شیراز- ایرنا- فعالان حقوق مدنی فارس از ۲۵ نوامبر(چهارم آذر) روز بین‌المللی خشونت علیه زنان تا ۱۰ دسامبر(نوزدهم آذر) روز جهانی حقوق بشر که باعنوان ۱۶ روز نارنجی شناخته می‌شود، به منظور آگاهی‌رسانی درباره آسیب‌های کودک‌همسری پویشی با نام مادران کوچک، رنج‌های بزرگ آغاز کرده‌اند.

در ۱۶ روز نارنجی که به دلیل منع خشونت علیه زنان با این رنگ شناخته می‌شود، فعالان حقوق زنان، دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی و نیز تشکل‌های مردم‌نهاد اقداماتی را برای ارتقای دانش و پیشگیری از خشونت علیه زنان صورت می‌دهند.

سازمان‌های مردم‌نهاد فعال در حوزه حقوق زنان و کودکان در شیراز امسال از چهارم تا نوزدهم آذرماه درباره موضوع منع کودک‌همسری به‌ اطلاع‌رسانی می‌پردازند و همچون سال‌های گذشته با برگزاری کارگاه‌هایی در مناطق حاشیه‌ای، آسیب‌خیز و جنوب شهر کارگاه‌هایی با عنوان "مادران کوچک، رنج‌های بزرگ" برگزار می‌کنند؛ همچنین مشاوران روانشناسی و مشاوران حقوقی خانواده‌هایی را که درگیر تبعات این اتفاق هستند، شناسایی می‌کنند و به آن‌ها یاری می‌رسانند.

۱۶ روز نارنجی بهترین فرصت برای آگاهی‌بخشی است

روان‌شناس، مدرس دانشگاه و فعال حقوق زنان در شیراز که خود یکی از فعالان در این پویش آگاه‌سازی است، در گفت‌وگو با ایرنا، ۱۶ روز نارنجی را بهترین فرصت برای آگاهی‌بخشی کوچه به کوچه درباره معضل ازدواج کودکان دانست.

ساناز چراغی عنوان کرد: بر اساس آمار موجود در ثبت احوال ایران، ازدواج دختران کمتر از ۱۵ سال از سال ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۶ بین ۳۵ تا ۴۱هزار نفر نوسان داشته است. در سال‌های اخیر و در استان فارس آمار دقیقی وجود ندارد و البته نمی‌توان به‌صورت قطع در این باره آماری ارائه کرد اما در سال ۱۳۹۵ در استان فارس ۱۵ نفر زیر ۱۰ سال و یک‌هزار و ۸۷۲ نفر بین ۱۰ تا ۱۴ سال ازدواج کرده‌اند.

وی درباره اجرای طرح‌های آگاهی‌بخشی از جمله پویش مادران کوچک، رنج‌های بزرگ گفت: این برنامه با کمک سازمان‌های مردم‌نهاد و دفاتر تسهیلگری در مناطق حاشیه‌ای شهر شیراز و شهرستان‌های کمتر برخوردار فارس در قالب کارگاه‌های آموزشی برگزار می‌شود.

این مدرس دانشگاه عنوان کرد: در این کارگاه‌ها که از پیش با تبلیغات محیطی و در فضای مجازی اطلاع‌رسانی می‌شود، مسائل از بعد روانشناسی و حقوقی بررسی می‌شود. در محلاتی همچون ترکان و شرغان شیراز این کارگاه‌ها در مساجد محلات برگزار شده است و معمولا ۵۰ تا ۱۰۰ نفر در هر کارگاه حضور می‌یایند.

چراغی با بیان اینکه  آموزش در همه گروه‌ها تاثیرگذار است، افزود: اعتقاد داریم اگر حتی یک نفر از هر کارگاه آموزشی تاثیر بپذیرد، همان یک نفر به واسطه نقش مثبتی که در جامعه ایفا می‌کند، می‌تواند بسیاری از مسائل را دستکم در محیط زندگی خود تغییر دهد.

این روانشناس اظهار کرد: فقر علمی و فرهنگی به خصوص در مناطق آسیب‌خیز و جرم‌خیز و مناطق حاشیه‌ای و جنوب شهر بسیار است و برخی از مسائلی که با آنها مواجه می‌شویم به دلیل ناآگاهی رخ داده است؛ البته با نسل جدید والدین سر و کار داریم، کسانی که جوان هستند و همکاری بهتری در بحث آموزش دارند.

او درباره ضرورت آموزش به مردان نیز گفت: کارگاه‌هامحدود به زنان نیست، در هر کارگاه مردان نیز حضور می‌یابند؛ هرچند کم‌تعداد هستند، با این حال، به دلیل این حضور آن‌ها را تشویق می‌کنیم که در جلسات بعد هم شرکت کنند یا دیگر مردان را ترغیب کنند که در جلسات حضور یابند.

چراغی که مدرس کارگاه‌های پیش از طلاق دادگستری با عنوان طرح مهر است، ابراز داشت: زنانی که قصد دارند از همسرشان جدا شوند باید سه جلسه اجباری دوره آموزشی بگذرانند، در هر کارگاه تقریباً ۲۰ نفر حضور دارند و در هر دوره بین ۵ تا ۶ نفر زنانی هستند که کمتر از ۲۰ سال سن دارند، این آمار رسمی نیست، اما هر هفته با این جمعیت جوان سر و کار داریم.

مدرس کارگاههای‌ پیش از طلاق دادگستری:  در هر کارگاه ۲۰ نفره پیش از طلاق بین ۵ تا ۶ نفر زنان کمتر از ۲۰ سال هستند. این آمار رسمی نیست؛ اما واقعی است.

منع ازدواج کودکان باید به مطالبه ملی بدل شود

وی ادامه داد: دیدن چنین وضعیتی باید تلنگری به فعالان، کنشگران اجتماعی و قانون‌گذاران باشد که برای آگاهی‌بخشی یا افزایش سن ازدواج دختران در قانون گام‌هایی بردارند. همه افراد جامعه باید آنقدر درباره این معضل صحبت کنند که تغییر قانون به مطالبه‌ای ملی بدل شود و به سرانجام رسد.

این روانشناس با اشاره به اینکه ازدواج به بلوغ جسمی، عاطفی و عقلی به‌صورت توامان نیاز دارد، اظهار کرد: پسران در ۲۴سالگی به بلوغ عاطفی می‌رسند و سن رسش بعد از تکمیل همه مراحل بلوغ جسمی، روحی، عاطفی و هویتی است؛ اما متاسفانه برخی می‌پندارند بلوغ جسمی ملاک ازدواج است.

او ابراز کرد: به دلیل تغییرات هورمونی و افزایش میل جنسی همراه با بلوغ جسمی، احساسات بیش از منطق بر افراد فرمانروایی می‌کند که بر روند انتخاب همسر تاثیر می‌گذارد؛ بنابراین، دختر ۱۳ ساله با ازدواج در پی همفکری و تفاهم و سازش نیست، او به دنبال هم‌صحبت نمی‌گردد، بلکه تمایل دارد مسائل عاطفی‌اش را تامین کند و همین موضوع باعث می‌شود افراد نتوانند به خوبی تصمیم‌گیری کنند.

این مدرس دانشگاه با اشاره به کمرنگ شدن نقش احساسات بعد از ازدواج، گفت: دختر و پسر نوجوان ممکن است تا دو سه سال اول ازدواج چندان متوجه اشتباه خود نباشند؛ اما بعد از این مدت با کاهش عشق، آسیب‌ها نمایان می‌شود.

کودکان بیوه پیامد ازدواج در سن کم است

چراغی بیان داشت: این افراد معمولاً به دلیل فقر فرهنگی در همان سال‌های اولیه بچه‌دار می‌شوند و درحالیکه هنوز بچگی نکرده‌اند و راه و رسم همسری نمی‌دانند، می‌خواهند مادری کنند؛ در این میان بچه‌ها آسیب می‌بینند و مجبور می‌شوند در سنین ۱۷ یا ۱۸ سالگی طلاق بگیرند و همین موضوع باعث رواج کودک‌بیوگی (کودکان بیوه)می‌شود.

این فعال اجتماعی درباره نقش خانواده‌ها در ازدواج کودکان نیز گفت: خانواده‌ها معمولاً به فقر مالی اشاره می‌کنند؛ همچنین یکی از راه‌های کنترل دختران و مدیریت روابط آنان را در مناطق آسیب‌خیز ازدواج زودهنگام آنان عنوان می‌کنند؛ اما درواقع آن‌ها در پی برداشتن بار مسئولیت از دوش خود هستند و معمولا دختری که به دلیل فقر مادی به ازدواج مردی در می‌آید، چند سال بعد با یک یا چند فرزند دوباره به خانه پدر بازمی‌گردد.

چراغی افزود: بنابراین همه باید تلاش کنیم و به مردم آگاهی دهیم که یکی از شاخصه‌های مهم ازدواج شرط سن است و اگر به موقع اتفاق بیفتد و پیش‌زمینه‌های کافی برای ازدواج وجود داشته باشد، به ازدواج دردسرساز ختم نمی‌شود.

افزایش آگاهی عمومی با کلاس‌های اجباری پیش از عقد ممکن نیست

او در این زمینه بر ضرورت افزایش آگاهی عمومی در مقطع متوسط مدارس و نیز دانشگاه‌ها تاکید کرد و بیان داشت:آموزش مهارت‌های زندگی و همسرداری در سنین مناسب، باعث کاهش آسیب‌ها می‌شود و این مقوله با چند ساعت کلاس اجباری قبل از آزمایش خون میسر نخواهد شد.

این روانشناس عنوان کرد: نسل جدید با نسل‌های پیش از خود متفاوت است. ازدواج‌هایی که در گذشته در سنین ۹ سالگی یا ۱۱ سالگی رخ می‌داد، ممکن بود موفق باشد؛ چون سازگاری، گذشت، رفت و آمد خانوادگی و فرهنگ ریش سفیدی هنوز وجود داشت و در نتیجه پایداری خانواده بیشتر بود؛ اما نسل جوان امروز با هر مشکل به سادگی تصمیم به طلاق می گیرد و با طلاق آسیب بیشتری به خود می‌زند؛ به‌ویژه دختران ممکن است در مرعض سوءاستفاده یا بزه قرار گیرند.

یک روانشناس: در گذشته چون سازگاری، گذشت، رفت و آمد خانوادگی و فرهنگ ریش سفیدی هنوز وجود داشت، پایداری خانواده بیشتر بود؛ اما نسل جوان امروز با هر مشکل به سادگی تصمیم به طلاق می گیرد و با طلاق آسیب بیشتری به خود می‌زند.

کودک‌همسری نماد خشونت

راضیه رئیسی وکیل پایه یک دادگستری و عضو کانون وکلای منطقه فارس نیز که یکی دیگر از مدرسان کارگاه‌های "مادران کوچک، رنج‌های بزرگ" است، در گفت‌وگو با ایرنا کودک‌همسری را از بارزترین خشونت‌های خانگی به شمار آورد.

او افزود: مطابق کنوانسیون جهانی حقوق کودک وقتی از کودک صحبت می‌کنیم، منظورمان فرد زیر ۱۸ سال است. این کنوانسیون که مورد قبول دولت ایران هم قرار گرفته است و تصویب شده، به منزله قانون است  و لازم‌الاجراست.

عضو کمیسیون حقوق بشر و کمیسیون بانوان کانون وکلا با اشاره به اینکه در ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی، به طور کامل جرم‌انگاری ازدواج کودکان برداشته شده است، گفت: در حال حاضر قوانین و مقررات سن ۱۳ سال را برای ازدواج دختر و ۱۵ سال را برای ازدواج پسر در نظر گرفته است.

رئیسی بیان کرد: تصمیم‌گیری درباره ازدواج در کمتر از این سن برای دختران طبق ماده یادشده به پدر واگذار شده است و مطابق این ماده پدر می‌تواند کودک خود را هر زمان که بخواهد بنا بر مصلحتی که برای او می‌اندیشد، به عقد ازدواج در بیاورد.

وی با بیان اینکه عامل فرهنگی، سنتی و عرفی در برخی مناطق هنوز دختران بیش از ۱۵ سال را به چشم دختر پیر مجرد می‌نگرد، عنوان کرد: در بعضی شهرها سن ازدواج کم به صورت عرف درآمده و دختران بیش از ۱۵ سال شانسی برای ازدواج مناسب ندارند.

این وکیل دادگستری با اشاره به اینکه در حال حاضر در استان فارس آمار دقیقی از ازدواج زیر ۱۸ سال در دست نیست، گفت:با این حال، با توجه به مراجعات مکرری که به وکلا می‌شود، می‌توان گفت در حدود ۱۰ درصد از کل ازدواج‌ها، دختران در سن کمتر از ۱۸ سال به عقد مردی در می‌آیند.

کودک‌همسری در مناطق سنتی فارس رواج دارد

رئیسی اظهار داشت: پدری که بخواهد دخترش را در سن زیر ۱۸ سال به عقد کسی در بیاورد بدون اینکه بخواهد عقد را به صورت رسمی ثبت کند، این کار را انجام می‌دهد و در حال حاضر در استان فارس در مناطقی که بیشتر سنتی هستند و روستاهای دور افتاده شاهد این گونه اتفاقات هستیم.

او ادامه داد: درواقع در چنین وضعیتی دختران کمتر از ۱۳ سال توسط خانواده و عمدتاً مردان خانواده، به نان‌آور بدل می‌شوند، از سویی پدر از عهده هزینه‌های دختر رهایی پیدا می‌کند و از دیگر سو، گاه می‌تواند برای ازدواجش از طرف مقابل به عناوین مختلف مبلغی طلب کند.

عضو کمیسیون حقوق بشر کانون وکلا گفت: دختران در این گونه ازدواج ها یک شبه از کودکی سیزده‌ساله به یک زن تبدیل می‌شود و خود را در دنیای بزرگسالان حس می‌کنند؛ بنابراین وقتی دختران زیر سن ۱۸ سال ازدواج می‌کنند، باید گفت فاجعه رخ داده است.

وی عوامل تن دادن به این نوع ازدواج را جز فقر فرهنگی و مادی، اعتیاد یکی از والدین یا هر دوی آن‌ها و یا فوت آنان نیز عنوان کرد.

وکیل پایه یک دادگستری:دادگستری باید به این موضوع توجه کند که صرف پرسیدن از چگونگی نحوه خرج کردن مبلغی معین در ماه یا آگاهی از قیمت نان و گوشت و تخم‌مرغ ملاک ازدواج نیست.

رئیسی ابراز داشت: احتمال اینکه دختران کم‌سال پس از اردواج مرتکب بزه شوند، بسیار است؛ همچنین از آنجا که آنان هنوز به‌صورت منطقی از رابطه زناشویی اطلاعی ندارند، ناگهان از خانه پدری و دنیای بازی جدا می‌شوند و باید در خانه مردی که عموما دو یا سه برابر آنان سن دارد، به وظایف همسری بپردازند.

این مشاور حقوقی به مشکلات عدیده در دوران بارداری از جمله سقط جنین و زایمان زودرس نیز در این دختران اشاره کرد و گفت: از لحاظ علم حقوق رضایت دخترانی که در سنی کمتر از ۱۳ سال به عقد ازدواج فردی در می ‌آیند، قانونی نیست و دادستان می‌تواند به عنوان مدعی‌العموم به موضوع ورود کند.

دانستن قیمت گوشت و مرغ ملاک رشید بودن دختر نیست

او حکم دادگاه مبنی بر رشید بودن دختر زیر ۱۳ سال را فاقد دلایل پذیرفتنی دانست و توضیح داد: دادگاه حکم رشد را بر اساس رشد فیزیکی کودک صادر می‌کند و ملاکش چند سوال درباره معیشت و هزینه‌های زندگی روزمره است؛ ‌متاسفانه  قضات به این موضوع توجه نمی‌کنند که حکم رشد دادن به این کودکان می‌تواند عواقب بسیاری برای زندگی آنها داشته باشد؛ از همین رو دادگستری باید به این موضوع توجه کند که صرف پرسیدن از چگونگی نحوه خرج کردن مبلغی معین در ماه یا آگاهی از قیمت نان و گوشت و تخم‌مرغ ملاک ازدواج کودکان نیست.

رئیسی در ادامه به موضوع کودک‌بیوگی نیز اشاره کرد و آن را یکی از بزرگترین معضلات ازدواج کودکان دانست و افزود: کودکانی هستند که به ازدواج فردی بزرگ‌تر از خود درآمده‌اند، پس از اینکه به بلوغ عقلی رسیدند متوجه می‌شوند ادامه زندگی برای آن‌ها دشوار است و بعد از مدتی دیگر قادر به تحمل وضعیت نیستند، آن‌ها یا از خانه فرار می‌کنند یا  جدا می‌شوند و به خانواده برمی‌گردند، در هر دو صورت، چه داغ مهر طلاق بر پیشانی این دختران بخورد و چه در دام اعتیاد و فساد بیفتند، در سن کم بیوه می‌شوند و ممکن است در ادامه زندگی با بحران‌هایی به مراتب بزرگ‌تر مواجه شوند.