خالق واژه هوش مصنوعی جان مکارتی John McCarthy است و از او بهعنوان پدر علم و دانش تولید ماشینهای هوشمند یاد میشود. اما ظهور این رشته علمی را دهه ۵۰ میلادی و زمانی عنوان میکنند که آلن تورینگ Alan Turing این سوال را مطرح کرد که آیا ماشین میتواند فکر کند؟ تورینگ در مقالهای که در سال ۱۹۵۰ در نشریه ذهن Mind، موضوعی را طرح کرد که امروز آن را آزمون تورینگ میخوانند. پس از آن که تورینگ مساله اندیشیدن و آگاهی را برای ماشین مطرح کرد، این نظر در بسیاری از حلقهها و مراکز علمی مطرح و به آن توجه شد.
زمانی از هوش مصنوعی بهعنوان هویت رفتارهای هوشمندانه یک ابزار مصنوعی یاد می شد اما امروز به یک اصطلاح عمومیتر پذیرفته شده که محاسبات هوشمندانه و ترکیبی (مرکب از مواد مصنوعی) را شامل میشود.
مهندسی دانش، یادگیری ماشین دو بخش اصلی هوش مصنوعی را تشکیل میدهند؛ مهندسی دانش بخش بزرگی از پژوهشهای مورد نیاز هوش مصنوعی را تشکیل میدهد. ماشینها در صورتی میتوانند مانند انسانها رفتار کنند که اطلاعات فراوانی از جهان اطراف خود داشته باشند. یادگیری ماشین نیز یکی دیگر از بخشهای اصلی هوش مصنوعی است. آموزش به ماشین به شکلهای گوناگونی دسته بندی شده است که سادهترین راه برای یادگیری ماشین روش «آزمون و خطا» است.
گسترش علم سالهاست پای فناوری را به عرصههایی باز کرده که پیشتر نمیشد سنخیت قابل توجهی با علم برای آنها قائل شد؛ هوش مصنوعی یکی از همین فناوری هاست که ورودش به هنر کم شگفتی نیافریده است. هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) یا AI فناوری و شاخهای در علوم رایانه است که به مطالعه و توسعه نرمافزار و دستگاههای هوشمند میپردازد. در مجموعه مطالبی میکوشیم تنها گوشهای از تاثیر فناوری هوش مصنوعی را در دنیای هنر کشف کنیم و بدانیم چگونه از قابلیتهای عظیم الگوریتمهای آموزش ماشین در هنر بهره گرفته میشود.
امروز با کمک این فناوری قادریم یک اثر هنری قدیمی را اگر نیمهتمام است، تکمیل و اگر آسیب دیده، ترمیم کنیم. این فناوری به سطحی رسیده است که با تحلیل سبک هنرمند بتوان از آن برای تکمیل یا ترمیم آثار هنری بهره برد. این آثار ممکن است تابلوهای ونگوگ و پیکاسو باشد یا سمفونی نیمهتمام شوبرت.
پایگاه اطلاع رسانی فرانسانفو در مطلبی به تازهترین دستاوردهای هوش مصنوعی در زمینه هنرهای تجسمی پرداخته است. اثر زن گمشده پیکاسو که زیر اثر دیگری از این هنرمند با نام گیتاریست پیر نابینا طراحی شده بود مثال خوبی برای بکارگیری هوش مصنوعی در زمینه هنرهای تجسمی؛ بهویژه نقاشی است. طرح اصلی زن گمشده متعلق به دوران آبی پیکاسو، می توانست از سر گرفته و تکمیل شود.
دوران آبی پیکاسو به فاصله زمانی ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۴ میلادی گفته میشود و دورهای مهم در خلق هنری این نقاش است. پیکاسوی جوان در این دوره آثاری را خلق کرد که رنگ غالب آنها آبی بود. پیکاسو در این دوران تحت تاثیر مرگ دوستش آثاری با فضای اندوهناک و با مضمون غالب فقر خلق کرد. حال پس از سالها، هوش مصنوعی توانسته است با تحلیل سبک طراحی بر جای مانده از اثر نیمهکاره پیکاسو، این کار را بازسازی کند. به تازگی اثری از ونگوگ نیز که به دلیل گذشت زمان تخریب شده بود به لطف هوش مصنوعی ترمیم شده است.
هوش مصنوعی همچنین میتواند با تحلیل صدها هزار ضرب قلموی یک نقاش به سبک کاری او دست یابد. به همین ترتیب امکان پیادهسازی سبک نقاشی چون ونگوگ یا پیکاسو در یک ویدئو نیز امکانپذیر شده است. به این ترتیب میتوان از این امکان فناورانه برای تولید کار هنری جدید نیز استفاده کرد.
به نوشته پایگاه اطلاعرسانی ار ت ب اف، سه سال پیش، برنامهای با عنوان ونسان با هوش مصنوعی طراحی و به بازار معرفی شد که می توانست یک طراحی ساده را به نقاشیهای ونگوگ، پیکاسو یا پل سزان تبدیل کند. برای این منظور، محققان شرکت مشاورهای کمبریج در زمینه تکنولوژی با تخصص یادگیری ماشین، ماشینی را همانند یک هنرجو آموزش دادند.
برای این منظور هزاران اثر نقاشی مشهور در بازه زمانی بسیار طولانی (از رنسانس تا دوران معاصر) از نظر هوش مصنوعی بررسی شد. همین امر سبب شد تا ونسان همه سبکهای نقاشی و مهمتر از همه، آبستره، امپرسیونیسم و کوبیسم را بشناسد و فراگیرد. اما استفاده از هوش مصنوعی در هنر به حوزه تجسمی محدود نمیشود و پای آن به سایر هنرها از جمله سینما و حتی ادبیات و موسیقی هم کشیده شده است. سمفونیهای ۸ و ۱۰ شوبرت دو کار ناتمام این آهنگساز اتریشی محسوب میشدند اما به لطف هوش مصنوعی هنرمندان و دانشمندان توانستند دقایق پایانی این آثار را بازسازی کنند.
بازسازی از سمفونی شوبرت
سال گذشته، سمفونی ناتمام در لندن اجرا شد. این سمفونی را یک گوشی هوشمند هوآوی بازسازی کرد. آرن هرکلمان (Arne Herkelmann) از مدیران برند چینی هوآوی در اروپا در این باره گفت: حدود ۹۰ قطعه از آثار شوبرت دادههای موجود برای آموزش ماشین به منظور دریافتن چگونگی خلق موسیقی توسط هنرمند را تشکیل دادند. همچنین با تحلیل موومان اول و دوم سمفونی، موفق شدیم بخش ناموجود موومان سوم و چهرم سمفونی را خلق کنیم.
وی افزود: نتیجه این اقدام، نوعی موسیقی است که بر اساس احساس غالب کارشناسان، شنیدن آن ناخوشایند نیست. اما مسلما اثر شوبرت هم نیست و دریافتهای مختلفی از آن وجود دارد؛ برخی آن را مشابه موسیقی فیلم می دانند و برخی آن را به آثار مراسم رسمی همچون موسیقی ویژه بازیهای المپیک شبیه میدانند.
هرکلمان در اظهاراتی که در پایگاه اطلاع رسانی فرانس انتر منتشر شد، عنوان کرد: مسلما هوش مصنوعی قادر نیست به تنهایی اقدامی صورت دهد. ماشین میتواند ملودیها را ترکیب کند و این برای ساخت موسیقی کافی نیست. برای کنسرت لندن یک موسیقیدان آمریکایی همپای هوش مصنوعی کرده است. با این حال، سمفونی ناتمام لندن نمونهای از تواناییهای هوش مصنوعی است و حالا باید دید این توانایی فناورانه قرار است تا کجا پیش رود.