری از کتاب ها به کمتر از ۵۰۰ نسخه رسیده است. اگرچه دیجیتالیشدن بسیاری از محتواهای فرهنگی نیز بر این موضوع موثر بوده است، اما ناتوانی مردم در خرید کتاب های مورد علاقهشان به عنوان مانعی در جهت توسعه فرهنگی جلوهگر شده است. در سالها و روزها اخیر، در روزگار سختی و تنگنای معیشت و سفره مردم، اصولا سبد کالاهای فرهنگی به تناسب کاهش عمومی قدرت خرید جامعه یا کوچکتر شده است و یا اصولا موضوعیتی در هزینههای خانهوار ندارد.
برای حل این معضل میتوان از وقف بهره جست؛ به این صورت که افراد علاقهمند به ایجاد باقیات صالحات فرهنگی را برای بهرهگیری از سنت حسنه وقف تشویق نمود. اینجاست که وقف، به ویژه وقفی که در آن نگاهی به فرهنگ وجود داشته باشد، میتواند پر رنگتر در حوزه بنیادی فرهنگ تجلی یابد.
طبق آمارها سرانه مطالعه در کشور ما کمتر از ۱۵ دقیقه در روز است. وقف فرهنگی میتواند فرهنگ را بارور سازد که یکی از نتایج آن افزایش مطالعه در جامعه خواهد بود.
ایرنا: آیا وقف تنها در فرهنگ اسلامی ما موضوعیت دارد؟ تجارب مشابه جهانی در این زمینه چیست؟
شعردوست: در برخی کشورهای جهان که حتی از آموزههای اسلامی بهرهمند نیستند، بنیادهای وقفی منشا آثار مهمی هستند. در این کشورها محتوای وقف در نهادها، موسسات و بنیادهای خیریه عامالمنفعه آشکار میشود که هر یک در حوزه مشخص و به شکل هدفمند و تخصصی فعالیت میکنند. مهمترین ویژگی آنها نگاه علمی و ساختارهای اجرایی شفاف است که در تمامی مراحل به یاریکنندگان گزارش میدهند و در مقابل اقدامات خود پاسخگو هستند. در این میان، نهادهای عامالمنفعه فرهنگی که با بودجه غالبا مردمی فعالیت میکنند در حوزههایی مانند ترویج و تدقیق در امر زبان رسمی، شناسایی ادیان، تاریخ، اندیشهها، رسوم و هنرهای مختص به آن فرهنگ فعالیت میکنند و همگی در پی توسعه و بهبود شرایط فرهنگی هستند.
ایرنا: برای رایج شدن وقف فرهنگی در جامعه، چه مصادیقی را میتوان برای آن برشمرد؟
شعردوست: در فرهنگ اسلامی، وقف یکی از مهمترین مصادیق باقیات صالحات است که در زمان حیات و بعد از وفات انسان فواید آن، جامعه و واقف را متمتع میسازد. امام صادق (ع) فرمودند: هر کس از این جهان درگذرد پس از مرگ، چیزی به او نمیرسد، جز این که پیش تر سه چیز از خود باقی گذاشته باشد: ۱- کار نیکی که اثرش پس از او باقی باشد؛ ۲- سنت حسنهای که در میان مردم رواج داده باشد و بعد از او مردم به آن روش عمل کنند؛ ۳- فرزند صالحی که برای او دعا کند (وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۲۹۲).
بر این اساس وقف در عرصههای فرهنگ و هنر نیز میتواند گسترش روزآمد داشته و برکات فرهنگی متعددی برای جامعه داشته باشد. برخی از مصادیق وقف فرهنگی از نظر اینجانب بدین شرح است:
− با توجه به اینکه بخش مهمی از پیامها از طریق فضای مجازی مبادله میشوند و از سوی دیگر آسیبهای اجتماعی از این طریق دامنگیر جامعه ما هستند، بهرهگیری از منابع وقف و یا عوائد حاصل از اوقاف برای پاسخگویی به نیازهای فضای مجازی در قالب محتواسازی، مفهومسازی، فرهنگسازی و... یکی از مصادیق مهم و هوشمندانه بکارگیری وقف در عرصه فرهنگ در روزگار ماست.
− وقف بناهای شخصی برای مقاصد فرهنگی و هنری (ایجاد مرکز فرهنگی و هنری، مرکز آموزشی و...).
− وقف یک دارایی فرهنگی و هنری برای استفاده عموم (آثار هنری به موزهها، اعطای کتاب و کتابخانه شخصی به کتابخانههای عمومی و...).
− اعطای امکان مادی تحصیل و کمک هزینه پروژههای تحقیقاتی و علمی (نمونه زنده ایرانی چنین وقف فرهنگی، بنیاد موقوفات افشار است که از عوائد موقوفات آن مرحوم، به دانشجویان شبه قاره هند بورس تحصیلی برای تحصیل در رشتههای زبان فارسی اعطا میشود که به نظر من یکی از دلایل ماندگاری زبان فارسی در این حوزه جغرافیایی، دانشجویان فارغالتحصیل مقطع دکترایی هستند که از محل موقوفات افشار در ایران تحصیل کردهاند).
− وقف مال برای تامین سرمایه لازم برای پروژههای فرهنگی و هنری خلاقانه (مانند تهیهکنندگی یک اثر هنری با مقصود مشخص فرهنگی و یا حمایت مالی از یک هنرمند برای ساخت اثر هنری).
− وقف آثار هنری ایرانی به خارج و آثار خارجی به داخل به مثابه امکانی برای گفتگوی فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی.
− وقف اثر هنری توسط خود هنرمند (مانند وقف استاد فرشچیان به آستان قدس رضوی) و...
در تمامی موارد بالا، وقف فرهنگی خود را به شکل اختصاص آگاهانه و هدفمند سرمایه شخصی واقف به منفعت مشخص عمومی نشان میدهد که وقف بهبود شرایط فرهنگی و توسعه شاخصهای فرهنگی جامعه شده است. این شکل از وقف، به وقفکننده کمک میکند تا درک دقیقتری از سرنوشت سرمایهگذاری خود داشته باشد، زیرا یک نتیجه ملموس و محسوس در آن تعریف شده است.
علاوه بر این موارد که خود واقف اقدام به وقف فرهنگی میکند، تخصیص منابع و سرمایه وقف عام در امور فرهنگی توسط نهادهای متولی وقف نیز میتواند ظرفیت این سنت حسنه را در امور فرهنگی و هنری و بهبود شرایط فرهنگی جامعه سبب شود.