در گزیده ای از گزارش روزنامه ایران، آمده است: به طور کلی منتقدان دولت سخن تازهای ندارند، حتی اگر این سخن از زبان رسانهای بیان شده باشد که به تازگی به عرصه ژورنالیسم بازگشته باشد. آنچه آنان پاسخ امروز به دولت میخوانند، بیشتر تعابیر جدید از ترکیبها و حرفهای قدیمی است که در ۶ سال گذشته بارها تکرار شده است. استدلال پایهای آنان این است که «دولت امور کشور را به برجام و سیاست خارجی گره زده است.» هرچند پوشیده نمیتوان داشت که تعابیر گذشته، امروز با ساختن کلیدواژههای جدید همراه شده است تا شاید تازه به نظر بیاید. مثلاً کلیدواژه «تعطیل مدیریتی یا دولت تعطیل» که برپایه همان استدلال قدیمی استوار است. یک روزنامه منتقد دولت، مدعی شد که «خروج امریکا از برجام... موجب شد به جدیترین شکل ممکن «بنبست ایدههای حکمرانی» برای دولت روحانی عینیت پیدا کند.» این رسانه ادامه داد که «انسداد ایدههای مدیریتی بیش از هرچیز دولت را به موقعیت شبیه تعطیلات غیررسمی برد.» نویسنده با این فرض ادعایی که «فراگیری تعطیلات اجرایی حسن روحانی و کابینهاش در سایه ناکارآمدی اصالت یافتن دیپلماسی بود» نتیجه گرفت که «دولت ایده دیپلماسی را با گروگانگیری مدیریت دیپلماسی دنبال خواهد کرد و طرح ایده رفراندوم نیز نقشهای است که در آن دولت از «تعطیلات مدیریتی» به عنوان گروگانی در جهت استحکام ایده به بن بستن رسیده (مذاکره) اجرایی خود بهره ببرد.»
پشت این جملهبندیهای زیبا و تعابیر جدید و ترکیبهای واژگانی بدیع، یک واقعیت نهفته است؛ معتقدان به این کنش سیاسی و رسانهای، دولت را به مثابه «دیگری» در عرصه سیاست نظام جمهوری اسلامی ایران فرض میکنند؛ غریبه یا حتی بیگانهای که هرچند منتخب ملت است، اما ناهمساز است و بیشتر باید تحمل شود تا اینکه آن را بپذیریم و برای حل مشکلات مردمی که آن را برگزیده اند، با آن همراهی کنیم. این دوگانه انگاری دولت-حاکمیت، یعنی دقیقاً همان چیزی که رسانه فوقالذکر دولت را به آن متهم میکند، خود، زمینه و مقدمه پیداش معضلات و مشکلات کشور در سالهای اخیر بوده است.
تاریخ دقیق تغییرات ۵ دی ماه ۹۶ است
مطالبی که منتقدان دولت بیان میکنند و میخواهند با تکیه بر آن، دولت را تعطیل یا ناکارآمد نشان دهند، نه تنها جدید نیست، بلکه پیشتر از سوی روحانی، البته از زاویهای دیگر، بیان شده است. شهریورماه ۹۷، یعنی کمتر از ۶ ماه پس از آغاز «فشار حداکثری» امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، مجلس رئیس جمهوری را فراخواند تا پاسخگوی سؤالات نمایندگان ملت باشد. روحانی در بخشی از سخنان خود، این سؤال را مطرح کرد: «سؤال اصلی این است که چرا در طول ۴.۵ (سال گذشته) حرکت ما در رشد اقتصادی، تورم، اشتغال، تعادل قیمت ارز و در رونق اقتصادی، رو به جلو بود، اما در این ۸ ماه اخیر چرا ناگهان شرایط نویی آغاز شد؟» سؤال دیگر روحانی این بود: «چرا امید مردم تغییر کرده و چرا نسبت به آینده ایران دچار تردید شدند و بالاتر چرا حتی عدهای نسبت به عظمت و قدرت نظام، رشد و توسعه آینده دچار شک شدهاند؟» قطعاً پاسخ این سؤالات، نمیتواند آن چیزی باشد که منتقدان دولت مدعی شدهاند، زیرا سیاستها، رویکردها و حتی چهرههای حاضر در دولت حداقل در آن تاریخ تغییر جدی نکرده بود. پس چه چیزی در سیاست داخلی ایران تغییر کرده بود؟ پاسخ روحانی این بود: «کشور آرام بود، تاریخ دقیق تغییرات نابهنگام و غیرمنتظره در کشور ۵ دی ۹۶ است، آدرس غلط به مردم ندهید.» او پاسخ خود را این طور تکمیل کرد که «حوادث دی ماه ترامپ را به توطئه ترغیب کرد.»
واقعیت این است که تا پیش از این زمان، ترامپ جز تهدید کار دیگری علیه برجام انجام نداد. بویژه اینکه برگزاری یک انتخابات پرشور با حضور حداکثری مردم که بار دیگر به روحانی و سیاستهای خارجی و اقتصادیاش «آری» گفته بودند، پشتوانه محکمی برای دولت و نظام فراهم کرده بود. اما گویا این پشتوانه و این موقعیت برای برخی در داخل خوشایند نبود. برخلاف برخی که معتقدند حوادث دی ماه ۹۶ اصطلاحاً «خودجوش» بوده است، اسحاق جهانگیری در همان زمان اعلام کرد که «کسانی که حرکتهای خیابانی را آغاز میکنند، پایان دهنده آن نخواهند بود و دود اقدامات آنها به چشم خودشان هم میرود.» درنهایت، نه فقط شعارهای این اعتراضات به سمت دیگری رفت، بلکه تحریمهای بی سابقه امریکا به عنوان تالی این اعتراضات، دودی بود که به چشم همه ایرانیان رفت.
شرایط اقتصادی کشور تا پیش از تحریمها
مطابق آمارهایی که روحانی شهریور سال گذشته در مجلس ارائه کرد، در فاصله سالهای ۸۴ تا ۹۱ اشتغال خالص در کشور ۱۰ هزار نفر بود، اما در طول ۵ سال دولت یازدهم و دوازدهم، اشتغال خالص، ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بوده است. همچنین برای اولین بار در بهار ۹۷، بیش از تعدادی که داوطلب کار بودند، اشتغال ایجاد شد، یعنی ۷۱۱ هزار نفر جویای کار بودند و برای اولین بار ۷۵۶ هزار اشتغال درست شد. همچنین مطابق گفته روحانی، دولت یازدهم، اولین دولتی بعد از جنگ بود که در شرایط نرخ رشد منفی روی کار آمد، اما بلافاصله در سال ۹۳ رشد اقتصاد کشور مثبت شد. از آخرین فصل سال ۹۴ تا شهریور ۹۷ همه فصول، در ۹ فصل متوالی دارای رشد اقتصادی مثبت بودیم و رشد اقتصادی سال ۹۵ کشور ۱۲.۵ درصد بود که در دنیا کمنظیر بود. همچنین در این مدت، پرداختی مستمری بگیران ۳.۴ دهم برابر و در بعضی از موارد به ۴ برابر افزایش یافت. این آمارها و آمارهای دیگر نشان میدهد تا پیش از اعتراضات دی ماه، که به دنبال آن نوسانات ارزی هم آغاز شد، اقتصاد وضعیت باثباتی داشته است. بنابراین، همان طور که روحانی گفت، مردم حق دارند بپرسند چه شد که ناگهان شرایط کشور به این ترتیب تغییر کرد؟ این همان نکته ای است که منتقدان دولت، علاقه ای ندارند به آن توجه کنند.
برپایه چنین شرایطی بود که روحانی در آخرین نشست خبری خود، شرایط آغاز به کار دولت یازدهم و چشم انداز پیش روی دولت و ملت را این طور تشریح کرد: «در منطقه یک آرامش نسبی برقرار بود و داعش شکستهای سهمگین متحمل شد و برجام باعث شده بود که شرایط اقتصادی بسیار خوبی در ایران پیش روی ما باشد...(اما) پیشبینی ۹۶ را نمیکردم که یک عده افراد کم خِرد یک حادثه بزرگ را در کشور به وجود بیاورند و بعد ضدانقلاب موجسواری کند و بعد از آن اشتباه، چراغ سبز به ترامپ نشان داده شود تا از برجام خارج شود و تحریمها را داشته باشیم. شدیدترین تحریمها در سال ۹۷ و ۹۸ علیه ایران اعمال شد که فکر نمیکنم که در ایران در هیچ زمانی نه در زمان جنگ و نه در تحریم سالهای گذشته، سابقه داشته باشد.»
شرایط اقتصاد بعد از تخلیه فشار تحریمها
کسی منکر مشکلات و سختیهای دشوار کشور و مردم نیست، اما نکته اینجاست که به تعبیر روحانی، «در این ۱۸ ماه ملت بزرگ ایران، دولت و سایرارکان نظام توانستند از این طوفان عبور کنند.» بازهم به گفته روحانی، «از اردیبهشت سال ۹۸ شاخصهای اقتصادی کشور مسیر و حرکت درستی را طی میکند، تورم نقطه به نقطه از ۵۲ درصد، به ۳۴ درصد رسید و تا پایان سال روند کاهشی خود را ادامه خواهد داد. رشد اقتصادی کشور که در سال گذشته منفی بود، در ۶ ماهه اول امسال مثبت خواهد شد، بیکاری از ۱۲.۳ به ۱۰.۵ درصد کاهش پیدا کرده است.»
منتقدان این شرایط را محصول چه میدانند؟ آیا محصول دولت و همراهی سایر ارکان نظام است یا بیگانگان ناشناختهای، این شرایط را به رغم تحریمهای سنگین امریکا، رقم زدهاند؟ روحانی خود در جلسه هیأت دولت گفت که «دولت تدبیر و امید همان دولتی است که در سال ۹۵ رشد ۱۲.۵ درصدی را ایجاد کرد و ۳ سال مداوم تورم را تک رقمی نگه داشت و صادرات را بر واردات غیرنفتی پیشی داد و در بنزین، گازوئیل، گندم، حتی دانههای روغنی کشور را به سمت خودکفایی برد و برای اولین بار در تاریخ ایران را در دادگاه جهانی پیروز کرد.»
در این میان، منتقدان دولت به جای اینکه دستاوردهای دولت را برای ملت و دشمنان ملت برجسته کنند و نظام جمهوری اسلامی را در مقابل کارشکنی های سنگین خارجی توانمند نشان دهند، بر طبل ناکارآمدی دولت میکوبند و ایده «تعطیلات مدیریتی» را مطرح میکنند.
هشدارها را دیدند، انذارها را ندیدند
در همان جلسهای که رئیس جمهوری هشدار داد که فردا روزی سخن خواهد گفت، قوای مقننه و قضائیه، رسانهها، صدا و سیما و همه مسئولان کشور را به همدلی و یاری فرا خواند و گفت: «بیتردید اگر در این مسیر همه با هم باشیم نه تنها شکست نخواهیم خورد، بلکه موفق شده و امریکا شکست خواهد خورد، لذا بیایید با برادری و اخوت بیشتر همدیگر را یاری کنیم.»
اما گویا منتقدان، که همواره دولت را رقیب سیاسی و انتخاباتی خود تصور کردهاند و برپایه همین تصور هم اقدام کردهاند، آن دعوت به همکاری برای شکست دشمن را ندیدند، به آن هشدار هم نعل وارونه زدند. شاید علت نعل وارونه زدن منتقدان را بتوان در این اظهارات عباس آخوندی، وزیر سابق راه و شهرسازی جست و جو کرد که اگر چه انتقاداتی هم به دولت وارد کرده اما به «عصر ایران» گفت: «مسائلی است که بیشتر ناشی از رویکرد آن گروه (مخالفان دولت) به امور کشور است و جبهه آنان در ایجاد آن مشکلات نقش اصلی را داشتهاند، الان پوستین وارونه پوشیدهاند و از کسی دیگر راجع به مشکلی که خودشان ایجاد کردهاند، دارند سؤال میکنند.» او البته اضافه کرد که «درست است در این ارتباط تا حدی موفق شدهاند و به کارهای خود پوشش دادهاند. ولی، به گمان من، افکار عمومی این موضوع را میفهمد.»
همه اینها اما به نظر میرسد برای مخالفان دولت -که به گفته محمدرضا تابش نایب رئیس فراکسیون امید همان رسم احمدینژادی را دنبال میکنند- ایران فقط و فقط در چارچوب رقابتهای معطوف به سیاست- قدرت تعریف میشود و گویی ما امروزیها هیچ مسئولیتی در قبال فردای این سرزمین نداریم.