تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۶

شاهرود- ایرنا- دیار قومس، با پرورش شخصیت‌های پرآوازه، جایگاه رفیعی در عرفان اسلامی دارد، بایزید بسطامی، بنیانگذار عرفان ایرانی و اسلامی، یکی از این چهره‌های نامی و از اولین عارفانی است که عشق را با طریقت همراه می‌داند.

نخستین همایش علمی میراث عرفانی ایران زمین به همت بنیاد بایزید بسطامی در شاهرود برگزار شد. همایشی که تمام سخنرانی های آن بر محور شناخت بیشتر سلطان العارفین، بایزید بسطامی بود. درکنار بی‌شمار موارد مطرح شده توسط استادان و کارشناسان پیرامون جایگاه این عارف نامی، برخی موضوعات مشترکی را نیز می توان در میان صحبت های آنان یافت.


زبان، ناتوان از بیان حالات عرفانی

استاد ادبیات فارسی و یکی از مدرسان بنیاد بایزید بسطامی، ابراهیم ادهم و بازید بسطامی را از بنیانگذاران عرفان مکتب خراسان برشمرد و گفت: اساس این مکتب بر سلوک عاشقانه است و بر خلاف مکتب عراق معتقدند از عشق معرفت برمی خیزد.

نسرین فرخ پیام، کنش های گفتاری بایزید را مهمترین تفاوت های وی با دیگر عارفان قرن های نخستین پس از هجرت دانست و تصریح کرد: دنیای واژگان هرگز نمی تواند تجربه های عرفانی را به طور کامل بیان کند و همه عارفان به کم سخن گفتن و کتمان اسرار تمایل دارند به همین دلیل گفتار فراوانی از بایزید در دسترس نیست و مجبوریم برای شناخت او به اعمالش مراجعه کنیم.

وی با اشاره به اعتقاد عارفان مبنی بر اینکه در عالم مکاشفات وارد دنیایی شورانگیزتر و بزرگ تر از دنیای کنونی می شوند، افزود: این بزرگی به عارفان وسعت دیدی می بخشد و ورود ما به دنیای آنان با کمک اندیشه و استدلال نه تنها وحشناک، بلکه غیرممکن است.

این استاد زبان و ادبیات فارسی با بیان اینکه بسیاری از عارفان تجربه های خود را بیان نکرده بلکه با آن ها زندگی می کنند، ابراز کرد: آن ها به چند دلیل تمایل به سخن گفتن ندارند؛ نخست اینکه فکر می کنند اگر حالت های عرفانی خود را برای ما تعریف کنند از قداست آن ها کاسته می شود و دلیل دوم این است که می دانند اگر بخواهند حقیقت های عالم بالا را به زبان ساده برای دیگران بیان کنند، ممکن است مردم  نسبت به زندگی مادی بی اعتنا شوند.

فرخ پیام اضافه کرد: اما مهترین دلیل سخن نگفتن عارفان، بی دردی مردم زمانه است. راه عارفان را باید چشید و کسی که با عرفان آشنایی ندارد مخاطب خوبی برای عارف نیست.

مخالفت و موافقت با شطحیات

 شطحیات در لغتنامه دهخدا چنین معنا شده است ، شطحیة در لغت به معنی سرریز دیگ است ، در اصطلاح عرفان بر زبان آوردن  سخنانی است که ظاهرا خلاف شرع است ، " کلماتی که در وقت مستی و ذوق از بعضی واصلین صادر می شود، مانند: «انا الحق » گفتن حسین بن منصور، و «لیس فی الجبة سوی اﷲ» گفتن جنید و «سبحانی ما اعظم شانی » گفتن بایزید" آنچه صوفیان گاه وجد و حال بیرون از حد شرع گویند. کلماتی که از صوفیان صادر شود در غلبه حال و بی‌خودی که گاهی کفرباشد.

عضو بنیاد فردوسی مشهد نیز با بیان اینکه ممکن است برخی از اهالی شریعت شطحیات بایزید را کفر بدانند، اظهار داشت: این سخنان نه تنها کفرآمیز نیست، بلکه توحید محض است.

عباس خیرآبادی در توضیح این مطلب نمونه ای آورد و گفت: بازید نشسته بود و موذن در گلدسته گفت:" الله اکبر". بایزید گفت: "من از او بزرگترم". این سخن بایزید تنها به ظاهر کفر است.

وی ادامه داد: تصور کنیم در کنار اقیانوس آرام نشسته ایم و با قطره چکان در اقیانوس آب می ریزیم و فریاد می زنیم اقیانوس بزرگ است. آن قطره که اکنون به اقیانوس تبدیل شده می گوید: "تو از کجا اقیانوس را می شناسی؟ تو در حد نگاهت اقیانوسا را می بینی و آنچه تو می بینی بسیار بزرگتر است".

این استاد ادبیات فارسی تأکید کرد: این سخن بایزید نیز چنین معنایی دارد و درآن لحظه که این جمله را گفت بایزید نبود بلکه قطره ای بود که به دریا رسیده بود.

آیا بایزید به محضر امام صادق (ع) رسیده بود؟

خیرآبادی همچنین در بخش دیگر از صحبت های خود با بیان اینکه در موضوع همزمانی بایزید با امام جعفر صادق (ع) اختلاف نظر وجود دارد، افزود: هیچ گاه نباید به روایت ها و حکایت هایی که در کتاب های صوفیه نقل شده است به صورت خبری نگاه کرد بلکه زبان آن ها، زبان حال و احساس است و نمی خواهند واقعه ای رخ داده را برایتان بازگو کنند.

وی ادامه داد: برای نمونه هیچ اتفاقی شبیه آنچه در داستان موسی و شبان مولانا نوشته شده  برای حضرت موسی (ع) رخ نداده است. منظور مولانا شبان و موسی نیست و می گوید ما باید به درون و حال انسان ها نگاه کنیم. او از این راه می آموزد که هرکسی با هردانشی می تواند به خداوند متصل شود.

عضو بنیاد فردوسی اضافه کرد: کسی که این داستان را نقل کرده است می خواهد بگوید مرید باید چنان محو مراد باشد که هیچ چیز جز او را نبیند و به داستان های منتسب به بایزید و امام صادق (ع) باید با این دید نگریست.

مدیر بنیاد بایزید بسطامی نیز با برشمردن چند احتمال درخصوص تاریخ تولد بایزید بسطامی و بررسی همزمانی وی با امام جعفر صادق (ع) اظهار داشت: خیام خودش را شاگرد ابن سینا می داند در حالی که وقتی متولد می شود ابن سینا وفات می یابد. این نوع نزدیکی و ارتباط بین عالمان و بزرگان وجود داشته و شاید بایزید نیز چون در بیت امام (ع) زندگی می کرد و از طریق ایشان بزرگانی را درک کرده ، این گونه خود را معاصر ایشان می داند.

مجید پازوکی تصریح کرد: شاید بایزید یکی از فرزندان امام صادق (ع) را دیده و به محضر او رسیده باشد و معارف ایشان را از این راه درک کرده است و دیداری بین او و امام(ع) رخ نداده است.

رمز ماندگاری بایزید
عضو هیات علمی دانشگاه و استاد ادبیات فارسی نیز بایزید را نه تنها یک شخص بلکه یک نظام فکری خواند و گفت: بدون تردید او پیشوای عرفان ایرانی و اسلامی وچکیده ای از فرهنگ و ادب ایران زمین است.
علیرضا قیامتی با بیان اینکه بایزید حتی در آثار بزرگانی چون سعدی،جامی، خاقانی، ناصرخسرو و ابن بطوطه که عارف هم نیستند دیده می شود، ابراز کرد: مولانا ۲۵۰ بیت خود را به او اختصاص داده است. شمس تبریزی با وجود مخالفت با بایزید اما او را پیشوای عارفان می نامد و عطار ۵۶ صفحه از تذکره الاولیا را به او اختصاص داد.
وی با اشاره به وجود ۲ منبع اصلی برای افکار بایزید، یادآور شد: اندیشه ها و آموزه های اسلامی به ویژه آموزه های مکتب اهل بیت و امام صادق (ع) در شکل گیری اندیشه های بایزید تاثیر زیادی داشته است.
قیامتی، اندیشه های اشراقی ایران باستان را منبع دیگر افکار بایزید برشمرد و اضافه کرد: او شالوده اصلی عرفان را در قرن های دوم و سوم هجری بنا می گذارد و تصوف و زهد خشکی که روی در ریاضت های خردستیزانه دارد، رد می کند.
وی تاکید کرد: نخستین اصلی که بایزید با عرفان همراه می کند، عشق است.

نخستین همایش علمی میراث عرفانی ایران زمین پنجشنبه شب در سرسرای پورسینا دانشگاه علوم پزشکی شاهرود با برگزاری آیینی به پایان رسید.

این همایش با حضور استادان و اندیشمندان حوزه ادبیات و عرفان، نمایندگانی از بنیاد فردوسی و بنیاد  شمس تبریزی و جمعی از هنرمندان به مدت ۲ روز برگزار شد.