نخستین نشست از سری برنامههای «چهرهخوانی» کتابخانه ملی ایران همزمان با هفته کتاب با حضور مسعود فروتن نویسنده، برنامه ساز و کارگردان و اکبرثبوت پژوهشگر تاریخ و فلسفه اسلامی در تالار فرهنگ این سازمان برگزار شد.
مسعود فروتن در ابتدای این نشست، گفت: خانواده من به شدت اهل کتاب خواندن بودند و به یاد دارم در آن زمان مجلهای با عنوان «تهران مصور» چاپ میشد. پدرم چهارشنبهها این مجله را تهیه میکرد و به خانه میآورد. باید بگویم که چهارشنبهها برای خانواده من روز متفاوتی میشد.
وی افزود: در آن زمان حدود چهار تا پنج سال داشتم و سواد خواندن و نوشتن را هنوز کسب نکرده بودم. مادرم داستانهای مجله را می خواند و این داستانها حکم سریال را برای ما پیدا کرده بودند. من در همان سالها با اولین کلمهای که آشنا شدم «آفت» بود.
این کارگردان و نویسنده در ادامه گفت: خواندن برای خانواده ما مانند غذا خوردن، نفس کشیدن، معاشرت کردن و... بود اما با حکومت رادیویی این خواندنها کم رنگ شد.
فروتن با بیان اینکه خواندن را در سال دوم دبستان یاد گرفتم، گفت: در آن زمان توصیه پدرم این بود که خواندن را با کتاب بینوایان آغاز کنید.
وی به اجاره دادن کتاب توسط برخی از مغازهها در آن دوران اشاره کرد و افزود: اولین کتابی را که اجاره کردم کتابی با عنوان «پَر» اثری از ماتیسن بود. این کتاب را خواندم و البته بخشی از کتاب بینوایان را به توصیه پدر خواندم. پدرم برای فهم درست این کتاب برای من جایزهای درنظر گرفت. شاید من از همان جا کتابخوانی را آغاز کردم.
فروتن با تاکید بر اینکه خریدن، داشتن و خواندن کتاب با من آنقدر عجین شده بود که حکم نفس کشیدن روزمره را برایم پیدا کرده بود، به شیوههای کتابخوانی خود اشاره کرد و ادامه داد: الان کتاب «بانوی بهشتی» از نویسندهای لهستانی را آغاز کردهام. معتقدم که نویسندگان لهستانی در ایران غریب هستند.
این برنامهساز اضافه کرد: خواندن کتاب نیم ساعت قبل از خواب جزئی از عادات روزانه من شده است البته شبها رمان میخوانم و صبحها بیشتر به نوشتن مشغولم.
فروتن با اشاره به علاقه خود نسبت به آثار تاریخی، افزود: بعد از خواندن و اتمام کتابها، عموماً آنها را دسته بندی کرده و به کتابخانه دانشگاهی در قزوین یا آمل میفرستم و کتابی را نزد خود نگاه نمیدارم.
در ادامه این جلسه که با مشارکت و پرسش و پاسخ میان شرکت کنندگان و میهمانان همراه بود، اکبر ثبوت به هدف از کتابخوانی اشاره کرد و گفت: سه دسته از افراد با اهداف مختلف اقدام به کتابخوانی می کنند، گروهی خوابشان نمیبرد و از کتاب به عنوان قرص خواب استفاده میکنند، برخی وقت زیادی دارند و میخواهند به نوعی این وقت را تلف کنند و اما دستهای نیز دنبال تفریح هستند و میخواهند از کتاب خواندن لذت ببرند و ازآن بهرهمند شوند.
این پژوهشگر تاریخ و فلسفه اسلامی با تاکید بر اینکه از آنچه میخوانید بهره فکری ببرید، به توصیه استاد خود مبنی بر اینکه «به اندازهای کتاب بخوان که بتوانی آنچه را که مطالعه کردهای به فکر و ذهن خود عرضه کنی» اشاره کرد.
وی تمیز دادن میان درست و غلط را از آنچه که مطالعه میشود حائز اهمیت دانست و به موضوع یادداشت برداری از کتابهایی که مطالعه میشود اشاره کرد و گفت: در این میان یادداشتهایی از ۴۰ سال گذشته دارم اما متاسفانه به ذکر منابع اشارهای جزئی شده است البته این مهم را در سالهای اخیر مورد توجه قرار دادهام.
ثبوت به خاطرات خود از آغاز خواندن پرداخت و گفت: پدربزرگم کتاب فروشی داشت و من وسط کتابها متولد و بزرگ شدم که بعد از کسب سواد خواندن و نوشتن مادرم کتابهایی را به من هدیه داد. «دیوان پروین اعتصامی» اولین کتابی بود که هدیه گرفتم و در ادامه کتاب «بینوایان» به من هدیه داده شد که البته هم اکنون این کتابها را در کتابخانه خود دارم.
وی با بیان اینکه شیوه کتابخوانی و مطالعه من نظم و ترتیبی ندارد، افزود: از ۱۲ – ۱۳ سالگی حالتی شبیه بیمارگونه به من دست داد به طوری که اشتیاق عجیبی برای جمع کردن کتاب و نگهداری آنها پیدا کردم. این مساله باعث شد تا دو – سه سال پیش تعداد ۱۰ هزار جلد کتاب و مجله را در خانه نگهداری کنم.
ثبوت در ادامه به بیان خاطرهای پیرامون نگهداری کتاب در منزل خود اشاره کرد و با لحنی مزاح گونه گفت: از آنجایی که خانه ما از وجود و نگهداری هزاران جلد کتاب در حال انفجار بود همسرم روزی آمد و به من گفت که این کتابها هووی من شدهاند! به همین خاطر من حدود هفت تا هشت هزار کتاب را به مرکزی که در محل کارم است اهداء کردم.
بنا براین گزارش، از آنجایی که کتابخوانی به اندازه خود کتاب از اهمیت برخوردار است در همین راستا کتابخانه ملی در نظر دارد در برنامه چهره خوانی با حضور شخصیت های محبوب در عرصه های مختلف فرهنگی، هنری و ورزشی نشان دهد چهره ها چگونه کتاب می خوانند.
برنامه چهرهخوانی کتابخانه ملی پس از هفته کتاب نیز با حضور میهمانان مختلف ادامه خواهد داشت.