قیام مشروع و جنبش اعتراضی و اصلاحی مردم لبنان که از ۱۷ اکتبر ۲۰۱۹ میلادی ( ۲۵ مهر ۱۳۹۸ خورشیدی) آغاز شده است پیچ تاریخی این کشور است؛ حرکت و قدمی پیش رونده برای دگرگونی شرایط اجتماعی.
بیشتر معترضان لبنانی به دنبال ایجاد نظامی متفاوت و مبتنی بر عقل، علم و تجربه ی انسان مدرن هستند؛ انسانی که خود حاکم سرنوشت خویش باشد و از یک پیرو رهبران سنتی به شهروندی مسئول تبدیل شود و برای دخالت در سرنوشت خویش، به طور مستقیم مقام ها و نمایندگان خود را برگزیند.
نظام طایفه ای لبنان، نظام امروزی (مدرن) نبوده و نیست و نوگرایان و خیلی از مردم این کشور می کوشند نظام جدید عرفی و امروزی را از ایده به عمل در آورند. طبیعی است که در این راه مخاطرات بسیاری هست و مقاومت سُنّت گرایان و محافظه کاران در برابر تغییر و تحول تشدید شده است. علت مقاومت و مخالفت جناح های محافظه کار و سنت گرای لبنان به این دلیل است که یا نانشان از تداوم ساختار سنتی و نظام طایفه ای تامین می شود یا معتقدند عامه مردم هنوز به آن درک و فهم نرسیده اند که «شهروند» شوند.
البته خیلی از خردمندان معتقدند که لبنانی ها برای شهروند شدن باید یکدیگر را به رسمیت بشناسند اما تسویه حساب های سیاسی و عقیدتی و طایفه ای شاید این امکان را در کوتاه مدت و میان مدت ندهد. آموزشی نیز در کار نبوده و نیست تا افراد را از طایفه گرایی و مطلق گرایی فکری به پذیرش "دیگری" سوق دهد. پذیرش دیگری به فهم متقابل نیاز دارد و فهم متقابل هم زمانی به وجود می آید که تربیت دموکراتیک و آموزش و پرورش مشترک وجود داشته باشد.
برخی معتقدند قیام مشروع و جنبش اصلاحی مردم لبنان به اهداف خود از جمله تغییر نظام طایفه ای به نظام سیاسی امروزی، نخواهد رسید. واقعیت این است که قرار نبوده و نیست که بلافاصله پس از این جنبش، ما با سیاستمدارانی دیگر و ساختار و مردمانی متفاوت رو به رو شویم.
این جنبش اعتراضی، یک مسیر است، یک انتخاب، یک راه. قدم گذاشتن در این راه و هر انتخاب کردنی، گزینه های بعدی متفاوتی را در پیش رو می گذارد. یکی از این راه ها و گزینه ها برای ایجاد ساختار و نظام سیاسی جدید، آغاز گفت و گوهای ملی لبنان با مشارکت کارشناسان و متخصصان نوگرای طوایف مسیحی ، شیعی و سنی است.