هوش به مجموعهای از توانایی و مهارتهای شناختی اطلاق می شود که به فرد توانایی جذب، پردازش و بکارگیری اطلاعات را میدهد تا از آنها برای یادگیری، تولید ایده و مفاهیم تازه، حل مسئله و ایجاد تغییر در اطراف خود استفاده کند و ضریب هوشی یا هوش شناختی (آی کیو) واحدی برای اندازه گیری توانایی های منطقی و ذهنی فرد یا افراد برای آموزش و درک مطالب جدید و قدرت مقابله با موقعیت های تازه است.
برای نمونه میگویند ذهن برخی افراد برای پردازش اطلاعات از مهارت هوش شناختی استفاده میکند، باید توجه داشت، حافظه، تصمیمگیری، درک مطلب، محاسبه و مهارتهای کلامی و زبانی از جمله فعالیتهای هوش شناختی به شمار می رود.
اما از گذشته در خصوص ضریب هوشی برخی فرد یا افراد این سوال مطرح بود که چرا خیلی خوب یاد میگیرند و ایدههای عالی مطرح میکنند، اما برخی نه؟ چرا برخی تند و سریع یاد میگیرند و برخی کند و دیر؟
برای پاسخ به این سوال باید اذعان داشت محققان از حدود یکصد سال پیش با اعمال روش های پژوهشی و تحقیقاتی به دنبال راهی بودند که فرد یا افرادی که خوب یاد میگیرند را از فرد یا افرادی که قدرت یادگیری خوبی ندارند جدا و از طرفی با شناخت انگیزه اصلی آنان، افرادی را که به اصطلاح آن زمان دارای «عقب ماندگی ذهنی» از ابتدای زندگی بودند از افراد عادی بازشناسند.
ضریب هوشی یا هوش هیجانی، کدام بهتر است؟
ضریب هوشی یا «آی کیو» عدد یا واحدی است برای اندازه گیری توانایی های منطقی و ریاضی فرد یا افراد و از طرفی این عدد، توان ذهنی این عده را برای آموزش و درک مطالب جدید و قدرت مقابله با موقعیت های تازه بررسی می کند.
در حال حاضر هوش هیجانی شامل ترس، خشم، شادی و نفرت و اندوه که زمینه ساز فرآیندهای فکری و رفتاری خاص در بین افراد جامعه مختلف است، جایگزین ضریب هوشی شده که می تواند توانایی فرد یا افراد مبتلا را در مقابله با شرایط استرس زا ایجاد کند.
عمده فرد یا افراد دارای ضریب هوشی بالا در برقراری روابط و مناسبات اجتماعی با دیگران بسیار ضعیف و اصطلاح بی دست و پا هستند و امروز متخصصان روانشناسی و دیگر علوم به این نتیجه رسیده اند که ضریب هوشی فقط ۱۰ تا ۲۵ درصد برای رسیدن به موفقیت نقش دارد و بقیه توانمندی های افراد به ضریب هوش هیجانی بستگی دارد.
هوش هیجانی مدت کوتاهی است که به وسیله محققان کشف شده و این هوش بسیار بیشتر از ضریب هوشی سابق که با «آی کیو» سنجیده می شود، می تواند موفقیت فرد یا افراد را پیش بینی و نشان دهد.
برای شناخت هوش هیجانی باید در وهله نخست انواع هیجان ترس و اضطراب، شادی و غم، نفرت و انتقام را شناخت. برای نمونه وقتی فرد یا افراد جامعه شاد هستند، سازگارترند و از این رو ذهن برای فکرهای تازه و حتی کمک به دیگران آماده است و در مقابل وقتی فرد یا افراد خشمگین هستند، فکرهای منفی به ذهن آنان هجوم می آورد و به طور طبیعی به دنبال دفاع از خود یا تخلیه این هجمه خشم هستند.
هر کدام از هیجانات باعث فرایندهای فکری و رفتاری خاصی می شود، وقتی فرد می ترسد ابتدا متوقف می شود و سپس بدنبال مقابله یا راه فرار می گردد، در واقع هر گاه فرد بتواند هیجانات خود را بشناسد سپس آنها را در جهت سازگار شدن با محیط و به سمت هیجانات مثبت هدایت کند، در واقع توانسته با کنترل هیجانی بالاتر، شانس موفقیت خود را افزایش دهد.
راهکار کنترل هوش هیجانی
ساده ترین راه به توصیه متخصصان روانپزشک و روان درمانگر این طریق است که فرد یا افراد دارای هیجان بالا، روزانه یکی از هیجاناتی را که با آن درگیر می شوند را یادداشت کنند، علت هیجانی شدن را شناخته و راه کنترل و تنظیم آن را بررسی کنند.
بعد از مدتی با تنظیم هیجان ها می توان در حد متوسط بیشترین بهره را از زمان و زندگی خود برد.
متخصص روانشناسی