روزنامه شرق در سرمقاله ای به قلم فریدون مجلسی تحلیلگر بینالملل، نوشته است: پرسش این است که بیانیه اخیر مشترک بلژیک، دانمارک، سوئد، فنلاند، نروژ و هلند در حمایت از سازوکار مالی اینستکس برای کمک به عملیاتیکردن مبادلات بازرگانی اروپا و ایران میتواند وضعیت برجام و امید به آینده آن را بهبود ببخشد؟ این سؤالی است که در کمیسیون اخیر برجام نیز پاسخ روشنی به آن داده نشد. در واقع اگر به ادامه بیانیه نگاهی بیندازیم که ایران را تشویق به احترام به تعهدات برجامی خود کرده، میتوان نتیجه گرفت با توجه به واکنشهای انفعالی آلمان و فرانسه در قبال گام چهارم ایران در رفع تدریجی و متقابل تعهدات خود در برجام که ضمن اشاره به احتمال خروج کامل جمهوری اسلامی ایران از برجام به خروج از تعهدات انپیتی یعنی عهدنامه منع گسترش سلاحهای هستهای نیز اشاراتی شده است، اکنون کشورهای کوچکتر این اتحادیه که زمانی هرکدامشان روابط بازرگانی گستردهای با ایران داشتند، خواستهاند ضمن ترغیب ایران به خودداری از برداشتن گامهای خطیر بهسوی خروج از برجام، به سمت نوعی همکاری متقابل البته در اندازه نهچندان بزرگ گام بردارند.
به نظر نمیرسد این تحبیب و ترغیب هشداردهنده تأثیری در تصمیم قاطع مسئولان ارشد کشور داشته باشد. استدلال ایران این است که یا باید طرفهای مقابل در برجام نیز به تعهدات خود بهطورکامل عمل کنند یا جمهوری اسلامی نیز به خود حق میدهد متقابلا تعهدات خود را نادیده بگیرد. استدلال ایران از لحاظ حقوقی منطقی به نظر میرسد، اما از لحاظ سیاسی و فضایی که کشورهای دیگر علیه منافع ملی میسازند، قابل بررسی است. هرگونه رفتاری حتما باید متضمن دفاع از منافع عمومی مردم باشد. معمولا سیاستهای خارجی کشور از مجاری دولتی یا مجاری نظامی انعکاس مییابد. مجاری سیاسی و اداری طبیعتا میکوشند راهی برای خروج و گشایش باز بگذارند و مجاری نظامی باید بهعنوان نیروی بازدارنده به دیپلماسی کمک کنند. باید ضمن احترام به غیرتمندی، فداکاری، ایثار، جهاد و شهادت، سیاستگذاران را به ایفای وظایف خود در حوزه دیپلماسی تشویق کرد.
برخی کشورها بهدنبال محدودکردن هرچه بیشتر ایران حتی در جغرافیای منطقه هستند و آتشزدن کنسولگری ایران در نجف، خواه بر اثر واکنشهای داخلی عراق باشد یا به تحریک انتقامجویانه همسایگانی که تعهد کرده بودند جنگ را به ایران بکشانند، به یک اندازه زشت و قابل تقبیح است و نشان میدهد طرفهای مقابل، در فشار بر ایران جدیتر از هر زمانی هستند.
معمولا در زمانهای بنبست، سیاستمداران و دولتهایی هستند که برای منافع ملی هم که شده میکوشند میانداری کنند و تلاش خواهند کرد منادی صلح و احتراز از درگیری بیشتر باشند. زمان تنگ است و آینده مبهم. چه بهتر که بتوان گفتوگوهای صلحجویانه را پاس داشت تا با تفاهمی عزتمندانه و حفظ حقوق ملی به آینده و حقوق آیندگان نیز اندیشید. بر دولتمردان است که انجام وظایف و تعهدات اصلی خود را در راه حفظ منافع ملی دنبال کنند و اظهارنظر با ادبیات سختتر را به مسئولان آن بسپارند.