حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی میرزایی در گفت و گو با ایرنا درباره این موضوع که آیا با مرگ ابوبکر بغدادی تفکر داعش هم از بین خواهد رفت، اظهار داشت: گاهی اوقات با شخصیتی روبرو هستید که هنوز ایده خودش را به صورت یک حرکت منسجم میدانی وعملیاتی پیاده نکرده و به مرحله عینیت نرسیده است. در این صورت، شما به محض اینکه این فرد را به هر وسیلهای از میدان بیرون یا حذف کنید، به طور طبیعی ایده او هم از بین خواهد رفت.
وی افزود: حال اگر جریانی مثلا به نام تکفیر و افراطیگری که۱۴۰۰ سال در صورتها، فرمهای مختلف خود را نشان داده مد نظر قرار دهیم، طبیعتاً در چنین حالتی با از بین بردن یک فرد، ایده از بین نمیرود و راه مبارزه با چنین مسألهای هم با شرایط مثال نخست متفاوت است.
رئیس اندیشکده جامعه المصطفی خاطرنشان کرد: اندیشهها و ایدهها به محض ظهور در ذهن افراد کنشگر و اجتماعی و طرح آن در دوایر بسیار محدود، دیگر از کنترل نیروهای سخت خارج میشود و تعامل با آن با برخوردهای خشونت آمیز کم ثمر است.
میرزایی اظهارداشت: قبل از بغدادی این تفکر وجود داشته، بعد از وی هم وجود خواهد داشت، در نتیجه چرا باید با حذف و از بین بردن یک شخصیت، کل آن مکتب و ایده و تفکر انحرافی و افراطی نیز همراه وی از بین برود؟
وی با بیان اینکه ابوبکر بغدادی یک دستنشانده بود، گفت: این شخصیت، اینطور نبوده که مبتکر یک فکر بوده و مستقل عمل کند و ایده خود ساختهای درست کرده باشد. پشت او دستهای بسیار قدرتمندی از سوی نظامهای بسیار مهمی وجود دارد و همان نظامهایی که با نگاه مهرهوار، وی را آوردند و با تشکیلاتی به جان مسلمانان انداختند، همانها لحظهای از اندیشیدن در برساختِ جایگزینی وی غفلت نکردهاند.
این کارشناس مسائل منطقه اظهار داشت: اگر ۱۰ رهبر اینگونه جنبشها و جریانها هم کشته شوند، اندیشه افراطی همچنان وجود دارد زیرا طراحان و هدایتگران این جریانها تحت نقابها و چهرههای گوناگون فعال هستند.
عضو هیات علمی جامعه المصطفی بیان کرد: برای مثال نگاه خوارجی یا خارجیگری از زمان جریان صفین شکل گرفت و امروز این بینش و تفکر مثل یک حالت ژنتیکی و ریشهای در دهها و صدها جریان دیده می شود در نتیجه حذف بغدادی را نباید به هیچ عنوان نشانه تضعیف جدی این جنبش دانست مگر اینکه شخصیتی حذف شود که نقش نظریهپرداز و مغز متفکر داشته باشد که در این صورت تضعیف یک جریان، قطعی است.
میرزایی با اشاره به اذعان و اعتراف مقامات آمریکایی به حمایت از جریانات تروریستی اظهارداشت: تا به حال دهها بار مقاماتآمریکا به این حقیقت اعتراف کردهاند که تشکیلات داعش بخشی از کارنامه آمریکاست. سخنان خانم کلینتون به صورت صدا و تصویر از ذهنها نمیرود که بیباکانه میگوید ما القاعده را ۲۰ سال قبل ساختیم و یا اعترافات ترامپ مبنی بر اینکه داعش را اوباما درست کرد چیزی نیست که پنهان مانده باشد.
این کارشناس مسائل جهان اسلام افزود: با این اوصال چطور آمریکایی که از سر عمد و با برنامه، دست به ایجاد چنین جریانهایی زده، از نابودی داعش حرف بزند یا خوشحال باشد؟ بنابراین نباید فریب نمایشهای آنان را باید خورد. آمریکاییها برای ظهور داعش صدها برابر بیش از نابودی نمایشی آنها هزینه کردهاند.
وی ادامه داد: آمریکا برای این شخصیتها و جریانها، تاریخ مصرف تعیین کرده و مأموریتهایی برای آنها در نظر میگیرد. بنابراین خود آنان میدانند که اگر بنا باشد قدری در این تاریخگذاری و تعیین انقضای چنین مهرههایی اشتباه کنند، هزینههای سنگینی خواهد داشت.
عضو هیات علمی جامعه المصطفی اضافه کرد: آمریکاییها وقتی چنین جریانهایی را میسازند باید مراقب باشند اگریکی از آنها از حد و حدود خودش فراتر برود، به ضدخودش و ضدکارکردی که برای وی در نظر گرفته بودند تبدیل میشود. کما اینکه دیدیم در مقطعی صدام به کویت حمله میکند و منابع نفت را تهدید میکند و آمریکاییها هم در نهایت مجبور میشوند با هزینهای سنگین، همان مهره خودشان را از بین ببرند.
رئیس اندیشکده جامعه المصطفی افزود: وقتی صدام دستگیر شد آمریکاییها طوق آهنینی پیرامون او قرار دادند و اجازه ندادند صدام همه پسپرده را بیرون بریزد. اگر صدام همه دستهای پشت پرده جنگ با ایران و روابطش با غرب را بیرون میریخت، نقشه نظام سلطه در خاورمیانه به هم میریخت.
میرزایی تصریح کرد: آمریکاییها در مورد بن لادن هم همین کار را انجام دادند. دقیقا طبق اعتراف خودشان جریان القاعده به دست آنها و در زمانی ایجاد شد که میخواستند جریان جهانی اتحاد جماهیر شوروی را در افغانستان تضعیف کنند. بنابراین ارتباط آنها با القاعده ارتباط دستاوردی و کارنامهای بود، القاعده جزء کارنامه آمریکا محسوب میشود ولی وقتی دیدند همین بن لادن دارد به یک تهدید جدی تبدیل میشود، خودشان او را از بین بردند.
وی بیان کرد: حتی برای اینکه اثری هم از این ارتباط و شبکهها باقی نماند، اینها را به نحوی از بین میبرند که به دست جریان دیگری اسیر نشوند. در عراق یک حاکم نظامی آمریکایی باید مدتی بماند تا این پروندهها زیر نظر او کور شود و اسناد جنایت آمریکا در عراق نابود شود و همین اتفاق رخ داد دیدیم که آمریکاییها، صدام را تا آخرین لحظه کنترل کردند و در بایکوت خبری و تا آخرین لحظه زندگی اش را در محاصره آمریکاییها گذراند.
رئیس اندیشکده جامعه المصفی عنوان کرد: الان هم، سیر حوادث سوریه و پیروزیهای مقاومت به گونهای پیش میرفت که بغدادی و دیگر رهبران داعش و النصره یا باید به ترکیه فرار میکردند یا پس از سقوط ادلب و حومه، اسیر می شدند. چرا که سوریها و محور مقاومت تا یک قدمی بغدادی رفته بودند، لذا سریعا برای رهایی از این مخمصه اقدام کردند و تصمیم گرفتند او را بکشند تا اسیر نشود.
میرزایی با بیان این که آمریکاییها به هیچ عنوان درصدد نابودی جریان داعش و جریان تفکر داعش نیستند. نهایتا سیر آن را کُند کنند یا برخی از چهرهها و مهرهها را جابجا کنند. آنها به خوبی متوجه هستند که ایجاد فتنه، اختلاف و تکفیر به سود آنهاست و صرفا به دنبال تغییر مهره و جابجایی هستند.
تصور استفاده تبلیغاتی ترامپ از مرگ البغدادی نگاه کوتاهبینانه است
عضو هیات علمی جامعه المصطفی نگاه صرفا تبلیغاتی به نحوه کشتن بغدادی از سوی آمریکا را ناکافی خواند و افزود: نکته اصلی این است که تاریخ مصرف البغدادی گذشته بود و باید از دل جریان داعش یک جریان دیگری با کارکردی جدید برای ایجاد التهابها و فتنههای بزرگ جدید در منطقه غرب آسیا ایجاد شود.
رئیس اندیشکده جامعه المصطفی افزود: این طور نیست که آمریکاییها با هدف از بین بردن داعش دست به هیچ عملیاتی بزنند، اما گاهی برای محدود و مهار کردن بلندپروازیهای داعش، پر وبال آن را قیچی کرده و یا شخصیتی را جابجا میکنند، یعنی به محض اینکه در سرسپردگی یک رهبر داعشی یا رهبری از جبهه النصره یا ارتش آزاد سوریه، کوچکترین شک و تردیدی و یا خطری از سوی آنها احساس کرده و گمان کنند احتمال لو رفتن حساسترین اطلاعاتشان وجود دارد، وی را از بین میبرند.
داعش بر پیشانی خود مهر «ساخت آمریکا» دارد
میرزایی در پاسخ به این سوال که بعد از مرگ داعش، اعضای آن چه سمت و سویی خواهند داشت؟ و آیا ممکن است در کشورهای دیگر دست به عملیات تروریستی بزنند؟، بیان کرد: داعش در تصمیمگیری و برنامهریزی در این حد مستقل نیست که بخواهد مختار و مستقل عمل کند. داعش از همان روز اول تا امروز تحت حمایت آمریکا و ترکیه قرار داشت. اصلا داعش بر پیشانی خود مهر «ساخت آمریکا» دارد. همین حالا هم تحت حمایت آمریکا، در حال صادر کردن نفت سوریه است، امکانات مادی وارد میکند و نیروهای خودش را تأمین میکند.
وی عنوان داشت: ایران توانسته اسناد اجتنابناپذیر و انکارناپذیری از نقش آمریکا در حمایت از داعش و ایجاد کانالهای ارتباطی و لجستیک از آن را ارائه کند. اکنون نباید این سوال مطرح شود که داعش میخواهد چهکار کند؟ باید سؤال این گونه مطرح شود که میخواهند داعش چهکار کند؟ یعنی چه مشقی و املایی و چه طرحی برای داعش ریختهاند؟
عضو هیات علمی جامعه المصطفی خاطرنشان کرد: داعش گنج طلایی آمریکا و تمام مهندسان اسلامهراسی و ایرانستیزی و دشمنان مقاومت در منطقه بوده و هست. در نتیجه باید دید آمریکاییها برای داعش چه مأموریت جدیدی تعریف کردهاند؟ عربستانیها در این مأموریت چه نقشی دارند و چه خواهند کرد؟ و سیر حوادث منطقه چه تأثیری روی مإموریت آینده داعش دارد؟
داعش فرصت طلایی آمریکا برای پاره پاره کردن جهان اسلام است
میرزایی ادامه داد: در جواب به این سؤال باید گفت آمریکاییها با هدف ایجاد تفرقه، فتنه، تخریب و واگرایی در بین مذاهب، در بین ملل و دولتهای منطقه، در میان ایران و کشورهای همسایه از هیچ فرصتی فروگذار نخواهند کرد و داعش فرصت طلایی آمریکاییهاست که پاره پاره کردن جهان اسلام را ادامه دهد و کاری کند که همیشه ایرانیها و محور مقاومت، حزبالله، سوریه، عراق و حتی جریانهای درون مذهبی با یکدیگر بجنگند.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: پیشنیازهای این موضوع آماده است. یعنی اینها مشق را تمرین کرده، آدمها را نیز تعیین کردهاند، همین الان در عراق مهمترین چهرههایی که علیه شیعه حرف میزنند خود شیعیان هستند امثال ایادجمالالدین، غیث تمیمی، صرخی و برخی از یاران مقتدی و شیرازی و ... به معنای واقعی کلمه به دنبال تخریب، فتنهگری، ایجاد چند دستگی بین خود مذهب واحد هستند.
آمریکاییها به فکر بازآفرینی بازی جدید منطقه هستند
رئیس اندیشکده جامعه المصطفی افزود: به نظر میرسد پیروزیهایی که جبهه مقاومت در منطقه به دست آورده آمریکاییها را به شدت کلافه کرده و به دنبال این هستند که دوباره به فکر بازآفرینی بازی جدید منطقه باشند.