هر چند بیشتر یهودیان آمریکا دموکرات هستند و نتایج نظرسنجیهای صورت گرفته نشان میدهد حمایت این گروه از دونالد ترامپ و حزب جمهوریخواه، بسیار اندک است اما رئیس جمهور آمریکا طی دوره نخستِ ریاست جمهوریاش، در حمایت از رژیم نامشروع اسرائیل چیزی کم نگذاشت تا شاید بتواند نظر یهودیان آمریکایی را نیز جلب و آنها را از حزب دموکرات به سمت حزب متبوع خود متمایل کند. وی به طور رسمی سفارت آمریکا را از تل آویو به قدس اشغالی منتقل و کمک آمریکا به فلسطینان را قطع کرد، از توافق هستهای با ایران که به شدت مورد انتقاد رژیم صهیونیستی بود، خارج شد، حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای اشغالی جولان را به رسمیت شناخت و شهرک سازی جدید این رژیم را قانونی و معتبر اعلام کرد.
حمایتهای بی دریغ رئیس جمهور آمریکا از رژیم صهیونیستی، قدرت مانور این رژیم را در عرصه بین المللی گسترش داد و بسیاری از سران دولتهای عربی را نیز مجاب کرد که برای جلب نظر آمریکا و البته تقویت ضدیت خود با ایران به سمت عادی سازی روابط با این رژیم برآیند. هر چند در شرایط عادی این سیاست می تواند موجب اعتراضات مردمی در کشورهای عربی شود، اما در موقعیت کنونی خاورمیانه زمینه و شرایط تا حد زیادی برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی فراهم شده است.
در مقطع کنونی برخی از کشورهای اثرگذار خاورمیانه از جمله لبنان و عراق درگیر اعتراضات گسترده مردمی هستند که به تغییر دولت و نوعی بی ثباتی سیاسی در آنها انجامیده و از سوی دیگر با اقدامات متقابل ایران در برابر بدعهدی های شرکای برجام و شاخ و شانه کشیدنهای مقامات اروپایی، این توافق بین المللی نیز در متزلزلترین وضعیت خود در چند سال اخیر قرار گرفته است. هر چند این مسائل سطح نگرانی و تنش در منطقه غرب آسیا را افزایش داده، اما شاید بتوان گفت تنها برنده این شرایط نزد رژیم صهیونیستی بوده است. مقامات این رژیم که بعد از برگزاری انتخاباتِ چالشی با مشکل تشکیل یک کابینه ائتلافی کارآمد دست و پنجه نرم میکنند و در صورت عدم توافق در یک ماه آینده خطر انحلال کنست(مجلس قانونگذاری رژیم صهیونیستی) نیز آنها را تهدید می کند، باز هم نمیتوانند چشم از فرصتهای نفوذ در خاورمیانه بردارند و در وانفسای مشکلات داخلی، به صرافت افتادهاند تا از وضعیت بی ثبات و آبِ گل آلود خاورمیانه نیز ماهی بگیرند.
در واقع بالا گرفتن نگرانی ها از فروپاشی توافق هستهای قدرتهای جهانی با ایران و عواقب آن، انقلابهای اجتماعی و آشوبزدگی در کشورهای خاورمیانه و البته رو به پایان بودن دوره نخست ریاست جمهوری دونالد ترامپ و امکان شکست وی در دور بعدی انتخابات آمریکا، مقامات رژیم صهیونیستی را به تکاپو واداشته تا پیش از بین رفتن فرصتها، از این نمد کلاهی برگیرند و هر چه زودتر اهداف استراتژیک خود در منطقه را محقق کنند.
جدیدترین تحرکات رژیم صهیونیستی از جمله حضور هیاتی از این رژیم در آمریکا جهت مذاکره درباره امضای معاهدهها و توافقنامههایی با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس برای پایان درگیریها بین طرفین و نیز اعلام حضور اسرائیل در نمایشگاه بین المللی «اکسپو ۲۰۲۰» که قرار است از ۲۰ اکتبر سال ۲۰۲۰ میلادی در بندر دبی در امارات متحده عربی برگزار شود را میتوان به عنوان گامهای بلند رژیم صهیونیستی برای تنشزدایی از روابط اعراب و اسرائیل و دستیابی به روابط و توافقات امنیتساز در شرایط مناسب ایجاد شده تعبیر کرد.
البته روند عادیسازی روابط با اسرائیل مدتهاست که به صورت چراغ خاموش آغاز شده و در جریان است؛ چنانکه نخستین بار وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی، ۱۰ تیرماه ۹۸ به امارات متحده عربی سفر کرد و پیش از وی نیز «میری ریگو»، وزیر ورزش رژیم صهیونیستی آبان ماه سال ۹۷ به امارات سفر کرده بود.
در نتیجه باید گفت همچون همیشه ناآرامیهای داخلی، اختلافات منطقهای و درگیریها و دشمنسازی های درونی بین کشورهای اسلامی، به نفع دشمن مشترک جهان اسلام یعنی رژیم صهیونیستی تمام شده است؛ هر چند با رویکرد جدید دولتهای عربی شاید دیگر واژه «دشمن مشترک» اصطلاح دقیقی برای خطاب قرار دادن رژیم صهیونیستی نباشد. در چنین وضعیتی این مقامات و نخبگان کشورهای اسلامی به ویژه جمهوری اسلامی ایران هستند که باید به دنبال تدابیر و سیاستهای لازم برای جلوگیری از اوج گیری رژیم صهیونیستی در عرصه منطقهای و ممانعت از دستیابی به توافقاتی باشند که امنیت این رژیم و همدستانش را به بهای ناامنی مناطق و کشورهای دیگر تأمین کند.