به فاصله یک هفته از اعلام انصراف «علی لاریجانی» رئیس مجلس دهم، «محمدرضا عارف» رئیس فراکسیون امید مجلس و رقیب همیشگی برای ریاست، از عدم حضور در رقابتهای انتخابات مجلس یازدهم خبر داد. سرلیست فهرست امید در انتخابات چهارسال پیش اکنون معتقد است خارج از بهارستان کارآیی بهتری خواهد داشت و بنابراین در گود انتخابات مجلس وارد نخواهد شد.
انصراف عارف و چالش سرلیستی
بیانیههای دعوت اصلاحطلبان برای داوطلبان واجدان شرایط در انتخابات اگر دست آنها را برای بستن فهرست بازتر گذارد و حتی فهرست بسته شده از سد شورای نگهبان هم بگذرد بازهم موضوع سرلیست جدی است و انصراف عارف هم بر جدیت آن میافزاید. گزینههای آن هم از «شهیندخت مولاوردی» تا «مسعود پزشکیان» گستردگی دارد. راهحل اصلاحطلبان برای یافتن سرلیست تا زمان تایید صلاحیتها چندان روشن نیست و به نظر میرسد این جریان منتظر تصمیمی است که شورای نگهبان و هیاتهای بررسی برای آنها میگیرند.
گمانههای ریاست مجلس آینده
دورنمای ریاست مجلس یازدهم در عدم حضور چهرههایی مانند لاریجانی و عارف چه خواهد بود؟ چه کسی از اصولگرایان جانشین لاریجانی و در آنسو چه کسی جانشین عارف میشود؟ اینها پرسشهایی است که برای پاسخ به آنها باید تا بهار سال آینده صبر کرد اما میتوان نشانههایی برای احتمالات را هم در نظر گرفت. واقعیت آن است که پیامدهای عدم حضور عارف در رقابتهای انتخاباتی تنها متوجه جریان اصلاحطلب نیست و همانگونه که غیبت لاریجانی در مجلس یازدهم میتواند خلایی در ریاست مجلس محسوب شود غیبت عارف هم به عنوان رقیب لاریجانی در مجلس دهم ریاست آینده پارلمان را با خلایی مواجه سازد. خلایی که اصولگرایان خود را از هماکنون آماده جبران آن و حضور در کرسی ریاست مجلس میکنند. گمانهزنیها در جبهه اصولگرایان نشان میدهد که این گروه از حجتالاسلام «مرتضیآقاتهرانی» دبیرکل جبهه پایداری تا «غلامرضا مصباحی مقدم» و «محمدباقر قالیباف» را در قامت رئیس مجلس آینده میبینند.
اصلاحطلبان اما شانس چندانی برای کسب این مسند برای خود نمیبینند و همانگونه که «عباس عبدی» تحلیلگر سیاسی نزدیک به این جریان تصریح کرده است: «اصلاحطلبان با ادامه وضع موجود، قادر به شرکت در انتخابات نیستند و اگر هم قادر نباشد، دلیلی هم ندارد که راجع به رئیس و مرئوس مجلس آینده فکر کنند.»
تندروها متحد میشوند؟
میانهروی و اعتدال عارف و لاریجانی در مجلس دهم با وجود آنکه از سوی هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا مورد انتقادهای شدید قرار گرفت و منجر به کنارگذاشته شدن لاریجانی از جرگه اصولگرایی از سوی برخی رادیکالهای این جریان شد و عارف را هم تا مرز اخراج از اصلاحطلبی پیش برد اما امور کشور را همین اعتدال به صورت نسبی پیش برد و برآیند آن دست کم برای دولت پیشبرد برخی برنامههایش بود. اصلاحطلبان طی چهارسال گذشته از سکوت عارف بسیار گلایهها کردند و رادیکالهای اصولگرا لاریجانی را گریزان از آرمانهای اصولگرایی و حامی رقیب دانستند. حال با غیبت معنادار این دو باید دید مجلس آینده چه عملکردی خواهد داشت. هرچند با توجه به فهرستهای انتخاباتی پیشنهادی اصولگرایان میتوان تعداد بیشتری تندرو را برای مجلس آینده تصور کرد اما جریان مقابل چندان امیدی به واسطه غربال شورای نگهبان برای حضور تندروهای خود در بهارستان ندارد بنابراین اصولگرایان رادیکال را میتوان پررنگتر از دیگر گروهها در مجلس آینده تصور کرد.
آینده میانهروها
اینکه عارف و لاریجانی در آینده سیاسی ایران چه جایگاهی خواهند داشت موضوعی نیست که بتوان از هم اکنون درباره آن گمانهزنی کرد اما نیمنگاه همیشگی و نوستالژیک این دو به ریاستجمهوری تقویت کننده این احتمال است که شاید برای آینده خود جایگاهی فراتر از ریاست مجلس پیشبینی کرده و میخواهند. لاریجانی درباره ترسیم آینده سیاسی خود در قامت رئیسجمهوری مانند همه سالهای سیاستورزیاش سخن گفته و اعلام کرده است که فعلا برنامهای برای این مهم ندارد. عارف تاکید کرده است که خارج از گود مجلس برای خود کارایی بهتری میبیند و میداند. با این وجود میتوان آن دو را از گزینهای بالقوه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در نظر گرفت. کنشگری لاریجانی دستکم طی هفت سال گذشته از او چهرهای میانهروی ساخته است که میان اصلاحطلبان هم طرفداران خاص خود را دارد و همزمان با علام انصرافش برخی چهرههای احزاب اصلاحطلب از او تردید در تصمیم را درخواست کردهاند اما اصولگرایان میان پذیرش او به عنوان اصولگرا دو دسته هستند، برخی همچنان او را داخل در جرگه میدانند و برخی او را خارج از این محدود تصور میکنند. عملکرد عارف هم حمایت از او را برای برخی از اصلاحطلبان واجب و برای برخی دیگر حرام کرده است.