معمولا زنان به دلیل وابستگی مالی به همسرشان هراس از انگ اجتماعی، وجود پدر برای بچه‌های خود، عدم حمایت خانوادگی و همچنین کمبود سیستم حمایتی قضایی لازم، افشای خشونت را به ضرر خود می‌دانند و از بازگوکردن آن امتناع می‌کنند.

مواجهه زنان در برابر انواع خشونت از طرفمردان به چند طریق انجام می‌شود؛ در برخی شرایط ترک محیط خشونت‌آمیزِ کار یا منزل را ترجیح می‌دهند و در آن محیط نمی‌مانند. در برخی موارد مراتب اعتراض خود را به مرد خشونت‌ورز اعلام می‌کنند و از طریق نهادهای قضایی اقدام به پیگیری قانونی حقوق خود می‌کنند. در این میان عده‌ای از زنان که تعداد آنها نیز کم نیست مدارا و سکوت را انتخاب می‌کنند و برای حفظ زندگی خود سکوت و صبر در پیش می‌گیرند.

زنانی که در محیط خانه دچار خشونت می‌شوند معمولا قربانیان خاموش خشونت هستند که در چهار دیواری خانه خود که باید محلی برای آسایش و امنیت باشد مورد هتاکی و ضرب و شتم همسران خود قرار می‌گیرند و به خاطر عمیق بودن فرهنگ سکوت و صبر در باورشان بارها مورد خشونت  قرار می‌گیرند.

معمولا این زنان به خاطر وابستگی مالی به همسر خود، هراس از انگ اجتماعی، وجود پدر برای بچه‌های خود، عدم حمایت خانوادگی و کمبود سیستم حمایتی قضایی لازم، افشای خشونت را به ضرر خود می‌دانند و از بازگوکردن آن امتناع می‌کنند.

در ماده ۱۱۱۵ قانون مدنی، قانونگذار اشاره دارد که «اگر بودن زن در کنار شوهر در یک منزل متضمن خوف بدنی، شرافتی و مالی باشد، زن می‌تواند در مسکن جداگانه‌ زندگی کند و این مانع گرفتن نفقه از همسرش نمی‌شود». همچنین در خصوص ضرب و جرح و توهین نیز موادی از قانون مجازات اسلامی در این خصوص مصرحا اشاره دارند و مجازات آن مشخص شده‌است.

در مورد خشونت در فضای عمومی از جمله خیابان نیز در قانون مذکور در ماده ۶۱۹ اعلام شده است که «هر کس در اماکن و معابر عمومی مزاحم اطفال یا زنان شود یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت به آنان توهین کند به حبس از دو تا شش ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می‌شود.» در این خصوص نیز در برخی موارد شاهد آن هستیم که نحوه برخورد اجتماعی و قضایی با زنانی که نسبت به مزاحمت خیابانی واکنش نشان می‌دهند این است که پوشش بدن و ظاهر وی زمینه ارتکاب جرم را مهیا کرده‌است و به وی حس مقصر بودن تلقین و انگشت اتهام به سمت او به علت نحوه پوشش نشانه می‌رود.

به نظر می‌رسد باید در این موارد زنان جامعه ما در مواجهه با خشونت مورد حمایت‌های قانونی بیشتری قرار گیرند و قوانینی به طور خاص در این زمینه به تصویب برسد. سازمان‌های مردم‌نهاد و سایر فعالان این حوزه نسبت به آگاه‌سازی و اطلاع‌رسانی زنان نسبت به حقوق خود و میانجیگری در این دعاوی نقش پررنگ‌تری ایفا کنند که چرخه خشونت به علت سکوت زنان بارها تکرار نشود که به نوعی برای کودکان نیز این آزارها تکرار شود.

وجود خانه‌های امن برای حمایت از زنان آسیب‌دیده با حضور مددکاران اجتماعی قطعا موثر است و در نهایت در اکثر کشورها زنانی که تجربه مشابه خشونت دارند در کنار هم جمع می‌شوند، احساس و تجربه خود را در این خصوص با هم به اشتراک می‌گذارند؛ در این حس‌های جمعی معمولا اعتمادبه نفس از دست رفته خود را به دست می‌آورند و به یکدیگر کمک می‌کنند که این امر نیز در در قالب گروههای همیاری می‌تواند محقق شود.