تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۸ - ۱۲:۲۳

تهران ایرنا - به نظر می رسد کشور عراق بعد از فشارها  و درگیری های بسیار داخلی و خارجی در طول سالیان متمادی در این مقطع تاریخی درحال گذار به بسر می برد، و به نوعی در حال آینده سازی است.

 بعد از فروپاشی رژیم صدام، برای اولین بار طی چند صد سال اخیر شیعیان وارد ساختار قدرت در عراق شدند و از یک گروه مذهبی و منزوی در حاشیه و دائما در حال سرکوب به یک رکن مهم در ساختار قدرت و حکومت عراق تبدیل شدند.

  پس از در اختیار گرفتن قدرت و حکومت توسط شیعیان، پس مانده های حزب بعث، به عنوان اقلیت سنی در کشور عراق که همیشه اکثریت قدرت را در این کشور تشکیل می دادند، کردها و قدرت های منطقه ای و بین المللی این تغییر و دگرگونی در ساختار قدرت را نپذیرفتند، این عدم پذیرش منجر به تشکیل و ورود گروه های تروریستی و به طور جدی داعش در عراق شد و حملات انتحاری، جنگ ها، ویرانی و کشتار هزاران نفر از مردم بی گناه این کشور در مواجهه با این دگرگونی شد.

در ابتدا تصور می شد که حضور عناصر داعش باعث تضعیف دولت شیعی عراق می گردد، اما با ورود مرجعیت این کشور در اعلام عمومی جهاد توده مردم و همچنین افزایش حضور مستشاری ایرانی ها در عراق، ورق به نفع شیعیان برگشت و از آنجا به بعد گروه های بسیج مردمی با عناوین حشد الشعبی و جهاد کفایی و غیره در این کشور ... پدید آمدند که موازنه قدرت به نفع شیعیان عراق تقویت و تثبیت شد.

بعثی ها و دیگر دشمنان مردم عراق که در این رویارویی کفه سنگین قدرت را از دست داده بودند در صدد بازگرداندن قدرت و تغییر شرایط فعلی برآمدند و برای در آوردن قدرت از دست شیعیان، توطئه جدیدی را برنامه ریزی کردند.

با در دست گرفتن حکومت کشور عراق توسط شیعیان، هلال شیعی در منطقه در حال تبدیل شدن به ماه کامل بود و این موضوع باتوجه به تلاش ها و صرف هزینه های هنگفت آمریکا، رژیم اسرائیل و همدستانشان اصلا به مذاقشان خوش نمی آمد و حالا موضوع عراق برای نظام سلطه یک موضوع داخلی نبود و به یک تهدید منطقه ای تبدیل شده بود،  بنابراین نیاز بود برای بازیابی موازنه قدرت در منطقه اقداماتی طرح ریزی شود.

از همین روی می بینیم در یک بازه زمانی کمتر از ۱۰ماه، تمام مناطقی که به نوعی تحت زعامت و مدیریت شیعیان قرار دارد، دچار آشوب و فتنه می شود، ابتدا عراق، سپس لبنان و در آخر هم ایران.  به قول فرمایش امام خامنه ای  نظام سلطه در حال رو کردن آخرین برگ برنده (بخوانید بازنده) خود می باشد.

از رفتار و عملکرد اغتشاش گران می توان دریافت که نظام سلطه به حساسیت و تاثیر مرجعیت در ساختار مذهب شیعه پی برده است که البته این موضوع سبقه دیرینه در فتوای تاریخی تحریم تبناکوی حضرت آیت الله العظما میرزای شیرازی دارد.

 پس از شکست های بسیار نظام سلطه در برابر محور مقاومت، ظاهرا تنها راه تسلط بر شیعیان و شکست آنها ایجاد اختلاف و درگیری و در نهایت کشتار شیعیان بدست خودشان می باشد،  و این یعنی رو کردن شخصیت های ساختگی برای تقابل با مرجعیت.

در این راستا دشمنان از سال ها قبل در تدارک شخصیت سازی و جریان سازی به موازات جریان  مرجعیت شیعه برآمده اند که در حال حاضر شاهد نتایج آن هستیم.

 مرجعیت سازی

بتازگی دستگاه ها و سرویس های جاسوسی از مرجعیت جدیدی بنام سید حسن الموسوی در عراق رونمایی کردند تا در کنار سید احمد حسنی بغدادی، سید محمود صرخی و سید فاضل ربانی و ... قطبی را در مقابل مراجع نجف بسازند.

این نوع مرجع سازی های دوره ای نشان می دهد که دشمنان درک بالایی از جایگاه مرجعیت شیعه در نجف در تصمیم گیری های سیاسی و اجتماعی دارند، اما از سوی دیگر نشان می دهد که هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده اند و با معرفی شخصیت های اینچنینی که دارای ویژگی های لازم برای پذیرش در میان توده ها نیستند به دنبال اقناع مردم و افکار عمومی عراق به هر قیمتی هستند.

از ویژگی های این افراد، اظهارات ضد ایرانی آنها، بعضا تأکید فراوان روی عنصر قوم گرایی عربی، پیشنیه ناشناخته یا کمتر شناخته شده آنها و مخالفت شدید با ساختار سیاسی حاکم بر عراق پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ است.

از این روست که می بینیم  اغتشاشات و آشوبگری های در عراق به اماکن مقدس و متبرک کشیده شده است؛ مناظقی که بیشترین تراکم جمعیتی شیعه در آنجا قرار دارد و مهمتر از آن محل استقرار مراجع عراق نیز می باشد و البته سمت و سوی آنها نیز در این فتنه انگیزی ها تضعیف محور مقاومت و در راس آن ایران است.

پیش بینی برای زمین بازی

 در واقع زمین بازی هم از قبل پیش بینی و تعریف شده است. شهر کربلا و نجف به نوعی مرکز شیعیان عراق است؛  این دو شهر هم از نظر دینی و هم از نظر سیاسی جایگاه ویژه ای برای مردم عراق و همینطور مردم ایران دارد به همین دلیل آنجا زمین مناسبی برای تحریک و بر انگیختگی روابط این دو کشور و همچنین ضربه زدن به بالاترین مقام مرجعیت دینی عراق است؛  در اینجا ضرب المثل قدیمی تفرقه بینداز و حکومت کن بسیار نمود پیدا می کند.

وجه تشابه آشوب ها

 یک وجه تشابه کلیدی در اتفاقات پیش آمده در سه کشور لبنان، عراق و ایران وجود دارد:

هر سه کشور بر اساس موارد مشابه مثل فقر، گرانی و سختی معیشت مردم، وارد فاز اعتراضات شدند و پس از آن آشوبگران سوار بر موج ایجاد شده نافرمانی مدنی را رقم زده و اعتراضات را به اغتشاشات بدل کردند.

به نظر می رسد با توجه به اهداف براندازانه نظام سلطه در منطقه یکی از مهمترین اهدافی که دنبال می شود، مشغول ساختن محور مقاومت به درگیری های داخلی است تا فضا برای بروز و ظهور داعش جدیدی که تا بن دندان مسلح شده است، در منطقه ایجاد شود و ایضا تضعیف نیروهای مقاومت در رویارویی احتمالی دوباره در نبرد با داعش جدید در دستور کار دشمنان قرار دارد.

هم زمان با هدف قراردادن مرجعیت عراق و گستراندن آتش اغتشاشات به اماکن مقدس این کشور و با دقت در نوع اغتشاشات می توان فهمید که نقشه دشمن به نوعی عوض شده و از سیستم (اغتشاش-تخریب) به سیستم (اغتشاش، درگیری مسلحانه) تغییر روش داده است، یعنی اغتشاشگران از روش نافرمانی مدنی به جنگ شهری تغییر استراتژی داده اند.

ممکن است خواننده به خود بگوید که نویسنده دچار توهم توطئه شده است، اما با نگاه به تحرکات و اتفاقات مشابه در منطقه و کشورهایی که به نوعی با هژمونی جهانی سلطه گران و مستکبران درگیرند در می یابیم که طرح ریزی های عمدتا براندازانه خود بخود و در یک روند پروسه ای شکل نگرفته است، بلکه پروژه ای است که تمام ابعاد و زوایای آن مورد بررسی قرار گرفته است؛ فقط ممکن است در روش ها متفاوت باشند، اما در اساس و اهداف یکی هستند.

بازتاب یک جنگ افروزی نرم

مجموعه این موارد و نکات دیگری که بیان آنها فرصت بیشتری می طلبد، نشان می دهد که آشوب ها و درگیری های داخلی در کشورهای منطقه در واقع بازتاب یک جنگ افروزی نرم خارجی است و باتوجه به نقش پر رنگ پیاده نظام این جنگ نرم یعنی عربستان سعودی و امارات می توان به عوامل اصلی این فتنه انگیزی در کشور عراق به طور ویژه، لبنان و حتی در ایران پی برد که البته پر واضح است ایالات متحده و رژیم اسراییل حامیان اصلی عربستان سعودی و امارات در منطقه می باشند.  

فارغ از پیچیدگی های این جریانات از پیش طراحی شده، در رابطه با آینده کشور عراق و تحولات پیش رو باید در نظر داشت که ساختار اجتماعی، سیاسی عراق به گونه ای است که بستر فساد را فراهم می کند و فساد خیز است، به همین دلیل در بررسی جریانات دیگر شیعه، سنی و کردی این کشور می بینیم که بسیاری از آنها مبتلا به فساد اقتصادی و سیاسی هستند، بنابراین تا زمانی که شرایط حاکم بر کشور عراق تغییر نکند و از ساختار عشیره ای، قبیله ای به اتحاد و مردم سالاری و بجای انتخاب و انتصاب بر مبنای قوم و خویش گرایی به شایسته سالاری نرسند، بعید است که اوضاع عراق به سامان برسد.