رسانههای مخالف دولت اخیرا از نظرسازیهایی رونمایی کردهاند که مدعی افول چشمگیر محبوبیت رئیسجمهوری در افکار عمومی است. چهرههای مخالف رئیسجمهوری، متصدی برگزاری این «نظرسنجی»ها را اعلام نکردهاند و تنها به بیان اینکه بنگاههای نظرسنج یا همان نظرساز، معتبر و دانشگاهی بودهاند بسنده میکنند.
در این نظرسازیها آمده است که حدود نیمی از مردم به رئیسجمهوری بیعلاقهاند و از میان ۱۰ نفر تنها نزد یک نفر محبوبیت دارد. در عوض، چهرههای مورد علاقه نظرسازها حائز محبوبیتی چشمگیر معرفی شدهاند.
استناد به نظرسازیهایی اینچنین که تنها بازتابدهنده و در حکم شاهد ادعای مخالفان روحانی است، تبعاتی دارد که گویا به چشم آنان نمیآید.
نظرسنجی یا نظرسازی؟
همگان به خاطر دارند که طی سالهای اخیر بارها شایعات یا اخباری حیرتآور از نتایج برخی انتخابات و نظرسنجیها در کشورهای مختلف به گوش رسیده است.
چند سال پیش بود که در آمریکا نتایج یک نظرسنجی درباره مقایسه محبوبیت رئیسجمهوری این کشور با یکی از همتایان وی به عنوان دروغ اول آوریل انتشار یافت و نکته قابل تامل اینکه طیفهایی از موافقان و مخالفان این دو رئیسجمهوری دست به بازنشر آن زدند.
همچنین در جریان برگزاری جام جهانی برزیل ۲۰۱۴ برزیل بود که برخی رسانهها با صداگذاری روی ویدئویی از اخبار کره شمالی مدعی شدند حکومت پیونگ یانگ، تیم ملی فوتبال این کشور را قهرمان جام جهانی فوتبال اعلام کرده است. پیش از آن، همین رسانهها اخباری را منتشر کردند که بر اساس آن مردم کره شمالی در یک نظرسنجی، کشورشان را دارای محبوبترین رهبر و بالاترین سطح توسعه انسانی و رفاه دانستهاند.
در آخرین انتخاباتی که در دوره حکومت پیشین عراق برگزار شد معاون «صدام حسین» دیکتاتور معدوم این کشور، وی را برنده انتخابات با رقمی بین ۹۹ تا ۱۰۰ درصد اعلام کرد.
و حال این روزها در کشور ما هم برخی رسانهها از نظرسنجیهایی سخن میگویند که نتایج آن پیش و بیش از هر چیز پرسشبرانگیز است؛ نظرسنجیهایی که میگویند از سوی «یک نهاد معتبر دانشگاهی» صورت گرفته اما سخنی از اینکه در چه دانشگاهی، با کدام جامعه آماری، حجم نمونه، چه روشی و ... انجام شده در میان نیست و تنها نتایج آن برای تایید برخی مواضع سیاسی خاص انتشار مییابد.
نکته قابل تاملتر هم اینکه بعضی رسانه ها یا چهره های خاص این اطلاعات را سوگیری های خاص برجسته و اعلام میکنند.
طی سال های اخیر طیفی از مخالفان دولت از «دانشگاه مریلند» به عنوان یکی از مهمترین منابع و ماخذ نظرسنجیهای خود نام میبردند. ماه گذشته نیز یکی از روزنامههای منتقد دولت به نقل از نظرسنجی منتسب به همین دانشگاه مدعی افت چشمگیر محبوبیت «حسن روحانی» و خواست اکثریت ایرانیان (حدود ۶۰ درصد) برای خروج از برجام شده بود.
این در حالی است که از مدتها پیش بسیاری از ناظران و رسانهها این پرسش را مطرح ساختهاند که اساسا آیا امکان نظرسنجی بنگاههایی چون موسسه «ایران پل» و دانشگاه مریلند آمریکا در مورد موضوعات سیاسی در ایران وجود دارد و آیا میتوان به آنچه با عنوان نتایج نظرسنجی این موسسات یاد میشود اعتماد یا حتی اعتنا کرد یا خیر.
پروپاگاندای نظرسازی
صرفنظر از مساله پابرجایی این پرسش و تردیدها، منتقدان دولت باز هم از نظرسنجی تازهای رونمایی کردهاند و میگویند در ششمین سال ریاست جمهوری روحانی و به دلیل عوامل چهارگانه تورم، بیکاری، فساد و سوء مدیریت، رئیس دولت دوازدهم در وضعیتی بیسابقه و غیرقابل مقایسه با روسای جمهوری پیشین از نظر محبوبیت قرار دارد و اکثریت مردم روحانی را مسبب مشکلات امروز کشور میدانند.
با توجه به در پیش بودن انتخابات و با نگاه به الگوهای سیاستورزی تندروترین طیفهای مخالف رئیسجمهوری و سیاستهای اعتدالگرایانه وی، توسل به چنین حربههایی دور از ذهن و خالی از سابقه به نظر نمیرسد.
با نگاهی به تاکتیکهای عملیات روانی و تبلیغات سیاسی در عرصههای انتخاباتی، یکی از ابتداییترین روشها برای ضربه زدن به اردوگاه رقیب و سبد آرای آن، القای انگاره شکست و عدم اقبال عمومی به رقبا است. در شرایط کنونی نیز بسیاری از مخالفان دولت با سوار شدن روی موج نارضایتی از اوضاع اقتصادی و معیشتی، سخت مشغول شکل دادن به دوقطبیهایی هستند که همواره در یک سوی آن دولت و مشکلات موجود قرار میگیرد و در سوی دیگر منتقدان روحانی و مخالفان اعتدالگرایی که در این دوگانه ساختگی خود را همگام، همراه و البته در معنای واقعی کفیل و سخنگوی مردم معرفی میکنند.
هشدار درباره تبعات «نظرسنجی»های مجعول
با مسکوت گذاشتن این پرسش که تا چه حد این رفتار با اصول اخلاق سیاسی و هنجارها و قواعد رقابت منطبق است و همچنان که اشاره شد قابل درک و مسبوق بودن اقدامهایی از این دست در آستانه رقابتهای انتخاباتی، به نظر میرسد یک واقعیت مهم و البته حیاتی از نگاه نظرسنج یا نظرسازها دور مانده است.
زیرا اگر صرفا هدف، بیان مشکلات، نقد وضع موجود و ارائه راهکار بود، افکارعمومی با چنین اقداماتی نظیر نظرسازیهایی با عنوان نظرسنجی مواجه نمیشدند و دمیدن در چنین وضعیتی معلوم نیست در مقام عمل چه تبعات و آیندهای را پیش روی جامعه قرار خواهد داد.
دی ماه ۹۶ بود که شماری از مخالفان دولت با دامن زدن به برخی اعتراضها و از نقطه شروع تجمعهای مالباختگان موسسات اعتباری کوشیدند تا رئیسجمهوری را به زعم خویش، به چالش بکشند و نمایشی از اعتراض عمومی به سیاستهای دولت به راه اندازند؛ جرقهای که بهسرعت به آتشی فراگیر تبدیل شد و بسیاری از شهرهای کشور را دربرگرفت تا دشمنان داخلی و بهویژه خارجیِ ملت بکوشند تا نان خود را به تنور داغ این فرصت بادآورده بچسبانند.
اینک و از دل این نظرسنجیهای بیشناسنامه نیز به نظر نمیرسد نتیجهای دلخواه مخالفان روحانی حاصل آید و در عوض این نگرانی وجود دارد که تکاپوی مخالفان دولت در شرایط حساس کشور و قرار گرفتن جامعه زیرفشار تحریمها باز هم هزینههای سنگین و شاید غیرقابل جبران را به بارآورد.
به بیانی دیگر و در شرایطی که مخالفان میپندارند در صورت تحقق ناامیدی مردم از روحانی و برنامههای اساسی وی به ویژه تعامل با جهان و اصلاح اساسی اقتصاد، باعث اقبال عمومی به آنان خواهد شد، بسیاری از صاحبنظران سیاسی هشدار میدهند این روند میتواند ضرباتی مهلک را بر وضعیت مشارکت در انتخابات و در واقع اصلیترین سرمایه نظام یعنی همراهی و حمایت مردم وارد آورد و کاش برنامهریزان چنین حرکت هایی، اندکی به افقهای دورتری هم بنگرند.