تئاتر از جمله هنرهای نمایشی است که از سابقه ای کهن در تاریخ جهان و ایران برخوردار است، هنری که بر خلاف آنچه رایج شده مختص به قشر و طبقه و گروهی خاص نیست و از بستر عمیق اجتماعی و عام برخوردار است.
هنری که همواره یکی از مهمترین گلایه ها در مورد آن بی توجهی و نپرداختن به تمام ابعاد آن متناسب با شان و جایگاه شایسته این هنر اصیل و کهن در کشور است. برخی با اشاره به این بی توجهی معتقدند که حیات تئاتر غریبانه در حال گذر و در دایرهای محصور به پایتخت محدود شده است.
تجاری سازی تئاتر نیازمند تحقیق و کارشناسی
سهیل شیخ متولی کارگردان تئاتر با اشاره به شناخته تر بودن تئاتر در تهران گفت: در مورد جایگاه تئاتر در سبد مصرف فرهنگی شهرستان ها و استان های دیگر سخت می شود صحبت کرد، تئاتر به معنای واقعی کلمه در شهرستان ها وجود خارجی ندارد. در مورد تبریز یا مشهد یا مریوان کردستان بواسطه جشنوارهها، مردم تاحدودی به تئاتر نزدیکترند، اما این نزدیکی موقت و مقطعی است و ادامه پیدا نمی کند چون سیاست گذاری فرهنگی کلی که در کشور باید تئاتر را در اولویت قرار دهد این کار را نمی کند بنابراین تنها شاهد حرف زدن در این زمینه هستیم. این در حالی است که تئاتر مادر هنرهاست و باید در مساله فرهنگ جمعی در اولویت قرار گیرد.
وی بر لزوم ورود تجارت به تئاتر نیز تاکید کرد و افزود: چگونگی ورود تجارت به هنری چون تئاتر با سینما متفاوت است، در تئاتر همیشه با یک مدل خردورزی و دنیای فلسفه سر و کار داریم، بواسطه اینکه افکار و کنش بازیگر و اتفاقی که کارگردان شکل می دهد در تماس مستقیم و زنده با تماشاگر نوع دیگری از ارتباط را می طلبد تا یک سالن تاریکی که یک نمایش ضبط شده اکران می شود.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: به همین دلیل سرمایه گذاران خصوصی که در دهه های اخیر بیشتر در پروژه های تئاتری وارد شدند راه سینمایی رفتند. نمونه این کار نمایش هایی با بلیت های ۲۰۰ هزارتومان به بالا است که امروز روی صحنه می رود که از یک سو به تئاتر ارزش می دهد و از سوی دیگر جریانی راه می اندازد که تئاتر را از مسیر خردورزانه قدرتمند خود دور می سازد.
یکی از موارد اصلی در این ارتباط، سیستم سیاست گذاری از سوی مدیران فرهنگی است که همیشه تئاتر را بعد از سینما و موسیقی می بینند به همین دلیل شاهدیم برنامه ریزی مدونی در هیچ شهری در این زمینه صورت نگرفته تا برنامه و چشم انداز دو یا ۲۰ سال بعد را نشان دهد تا زیرساخت ها و بودجه لازم برای آن را فراهم کنند.
وی افزود: بودجه فرهنگی کلانی در کشور هست اما در تئاتر خرج نمی شود و اگر هم خرج شود به خطا خرج می شود. اگر به تاریخ تئاتر ایران نگاه کنیم هیچ وقت این هنر به عنوان یک هنر مستقل نمایشی برای مردم در نظر گرفته نمی شود، حرکت های مقطعی سرگرم کننده ای می بینیم که بیشتر متعلق به دربار است اگر تعزیه را که کاملا پشتوانه مذهبی دارد از بقیه نمایش ها جدا کنیم مابقی ریشه هایی دارند که در ۵۰ سال اخیر مورد پژوهش قرار گرفته اند، مثل میر نوروزی، کچلک بازی، سایه بازی، فانوس خیال، تخته حوضی و غیره اینها نمایش هایی بوده که هیچوقت به نیت یک اتفاق نمایشی هنری مهم مثل یونان، رم، اروپا و امریکا به آن پرداخته نشده است.
این کارگردان تئاتر اظهارداشت: مشکل دیگر این است که ساختاری که شعر، داستان و ادبیات، تعزیه، نقاشی و حتی نگارگری داریم در تئاتر وجود ندارد و هنوز نمی توانیم بگوییم نمایش ایرانی همانند نمایش ژاپنی، چینی و یا افریقایی، داریم.
تئاتر کاملا یک دنیای به چالش کشنده از طرف گروه اجرایی و تماشاگر در لحظه است و این امر تا بیرون از از سالن ادامه پیدا می کند. در بحث تئوریک و نظری در تئاتر نسبت به تماشاگر و تاثیری که در نهایت بر جمع و فرد می گذارد نظریات متفاوتی وجود دارد و بحث ما این است که ما در سیاست گذاری فرهنگی این تعاریف را نداریم. به دلیل همین غیبت حرکت هایی صورت می گیرد که بیشتر پول را هدر می دهد مثلا رویش جشنواره های بی دلیل. برای هر جشنواره میلیون ها تومان پول هزینه می شود و جز هدررفت سرمایه هیچگونه بازخوردی ندارد.
جای خالی نقد در تئاتر
وی ادامه داد: همچنین بخش بزرگی از تئاتر نقد وضعیت است یعنی تئاتری که کنشگر باشد، اگر زبانش تیز و برنده نباشد از قدرتش کاسته می شود، بحث برشگری یا زبان برنده تئاتر به این معنا نیست که یک نقد واضح به سیستم حکومتی انجام دهیم بلکه منظور حضور زبان سیاست در فرم و شکل و بطن به صورت بسیار هوشمندانه است و البته این، نقدهای اجتماعی را هم شامل می شود که از نقدهای سیاسی جدا نیست و همیشه هم تماشاگر خود را دارد و تفکر مخاطب را به چالش می کشد.
چیزی که تئاتر ما امروز کم دارد نیازسنجی های آن است که بخشی به فرهنگ فردی و جمعی برمی گردد که گزاره بزرگی است و نیاز به تخصص ویژه دارد این فرهنگ جمعی به فیلسوف، سینماگر، موزیسین، سیاستمدار و پزشک و مدیر احتیاج دارد.
وی افزود: مردم اگر تئاتربین باشند از بین آنها مدیران تئاترشناس و تئاتربین روی کار می آیند، مدیری که شکسپیر را بشناسد نوع مدیریتش با مدیری که قصه های عامیانه را هم نخوانده فرق می کند.
گفتمان نقد تئاتری در کشور نداریم
وی با بیان اینکه هنر تئاتر در کشور پایه ثابتی پیدا نکرده که بتوان از آن جریان بیرون کشید افزود: تئاتر تجربی در اروپا و آمریکا در عین حال که پشتوانه کهنی دارد به دنبال نوآوری و تفکر جدید هم است، به هین دلیل شاهد زایش نمایشنامه نویسان بسیار قدرتمندی هستیم که بسیاری از آنها در جنگ های جهانی و تفکرات پس از جنگ ظهور کردند؛ جنگ جهانی تاثیر شگرفی در جریان درام نویسی ایجاد کرد مثل جریان پساساختارگرایی، اما این جریانها اصلا در کشور ما وجود ندارد.
شیخ متولی افزود: مشکل دیگر این است که گفتمان نقد تئاتری در کشور نداریم، امروز در کشورارزیابی آثار به گونه ای است که یا آثار، تماشاگران خوبی دارد که نیاز به نقد ندارد یا در جشنواره ها حضور پیدا می کند و جایزه می گیرد و به همین دلیل خوب محسوب میشوند و یا بازیگران آن معروف هستند، به همین دلیل آن شکلی از نقد که امروز ما در سینما داریم در تئاتر نداریم. مثلا ممکن است فیلمی در جشنواره فجر سینمایی ما خوب بدرخشد اما در گفتمان نقد و جامعه منتقدان پس زده شود که این هم در فروش اثر و هم در گفتمان های مردمی تاثیر می گذارد به این ترتیب ارزشیابی مردم از یک اثر سینمایی که جایزه گرفته فقط به آن جایزه محدود نمی شود. اما در تئاتر بواسطه اینکه مردم در کف جامعه درگیر آن نیستند، گفتمانی هم در مورد آن شکل نمی گیرد و حتی در بین هنرمندان تئاتر هم ارزشیابی اثر به جایزه و تعداد تماشاگر محدود میشود.
نقد، اصول مهمی دارد که به اندازه خود تئاتر، تاریخ دارد بخاطر همین ما جزئی نگرانه بررسی نمی کنیم و این هم مورد فعالان تئاتر است و هم در مورد مدیران که با تئاتر بیگانه ترند.