گروه اطلاع رسانی ایرنا، در راستای ایفای رسالت آگاهی بخشی به انعکاس برجستهترین گزارش های روزنامههای مختلف با عناوینی چون؛ بی عملی اروپا در برجام، مقصر بیکاری کیست؟، تاوان مطالبه شفافیت، منوی مداحی!، آلزایمر برجامی اروپا، لزوم ارائه نقشه راه حامیان اقتصاد آزاد، ساختوساز بی کیفیت در سرزمین زلزله و نمونههای موفق مقابله با آلودگی هوا پرداخته است، در ادامه به بازتاب گزیدهای از این مطالب میپردازیم.
بیعملی اروپا در برجام
روزنامه آرمان ملی با درج مطلبی با عنوان بیعملی اروپا در برجام، مینویسد: بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام، اروپا یک بازی دوگانهای را آغاز نمود این بازی دوگانه از یک سو به دنبال نگه داشتن وضعیت کنونی و یا دیپلماسی فریز بود. همچنین اروپاییها به نوعی بهصورت زیرپوستی به دنبال حمایت از سیاست فشار حداکثری آمریکاییها بودند اما از سوی دیگر به دنبال حفظ برجام بودند چون کشورهای اروپایی بعد از بحران بالکان و جنگهای خلیج فارس در یک تصمیم جمعی و بینالمللی مشارکت کرده بودند اما بعد از خروج ترامپ از برجام آسیب اعتباری خوردند. بنابراین مهمترین دستمایه اروپاییها در این زمینه، عنصر زمان بوده تا بدین ترتیب سبب شوند سیاستهای ایران در برابر مطالبات فزایندهای که ترامپ از ایران میخواست دچار فرسودگی گردد، هر چند اروپا نیز با آمریکا همسو بود. تهران با توجه به تعهدی که در توافقنامه برجام پذیرفته بود وجهه اخلاقی بینالمللیاش را بیش از یک سال متعهد به برجام نمود تا مشاهده نماید که کشورهای اروپایی چه اقدامی صورت خواهند داد. اروپا در سیاست اعلامیاش مدام از برجام و حق قانونی ایران در نتیجه خروج ترامپ از برجام حمایت نمود اما در عمل نه تنها هرگز شاهد جبران خسارت از سوی طرف اروپایی نبودهایم بلکه هر روز شاهد آن بودیم که حلقه فشارها به سمت ایران تنگتر و تنگتر شد. تنها اقدام طرف اروپایی ابراز همدردی و یا برخی شماتتهای کنترل شده در برابر سیاستهای آمریکا بوده است.
بدیهی است که عنصر زمان برای ایران از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. در نتیجه تهران نمیتواند پذیرای تبعات سیاست فشار حداکثری بر اقتصادش باشد. بنابراین واکنش طبیعی ایران کاهش تعهدات برجامی بوده است. با این حال برای آنکه ایران حسن نیت خود را نشان دهد، کوشید کاهش تعهداتش را گام به گام و در چارچوب یک برنامه زمانبندی، عملیاتی نماید. بنابراین ایران با تعیین ضربالاجل دست به اقدام زد تا بدین ترتیب اروپاییها از خود واکنش موثری نشان دهند و همانگونه که به تهران فشار وارد میکنند تا علاوه بر تعهدات برجامی، تعهدات دیگری را بپذیرد به آمریکاییها برای بازگشت به برجام فشار وارد نمایند. اما در مقابل طرفهای اروپایی نه تنها هیچ امتیازی در قبال ایران را نپذیرفتهاند بلکه بهصورت هر روزه در همراهی و همسویی با آمریکا تلاش داشتهاند تا فشار بر ایران را بیشتر نمایند. اروپا هیچ واکنش موثری در قبال خروج آمریکا از برجام نشان نداد و نتوانست اقدام موثری به منظور جلب نظر ایران چه در بخش فروش نفت و یا گاز و برخی تحریمهای اقتصادی بانکی داشته باشد. دولت ترامپ برجام را از نظر اعتباری مربوط به دولت اوباما میداند. ترامپ از ابتدا هرگونه دستاوردی که دولت اوباما نه تنها در برجام بلکه توافقهای بینالمللی با اروپا و صندوق بینالمللی پول و... داشت از آنها خارج شده و یا آنها را نقض کرده است.
مقصر بیکاری کیست؟
روزنامه ابتکار با انتخاب گزارشی با عنوان مقصر بیکاری کیست؟ آورده است: اقتصاد ایران در حال سپری کردن روزهای پر فراز و نشیبی است و وضعیت معیشت هر روز از روز قبل بدتر میشود. گرانی کالاهای اساسی، مشکلات تامین مسکن و ... از یک سو و دردسرهای بیکاری از سوی دیگر جزو مسائلی است که مردم این روزها لحظاتشان را با آن سپری میکنند. از آنجایی که ایجاد اشتغال یکی از وظایف دولت در قانون اساسی اعلام شده است بنابراین انتظار میرود که دولت راهی برای اشتغالزایی در پیش بگیرد تا مشکلات موجود به حداقل برسد. این در حالی است که روحانی، رئیس جمهوری میگوید اگر کسی بیکار باشد مقصر خودش است. سخنان اخیر رئیسجمهوری در یزد و کرمان با حواشی بسیاری همراه شده است و در این میان موج انتقادات نسبت به گفتههای رئیسجمهوری همچنان ادامه دارد. حسن روحانی در جلسه شورای اداری و توسعه استان یزد درخصوص بحث بیکاری و وطیفه دولت در اشتغالزایی گفت: «دولت نباید شغل ایجاد کند بلکه زیرساختها را آماده میکند و بانکها نیز تسهیلات را ارائه میدهند، پس اگر کسی بیکار باشد مقصر خودش است». این حرف در حالی مطرح میشود که مطابق اصل ۲۸ و ۴۳ قانون اساسی، یکی از وظایف اصلی دولتها در کشور ایجاد شغل برای جوانان است.
اصل ۲۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میگوید: «هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد کند». بحث ایجاد شغل برای نیروی کار از جمله مسائلی است که دولتها نسبت به آن واکنش متفاوت از خود نشان داده و این مطالبه را با طرحهای مختلفی پاسخ میدهند. طرحهایی همانند وامهای اشتغالزایی که بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند همین وامها، بیکاران را بیکارتر میکند و دلیل اصلی پایین نیامدن نرخ بیکاری پرداخت وامهای اشتغالزایی است. بنابراین طرحهایی همچون پرداخت وامهای اشتغالزایی برای بیکاران نمیتواند راهحل تاثیرگذاری باشد و دولتها باید به دنبال راه چارهای مناسبتر بوده تا بتواند معضل بیکاری در جامعه را سامان دهند. هر چند که رئیسجمهوری معتقد است دولت تنها وظیفه آماده کردن زیرساختها را برعهده دارد و اگر کسی بیکار باشد مقصر خودش است. در این راستا مرادپور،کارشناس امور کار و اشتغال در خصوص وظیفه دولت مبنی بر ایجاد اشتغال برای نیروی کار به «ابتکار» گفت: طبق قانون اساسی یکی از وظایف بدیهی دولت ایجاد اشتغال است، در برنامه افق ۱۴۰۴ هم قرار بر این است که دولت سالانه ۳۳۰ هزار شغل ایجاد کند. طبق برنامه دولت باید بتواند به این هدف برسد.
تاوان مطالبه شفافیت
روزنامه ایران با انتشار گزارشی با عنوان تاوان مطالبه شفافیت، نوشت: حسن روحانی در یزد مطالبه شفافیت کرد و با اشاره به روند مبارزه با فساد- که این روزها در رسانههای منتقد دولت برجستهسازی میشود- پیشنهاد داد که به سراغ دانه درشتها بروند و در این مسیر به بازداشت و دادگاهی چند نفر اکتفا نشود. او مشخصاً پرونده بلاتکلیف مانده بابک زنجانی با مبلغ ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار را مورد اشاره قرار داد که با گذشت چند سال نه پول به بیتالمال برگشته و نه حکم مجرم اجرا شده است. روحانی در ادامه از دستگاه قضایی خواسته بود که با ماجرای ۲ میلیارد دلاری که در دولت احمدینژاد با تعلل و بی تدبیری از سوی امریکا مصادره شد و برنگشت هم رسیدگی کند. روحانی البته تأکید داشت که عوامل پشت صحنه دخیل در این پروندهها هم مشخص شوند. رئیس جمهوری از یک نهاد دیگری هم گفت که ۹۴۷ میلیون دلار پول گرفته و هنوز پس نداده است. در نهایت هم گفت که برخی نهادها ۷۰۰ میلیون دلار به خزانه بدهکار هستند. رئیس جمهوری در حقیقت مطالبه شفافسازی درباره موارد میلیارد دلاری را بیان کرد که انتظار میرفت با استقبال جریان سیاسی روبهرو شود که مدافع روند در پیش گرفته شده برای مبارزه با فساد هستند. چرا که سخنان روحانی نه تنها زاویهای با مقابله با فساد نداشت که اتفاقاً در همان جهت بود. رئیس جمهوری البته پیش از این هم در سخنرانیهای مختلف توضیح داده و تأکید کرده که مبارزه با فساد نباید سیاسی و جناحی شود. او با یادآوری لوایح سهگانه «شفافیت، تعارض منافع و مقابله با فساد» تأکید کرده که رویکرد دولت در این زمینه، اولویت داشتن پیشگیری بر برخوردهای قضایی است. بر این اساس تزریق بیشتر شفافیت به سیستم مدیریتی، تصمیمسازی و مالی و بانکی در حکم بستن روزنههای فساد خواهد بود که در صورت تحقق شاهد دادگاههای مفسدان هم به این مقدار نخواهیم بود. به تعبیر دیگر برخورد با فساد اولویت دارد به برخورد با مفسد. روحانی در یزد فقط چند کد داد و نامی از فرد یا نهادی نبرد.
اما یک وعده داد که به نظر میرسد همین وعده تدارک جبهه مخالفان برای مانور دادن روی مبارزه با فساد در رقابت انتخاباتی پیش رو را به هم ریخته است. روحانی گفت: «مبارزه با فساد دانه درشتها کجاست و چرا به این فسادها و پولها رسیدگی نمیشود؟ اینکه چند نفر را به دادگاه کشانده و تبلیغ مبارزه با فساد شود، بدانید که سرِ مردم کلاه نمی رود. مردم باید بدانند پولی که از بیتالمال پرداخت شده، چگونه و کجا رفته و چه کسانی مسئول هستند و در این زمینه قضات و دادستانهای شریف نباید از پیگیری این پروندهها بترسند و سرنوشت این پولها را برای مردم روشن کنند در غیر این صورت به مناسبتهای مختلف و مورد به مورد این ارقام را به مردم توضیح خواهم داد.» با این وصف برخلاف ادعای مخالفان که سخنان روحانی را برنامه انتخاباتی و تلاش برای دوقطبیسازی میخوانند، به نظر میرسد مجموعه اقدامات تندروانه آنها در حکم قطعههای پازل یک برنامه انتخاباتی است با این هدف که شرایط موجود حفظ شود. هیچ اقدام مؤثری در حوزه سیاست خارجی معطوف به عملیاتی شدن طرح یا پیشنهادات نجات برجام قرین موفقیت نشود تا همزمان که زیر علم راهبرد مقاومت سینه میزنند، تبعات آن و نارضایتیهای مردمی را حواله دولت و مؤتلفان اصلاحطلب آن کنند شاید در رقابت اسفندماه و در نهایت ۱۴۰۰ به نفع جریان سیاسی خود میوه چینی کنند. اما همان گونه که صبر استراتژیک دولت در برابر بدعهدیهای اروپاییها بعد از یکسال به پایان رسید، حالا به نظر میرسد صبر استراتژیک روحانی در برابر جبهه مخالفان نیز به پایان رسیده است. بر این اساس است که میتوان گفت دمیدن روحانی بر شفافیت محدود به ماجرای فساد و پروندههای اقتصادی نخواهد بود. اشارات او در کرمان علیه پروندهسازیها و شنود گذاشتنهای غیرقانونی را باید در همین راستا ارزیابی کرد. او چندی پیش در جلسه هیأت دولت هم وعده داد: «به مردم خواهم گفت که چه کسی (یا کسانی) کشور را تعطیل کردهاند» یا کشور را فعلاً تعطیل میخواهند.
منوی مداحی!
روزنامه همدلی در گزارشی با عنوان منوی مداحی! می نویسد: پیشتر مراسمهای عزاداری ائمه(ع) شبیه مراسم دعا و نیایش بود و شعور مذهبی بیشتر از شور مراسم مورد توجه قرار میگرفت. مداحان نیز بدون چشمداشت مالی و صرفاً براساس عشق و ارادت قلبی به ائمه به این مراسمها قدم میگذاشتند. اما امروزه فضا تغییر کرده و ضمن این که شعور مذهبی در سایه شور این مراسمها قرار گرفته، مداحی از سوی برخی از مداحان محملی برای کسب درآمد میلیونی شده است، به نحوی که از آن درآمدهای غیرمعقول حاصل میشود و با هر آپشن قیمت آن نیز بالا و بالاتر میرود. چند روز پیش مجید رضوی، مداح و مدیر هیات انصارالمحسن قم در مورد نگاه کاسبکارانه برخی از مداحان و قیمتگذاری براساس تعداد آپشنهای مداحی به حوزه مسجد و هیات خبرگزاری فارس گفت: «مداحانی داریم که قبل از حضور در مراسم اعلام میکنند، اگر نوحه سبک «زمینه» بخواند ۵ میلیون تومان، «واحد» هم کنار «زمینه» بخواند ۱۰ میلیون تومان و «شور» هم بخواند ۲۰ میلیون تومان پول باید پرداخت شود». چند ماه پیش نیز محمدرضا سنگری، عضو هیات علمی بنیاد دعبل خزاعی و عاشوراپژوه در مورد رخنه انگیزههای مادی در بین برخی از مداحان به رسانهها گفت: «امروزه شرایطی حاکم است که یک مداح ممکن است، تمام نیاز مالی سال خود را با یک مراسم دهه محرم تامین کند و این موارد در حوزه مداحان شاخص و سرشناس نیز وجود دارد. مداحی برای عدهای یک نذر، رسالت و عقیده شخصی است و برای عدهای در کنار عقیده بودن، شغل و منبع درآمد است. به همین دلیل در تهران، گاه مداحانی برای ده شب تا یک میلیارد پول میگیرند.»
در حالی که برخی از مداحان از مداحی برای خود کیسه طلا دوختهاند که در گذشته برخلاف این رویه در جریان بود، به گفته کارشناسان مذهبی، مداحان قدیمی زندگی بسیار سادهای داشتند و دنیاطلبی در جهان فکری و منظومه زیستی آنها جایی نداشت و هیچگاه برای حضور در مراسم، رقم مالی تعیین نمیکردند و پس از پایان مراسم پاکت اهدایی را بدون حتی شمارش وجه در جیبشان میگذاشتند، اما این روزها فضا کاملاً متفاوت است به نحوی که مداحی برای برخی از مداحان آن چنان به منبع کسب و کار میلیونی تبدیل شده است که برخی از آنان حضور در مراسمهای عزاداری را از طریق «مدیر برنامه» پیش میبرند! رضوی از آفت جدیدی در جامعه مداحان کشور پرده برداشت. آفتی که نشان میدهد برخی از مداحان بیتوجه به انتظاری که جامعه و مردم از آنان دارند و بدون توجه به جایگاه مذهبی خود و احترام معنوی که مردم برای آنان قائل هستند، مانند برخی از سلبریتیهای فضای مجازی که از شبکههای اجتماعی برای تبلیغات کالا استفاده میکنند آنان نیز از مجالس عزاداری برای تبلیغات برای برخی از برندهای لاکچری استفاده میکنند تا جدای از دریافت پاکت از صاحب مجلس عزاداری از صاحبان کالا نیز پول تبلیغات برندش را بگیرند.
آلزایمر برجامی اروپا
روزنامه اعتماد با انتشار گزارشی با عنوان آلزایمر برجامی اروپا آورده است: چهار سال و اندی پس از تابستانی که توافق هستهای میان ایران و ۱+۵ شکل گرفت، هر روز یکی از بندهای این توافق توسط یکی از اعضای آن متزلزل شده است. شاید «زمان» را بتوان اصلیترین دشمن توافقی خواند که ۲۷ کشور اروپایی میگویند برای ما جنبه امنیتی و حیثیتی دارد و در ایران و امریکا این امیدواری را به وجود آورده بود که به بستری برای شکست تابوی رابطه دیپلماتیک تبدیل شود. شاید اگر باراک اوباما، چهل و چهارمین رییسجمهور امریکا در واپسین سالهای حضور در کاخ سفید با ناامیدی از به ثمر نشستن تحریمها به فکر توافق با تهران نیفتاده بود و این روند را چند سال زودتر آغاز کرده بود، امروز چندسالی بیشتر از عمر توافق هستهای گذشته بود و دولت جایگزین وی نمیتوانست به راحتی از توافقی بینالمللی کنار بکشد.
عمر برجام به نیمه نرسیده نفسهای آن به شماره افتاده است. نخستین ضربه به برجام را دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا با کنارهگیری از آن و بازگرداندن تحریمهای هستهای زد. ایران پس از این اقدام واشنگتن اعلام کرد که عنصر مزاحم توافق از آن خارج شده و به درخواست ۱+۴ به بازماندگان فرصت داد تا شاید اروپاییها بتوانند با کاستن از سطح وابستگی اقتصادی به سیستم مالی ایالات متحده کار را پیش ببرند. ناتوانی سه کشور اروپایی در رسیدن به مکانیسمی که فروش نفت ایران را تضمین کرده و کانال مناسب برای نقل و انتقالهای مالی به تهران را هم تضمین کند برای ایران یک گزینه بیشتر باقی نگذاشت: استفاده از مکانیسم تعریف شده در برجام برای بازگرداندن توازن میان دادهها و ستاندهها. بر همین اساس ایران از اردیبهشت ماه سال جاری تاکنون چهار گام در مسیر معکوس برجام برداشته و در هر گام ۶۰ روز به طرف مقابل فرصت داده است. در حالی که چهارمین بازه زمانی ۶۰ روز ایران از سهشنبه هفته گذشته آغاز شد، پایههای سیاسی برجام نیز در حال متزلزل شدن هستند. ایران میگوید میتوانست با کاهش فاحش منافع اقتصادی از برجام، ناگهان از این توافق که فقط تهران آن را تمام و کمال رعایت کرده بود خارج شود اما ترجیح داد به دیپلماسی فرصتی یکساله ببخشد.
لزوم ارائه نقشه راه حامیان اقتصاد آزاد
روزنامه شرق با انتخاب گزارشی با عنوان لزوم ارائه نقشه راه حامیان اقتصاد آزاد می نویسد: چندی قبل در یکی از روزنامههای اقتصادی یادداشتی با عنوان «پرسشهایی از منتقدان اقتصاد آزاد»، منتشر شد. نویسنده با ادعای ارائه نقشه راه اصلاحی اقتصاد، قصد دارد نشان دهد که طرفداران اقتصاد آزاد با ارائه طرح و برنامه و نقشه راه اصلاحی اقتصاد میتوانند اهداف اقتصاد کشور را به صورت حداکثری محقق کنند و در پایان نتیجهگیری کرده در غیبت آزادی (که آزادی اقتصاد نیز جزء مهمی از آن است)، دو اتفاق رخ میدهد؛ «منافع گروه اندک» و «زیان اکثریت مردم».بهعنوان کسی که در طول سالهای اخیر شاهد عملکرد دولتهای مختلف بوده است، میتوانم بگویم به جز دولت دفاع مقدس (که به غلط و صرفا به دلیل سهمیهبندی کالاها و توزیع کوپن، اتهام دولتگرایی و سوسیالیستیبودن به آن نسبت داده میشد)، از دولت آیتالله هاشمی به بعد همه دولتها طرفدار اقتصاد آزاد بودند و نوعا تئوریسینهای اقتصادی دولت از طیف طرفداران اقتصاد آزاد بودهاند؛ هرچند عملکرد دولتها در عین نگاه مثبت به اقتصاد آزاد، نوعا التقاطی بود.
هیچ دولتی قادر به ایجاد یک نظام اقتصادی مبتنی بر تئوریهای اقتصاد آزاد (که البته تفاوتهایی با هم دارد) نبوده است؛ کمااینکه دولت دفاع مقدس نیز درعینحال که به سوسیالیسم متهم میشد، به فعالیت بخش خصوصی اهمیت کامل میداد. نگارنده در همان زمان بهعنوان وزیر صنایع حدود ۱۵ هزار موافقت اصولی برای ایجاد و توسعه صنایع را به بخش خصوصی تقدیم کرد.در اقتصاد کشور سهم اقتصاد آزاد و بخش خصوصی بسیار پررنگ است. دهها هزار واحد صنعتی در دست بخش خصوصی است و به جز چند کشت و صنعت که آنهم از ید دولت خارج شده، کشاورزی کاملا در دست بخش خصوصی است و میلیونها واحد صنفی همهوهمه به وسیله بخش خصوصی اداره میشود. فشار تئوریسینهای اقتصاد آزاد در دولتها نتیجهای جز بربادرفتن خزانه ارزی و تضعیف دولتها (بهویژه از نظر حکمرانی) نداشته است. در پسِ این فشارها و شعارهای اقتصاد آزاد به نظر میرسد جنبه سیاسی موضوع بیشتر مدنظر باشد. چه کسی میتواند منکر شود که اقتصاد آزاد براساس حرفهایی که این تئوریسینها میزنند، نیاز به زمینه سیاسی ندارد و این زمینه سیاسی چیزی جز همکاری با قدرتهای جهانی نیست تا بتوان تسهیلات لازم تجاری را در دنیا به دست آورد؛ زیرا بدون این تسهیلات طبعا تجارت خارجی که مورد نیاز آزادسازی اقتصادی (به نظر این دوستان) است، حاصل نمیشود.
ساخت و ساز بی کیفیت در سرزمین زلزله
روزنامه اطلاعات با انتخاب تیتر ساخت و ساز بی کیفیت در سرزمین زلزله آورد: کلانشهر تهران در حالی در انتظار زلزلهای ویرانگر با قدرت بالای ۷ ریشتر به سر میبرد که در دهههای اخیر، به جای ایمنسازی ساخت و سازها و مستحکمسازی شهر، شاهد زنجیرهای از قصور دستگاهها و فقدان نظارت جدی بودهایم آنچنان که در پس ضعف نظارت شهر تهران پنجمین کلانشهر پر ریسک دنیا در برابر حوادثی چون زلزله لقب گرفته است. به گفته رئیس مرکز تحقیقات بتن، یکی از استانداردهای تولید بتن این است که آب و سیمان در کامیونهای «تراک میکسر» حداکثر ۳۰۰ دور یعنی ۹۰ دقیقه بچرخد تا یک بتن با دوام و استاندارد تولید شود، اما متأسفانه در اغلب واحدهای تولیدی این فرآیند به شکل مناسبی رعایت نمیشود و رقم آن بسیار بیشتر است. تولیدکنندگان برای منفعت بیشتر حتی میزان اختلاط سیمان، آب، شن و ماسه را رعایت نمیکنند و حجم بیشتر بتن تولیدی آنها را آب ارزان قیمت تشکیل میدهد! گفته میشود که آمدن شبکههایی مانند اینستاگرام و ترویج لوکسگرایی یکی از عوامل دور شدن از توجه به مستحکم سازی بناهاست.
نازنین فدوی، معمار ساختمانهای لوکس و مؤسس گروه معماری نازنین فدوی، پای شبکههای مجازی را به پیش میکشد و به گزارشگر اطلاعات میگوید: از دهه نود با آمدن شبکههایی مانند اینستاگرام، لوکسسازی خیلی بر سر زبانها افتاده است. به این معنی که مثلاً اگر در تجهیزات داخلی ساختمانها از جمله در کابینت یا دستگیره دربها از طلا استفاده شود به آن ساختمان لوکس میگویند. مجلاتی هم به این لاکچریسازی ظاهری دامن زدند و اقدام به معروف کردن چنین ساختمان هایی میکنند. وی میافزاید: در این میان مهمترین بخش یعنی زیرساخت ساختمان مانند سازه، مکانیک، بتن و نحوه اجرای آن پنهان مانده است. متأسفانه در کشور نیروی متخصص برای نقد و نظارت ساختمانسازی کم داریم و برعکس غیرحرفهایها اکنون در رأس کار هستند. به گفته فدوی، مبنای امروز ساختمانسازی در کشور بیشتر بر اساس ظواهر بوده و واقعاً زیرساخت گمشده این صنعت است. شاید الان فقط یک گروه داشته باشیم که بر اساس زیرساختها و معماری سبز ساختمانها را بررسی و رتبهبندی میکند. گروه ما هم قصد دارد از این پس مطابق جدول جهانی «یورو سرت» حداقلها را رعایت کند. با فناوری موجود در کشورمان میتوان ساختمان با دو ستاره کیفی از پنج ستاره جهانی را ساخت. در ایران حرف مهندس معمار و عمران یکی نیست و اغلب هر کدام کار خود را میکنند و هر کس ساز خود را میزند! برخی کارشناسان ایجاد بیمه ساختمان را راهکاری بسیار مؤثر برای ایجاد رقابت میان سازندگان برای کیفیسازی ساخت و سازها میدانند. بعد از کیفیسازی، بیمه به عنوان یکی از اجزای مهم ساخت و ساز محسوب میشود.
نمونههای موفق مقابله با آلودگی هوا
روزنامه فرهیختگان با درج مطلبی با عنوان نمونه های موفق مقابله با آلودگی هوا آوردهاست: سرفههای خشداری میکرد. سن و سال بالایی داشت، اما پرواضح بود سن و سال بالا و طبیعت و بیماری شخصی باعث این سرفهها نشده است. یعنی کافی بود نگاهی به آسمان میانداختی و با آلودگی عجیب هوای پایتخت روبهرو میشدی، آن وقت لازم نبود خیلی صبر کنی تا راننده کاسه صبرش سرریز شود و به وضعیت موجود حمله کند. یکیدرمیان دنده عوض میکرد، دستمال مرطوبی روبهروی دهانش میگرفت و سرفه میکرد. بعد از چندبار تکرار این کار و بعد از آنکه از خجالت رانندهای که یک دفعه مقابلش پیچید درآمد، گفت که نامردها به جای اینکه جلوی این شخصیسوارها را بگیرند، جلوی این همه ماشین را بگیرند که خیابان را قرق کردهاند، فقط پول طرح را زیاد کردهاند. شهر که برای پولدارها باشد اینطور میشود، ما هوا نداریم نفس بکشیم و مجبوریم برای سیرکردن شکم خودمان و خانوادهمان در این هوا رانندگی و مسافرکشی کنیم، اما اینها هوا را هم میفروشند و با جان خلقالله بازی میکنند.صحبتها طولانیتر از اینها بود، هم من مسیرم طولانی بود و هم ترافیک بر مدتزمان مسافرتم اضافه کرد، اما اصل کلام همین چند خط بود که هم درددل ما بود و هم تکملهای برای خطوط بعدی.
این بخش گزارش شاید تکرار گفتهها باشد اما خب خواندن دوباره آن خالی از لطف نیست. خصوصا وقتی غرض صرفا نقد وضع موجود نیست و درصدد ارائه آلترناتیو برای شرایط فعلی هستیم ناگزیر به معرفی شهرهای دیگر در نقاط دیگری از دنیا هستیم که با غول آلودگی روبهرو بوده و مقابله مثبتی داشتهاند. انگلستان و مکزیکوسیتی دو نمونه از اصلیترین شهرهای آلوده جهان بودهاند که راهکارهای مقابله با آنها میتواند بهعنوان الگو برای سایر شهرهای دنیا ازجمله ایران مورداستفاده قرار گیرد. در سال ۱۹۵۶ و در اوج آلودگیهای هوای لندن، پایتخت انگلستان، لایحه هوای پاک در پارلمان این کشور به تصویب رسید تا تلاشها برای مقابله با آلودگی هوا به صورت منسجم ادامه یابد؛ اتفاقی شبیه همان مطالبهای که برای مدیریت یکپارچه این مساله چند خط قبلتر عنوان شد. سوزاندن زغالسنگ در منازل، دور کردن کارخانهها از اطراف شهر و دریافت عوارض برای ورود به شهر بخشی از اقدامات انگلیسیها برای مقابله با آلودگی هوا بود. بعد از این مرحله، سیاست استفاده و تولید خودروهای پاک بهعنوان مرحله بعدی مقابله با آلودگی هوا در دستورکار قرار گرفت.