سرگذشت جدال «دولت های ایرانی» با «بنزین یارانهای» سابقه ای بسیار دیرینتر از شامگاه ۲۳ آبان ماه ۹۸ و اعلام افزایش قیمت آن در دولت دوازدهم دارد. حداقل در شش دهه گذشته تمامی دولتهای مستقر در ایران (چه پیش از انقلاب اسلامی و چه پس از آن) درگیر معضلی به نام یارانه بنزین بوده اند و به جز یک مورد، همگی در این جدال نفس گیر، نتوانستند تبعات منفی این غول بزرگ را مدیریت کنند. در این سلسله گزارشها مروری خواهیم کرد بر مهمترین تلاشهای دولتمردان کشور برای انداختن این بار گران از روی دوش دولت.
خیلیها نمی دانند برای اولین بار چه دولتی در ایران بنزین و سایر حاملهای انرژی را با سوبسید یا همان یارانه دولتی در اختیار مردم قرار داد، گویی این مسئله همیشه بدیهی فرض شده است. البته در سالهای اخیر با افتتاح دو موزه با عنوان پمپ بنزین در تهران و آبادان تلاشی برای روایت تاریخ فروش بنزین به مردم ایران شکل گرفته است. تاریخی که قدمتی در حدود یک قرن دارد.
اما تبدیل شدن مسئله بنزین به معضلی برای دولتها به سال ۱۳۴۳ بر میگردد. در این سال، پس از تصمیم محمدرضا پهلوی برای توسعه ایران به دستور سیاستگذاران مستقر در کاخ سفید، و شکست توسعه سیاسی دولت امینی، حسنعلی منصور با تیمی جوان و تکنوکرات بر مسند امور نشسته بود و رویای توسعه اقتصادی در سر میپروراند. در همین اثنا شاه ایران خلاف برنامه توسعه تدوین شده، درخواست اختصاص بودجهای مازاد برای ارتش میکند.
«روایت بار گران بنزین، بر دوش دولت ها» را بخوانید: قسمت اول (۱۳۴۳-۱۳۵۷): قسمت دوم (۱۳۵۹-۱۳۶۸): قسمت سوم (۱۳۶۸-۱۳۷۶): قسمت چهارم (۱۳۷۶-۱۳۸۴): قسمت پنجم (۱۳۸۴-۱۳۹۲): قسمت ششم (۱۳۹۲-۱۳۹۸): قسمت هفتم (جمع بندی): |
دولتمردان وقت تصمیم می گیرند بودجه مورد نیاز شاه را با افزایش قیمت بنزین و نفت سفید به دو برابر، تامین کنند. بنابراین بنزین از ساعت ۱۲ روز ۳ آذرماه ۱۳۴۳ به یکباره از ۵ ریال به ۱۰ ریال تبدیل شد و نفت سفید هم گران شد و فورا شهر را به آشوب کشید. از این تصمیم دولت نه تنها نمایندگان مجلس شورای ملی بیخبر بودند، که حتی رئیس وقت سازمان اطلاعات و امنیت کشور هم توسط راننده شخصیاش و زمانی که به پمپ بنزین مراجعه کرده بود آگاه شد. جامعه با پدیدهای جدید مواجه شده بود و طی سه روز قیمت همه اقلام بازار افزایش قیمت پیدا کرد. مردم از ترس قحطی نانواییها را غارت کرده بودند، حتی تمهید ارتش برای استفاده از ماشینهای نظامی به عنوان اتوبوس و تاکسی ها شهری هم نتوانست اعتصاب رانندگان تاکسی را ناکارآمد کند. رئیس شهربانی بیانیهای مبنی برای برخورد جدی با معترضین داد، اما آن هم کارآمد نشد و دولت بالاخره بعد از ۱۰ روز شلوغ، مجبور به عقبنشینی شد. در زندگی آن روزگار مردم، نفت سفید برای گرمایش اهمیت بیشتری داشت، بنابراین قیمت آن به حالت قبل برگشت، اما قیمت بنزین هیچ گاه به ۵ ریال بازنگشت و با افزایشی ۲۰ درصدی، در قیمت ۶ ریال تثبیت شد. این اولین افزایش دستوری قیمت بنزین در تاریخ ایران است.
علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد دولتهای دهه ۴۰ شمسی که سهم زیادی در رشد اقتصادی ایران در آن سال های کشور داشت، درباره تصمیم دولت حسنعلی منصور برای افزایش نرخ بنزین و نفت سفید گفته است: «خوب به خاطر دارم که دکتر اقبال مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران، خیلی صریح و دلسوزانه به ما گفت که در عالم دولتخواهی من به شما توصیه میکنم که این کار را نکنید. این کار خطاست. شما شب زمستان نمیتوانید نرخ فرآوردههای نفتی را به این صورت بالا ببرید. این تحمیل خیلی بزرگی است برای مردم معمولی، که نفت هم وسیله گرمای آنهاست و هم وسیله پخت و پز. از این گذشته بهای بنزین از طریق تاثیر بر نرخ کامیون و اتوبوس در رفت و آمد مردم نقش بزرگی را بازی میکند. ما البته در عالم تئوریهای اقتصادی خودمان بودیم که اثر این کار در مجموع درمیآید مثلا فلان درصد و فلان قدر و بنابراین ناچیز است و اثر آنچنانی نمیگذارد. استدلالی که ما میکردیم از نظر تئوری خیلی بیربط نبود ولی دو برابر شدن قیمت فرآوردههای نفتی از نظر روانی روی مردم خیلی تاثیر میگذاشت.»
این اولین تجربه دولت برای خلاصی از یارانه بنزین بود. مشکل دولتها با مبلغ پرداختی برای یارانه بنزین و سایر سوختها، روز به روز با افزایش جمعیت کشور و همچنین رشد سریع تعداد خودروها، افزایش مییافت. هرچند بعد از این تجربه، رشد اقتصادی قابل توجه دهه چهل این امکان را به دولت داد تا با قیمت ۶ ریال بنزین را تحمل کند.
عالیخانی که خود در سال ۴۸ مورد غضب محمدرضا پهلوی قرار می گیرد و به ناچار از وزارت اقتصاد کنار گذاشته میشود، در این باره میگوید: «متوجه شدیم اصولا در این طور کارها شما وقتی که میخواهید به هر دلیلی برای نظام اقتصادی خودتان با توجه به تقدمهایی که تعیین شده ترتیب تازهای بدهید این کارها را باید تدریجی انجام بدهید. بعدا، بارها من در اینباره فکر کردم که اگر ما میآمدیم و مثلا در همان موقع بنزین سوپر را در بازار که صحبتش هم بود به نرخ هر لیتر یک تومان میفروختیم و بعد بنزین معمولی را کم کم نایاب میکردیم، هیچکس حرفی نمیزد. یعنی در عرض ۶ ماه یا یک سال به تدریج بنزین معمولی کم میشد. بنزین سوپر جایش را میگرفت. میگفتیم اینها باهم فرق دارد. اما آنکه شما یک دفعه شب بخوابید صبح بلند شوید قیمت همان بنزین را دو برابر کنید، خوب مردم نمیتوانند ساکت بنشینند. این یک تجربه بدی بود.»
اما از سالهای ابتدایی دهه ۵۰ و پس از درگیر شدن اقتصاد ایران با رکود تورمی، دولتمردان مجددا برای یافتن راه حلی در جهت کاهش هزینههای دولت، جسارت درگیر شدن با «بنزین یارانهای» را در خود پیدا کردند. شاید بر اساس تجربه سال ۴۳ دولتمردان به فکر افزایش تدریجی قیمت بنزین افتادند و در نتیجه از سال ۱۳۵۵ مقرر شد تا در ابتدای هر سال ۲ ریال به قیمت بنزین افزوده شود.
در آن سالها اقتصاد ایران بعد از حدود یک دهه رشد پایدار، به علت سیاستهای ولخرجانه شاه در پی افزایش قیمت جهانی نفت، شاهد تلاطمهایی بود که یکی از نشانههای آن افزایش تورم بود و سال به سال تورم افزایش پیدا میکرد تا جایی که در سال ۵۶ ایران تورم ۲۵ درصدی را هم تجربه کرد. این همزمانی افزایش نرخ بنزین با افزایش نرخ تورم، آغازی شد بر متناظر فرض شدن افزایش قیمت بنزین با افزایش نرخ تورم در ذهن توده مردم.
به این ترتیب نظام شاهنشاهی میراثی از خود برای جامعه ایرانی باقی گذاشت که همچنان دولتهای ایرانی از درمان آن ناتوان ماندهاند. مردم ایران در اثر سیاست خاص توزیع ثروت دوران پهلوی، دریافت یارانههای انرژی را امری بدیهی و طبیعی یافتند و علاوه بر آن تجربه تلخی که اجرای شیوه آمرانه و غافلگیر کننده افزایش نرخ بنزین در سال ۴۳ پیدا کنند، حساسیتهای اجتماعی را بر روی این مسئله به شدت افزایش داد. این حساسیت بر موضوعی که بدیهی تصور میشود، در آستانه انقلاب به معضلی جدی در اقتصاد ایران مبدل شده بود، که هر چند برای حل آن تلاش شد، اما ناکام ماند و میراثش به دولتهای بعد از انقلاب رسید.
حکومت پهلوی با بنا نهادن یارانه سوخت و همچنین برخوردی قهرآمیز با مردم در تعدیل نرخ این یارانه، خشتی کج را بر بنیاد اقتصاد ایران بنا نهاد که در قسمتهای بعد این گزارش، تاثیر آن را تعقیب خواهیم کرد.
ادامه دارد...