هنوز یک ماه از اجرای طرح مدیریت مصرف سوخت نمی گذرد. به نظر میرسد حداقل در ظاهر التهاب جامعه کاهش یافته و از شوک بنزینی هم دور شدهایم، شاید گروهی از علل اجرای این طرح و نحوه آن اقناع نشده اند. در عین حال عده ای میخواهند گردو غبار حوادث همچنان در فضای اجتماعی باقی بماند تا بتوانند از آن برای اهداف خود بهرهبرداری کنند.
اکنون سوال اینجاست که آیا دولت از تبعات، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اجرای این طرح آگاهی نداشت؟ برخی از کارشناسان اجرای چنین طرحی را خودکشی سیاسی تعبیر میکردند، از دید این کارشناسان با توجه به فشارهای تحریمی و مشکلات ساختاری اقتصاد ایران اجرای چنین طرحی ممکن است بر اقشار ضعیف مردم فشار وارد کند با این حال این هم نکته مغفولی نبود که فرایند مصرف بنزین در کشور در شرایط هشدار دهنده قرار گرفته بود و ادامه این وضعیت نه امکان پذیر بود و نه معقول و حتما باید دولتی جرات ریسک اجرای چنین طرحی را داشت و آن را عملیاتی میکرد.
بی تردید اجرای چنین طرحی در چنین شرایط و بستر زمانی از سر ناآگاهی نیست، بلکه بیانگر شهامت و جسارت دولت است که با علم به همه ضرورتها و تبعات این کار را انجام دهد. واقع امر این است که اجرای چنین برنامههای کلانی نیازمند اجماع و مسئولیت پذیری ارکان مختلف حاکمیت است. طرح اصلاح قیمت سوخت هم در جلسه سران قوا تصویب شد و رهبر انقلاب هم از این برنامه حمایت کردند.
هرچند فرمایشات رهبر انقلاب اسلامی درباره حمایت از این طرح نقش غیر قابلانکاری در پیشبرد این طرح داشته است با این حال در همان روزهای نخست شاهد اظهارات واگرایانه برخی مسئولین بودیم که تلاش کردند از هزینههای اجرای طرح اصلاح قیمت سوخت شانه خالی کنند و همه بار مسئولیت را بر دوش دولت قرار دهند؛ با این وجود دولت با اتخاذ رویکردی مسئولانه و اقناعی تلاش کرده است از سویی افکار عمومی را از ضرورت اجرای چنین طرحی آگاه کرده و در عین حال مانع از تحمیل فشار بر اقشار مختلف مردم شود.
کافی است سخنان رییس جمهوری و اعضای کابینه و سخنگوی دولت را از ۲۴ آبان تا امروز مرور کنیم. واقع امر این است که جامعه استدلال و منطق را میپذیرد؛ اما هستند کسانی که با تکیه بر نارضایتیهای موجود در جامعه به دنبال موج سواری هستند بویژه که قرار است حدود دو ماه دیگر انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شود فکر میکنند اگر به دولت حمله کنند مردم به آنها اقبال نشان میدهند.
در میان تمام هیاهوهای سیاسی غیرمنصفانه، بزرگترین حامی دولت در این زمینه رهبر انقلاب اسلامی بوده که هم در روزهای آغاز اجرا از آن حمایت کردند و هم بعدها خواستار «رفتار توام با رافت اسلامی» با افراد مرتبط با حوداث اخیر کشور شدند.
ایشان در پاسخ به نامه علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی درباره نحوه مدیریت وضعیت جانباختگان و مصدومان حوادث بعد از اصلاح قیمت بنزین، ضمن موافقت با پیشنهادات عنوان شده، دستور داده اند «هرچه سریعتر انجام شود و نسبت به افراد مشکوک در هرگروه با جهتی که به «رافت اسلامی» نزدیکتر است عمل شود.»
در گزارش تقدیمی شورای عالی امنیت ملی به رهبر معظم انقلاب، پیشنهاد شده که شهروندان عادی که بدون داشتن هیچگونه نقشی در اعتراضات و اغتشاشهای اخیر و در میانه درگیریها جان باختهاند در «حکم شهید» محسوب شده و خانوادههای آنان تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار بگیرند و همچنین از خانواده قربانیانی که در جریان تظاهرات اعتراضی به هر نحو جان خود را از دست دادهاند موضوع پرداخت دیه و دلجویی از خانوادههای آنان پیشنهاد شده است.
دولت در این طرح نه مسئولیتی از خود سلب کرده، نه خود را به نشنیدن صدای مردم زده است؛ اتفاقا بعد از اجرای طرح، اولویت را به شنیدن صدای معترضان و تسکین آلام آسیبدیدگان قرار داده است و تلاش می کند از ایجاد و عمیق شدن گسستهای اجتماعی دولت – ملت جلوگیری کند. در همین زمینه رییسجمهوری به استانداران ابلاغ کرده است که با سرکشی به خانوادههای حادثهدیده و افراد آسیبدیده در حوادث اخیر آبان ماه به کمک آنان شتافته، دلجویی کرده و حداکثر کمک و همراهی را با آنان داشته باشند.
اما آنچه این روزها و پس از اجرای طرح افزایش قیمت بنزین و نزدیک شدن به روز دانشجو بیشتر به چشم میخورد فضای انتقادی دانشجویی و دانشگاه نسبت به ابعاد اجرای این طرح است؛ انتظاری که از دانشجو و دانشگاه میرود آرمانخواهی، عدالتخواهی، بیانی صریح و روشن از انتظارات و نقد سازنده است؛ فضای دانشگاه اگر به حرمتشکنی و عدول از اخلاق آغشته شود دیگر جایی برای بحث منطقی و روشنگرایانه و استدلالی علمی باقی نخواهد ماند.
دولت ابایی از پاسخگویی ندارد
اتفاقات پس از اجرای طرح مدیریت مصرف سوخت امسال به ۱۶ آذر و روز دانشجو منتهی شد. نگاهی به فهرست سخنرانان حاضر در مراسم روز دانشجو در دانشگاههای مختلف نشان میدهد که منتقدان اصولگرای دولت، حضور در نشستهای دانشجویی را فرصت مناسبی برای تخریب دولت دیدهاند و به زعم خود با توپ پر در میدان دانشگاه و نشستهای دانشجویی حاضر شدند، با این وجود دولت هم ابایی از این نداشته که با حضور در جمع دانشجویان پاسخگوی سوالات و انتقادات آنان باشد.
با این حال حضور علی ربیعی سخنگوی دولت در دانشگاه صنعتی شریف در برنامه «سخنگو پاسخ می دهد» را باید به گونهای دیگر نگریست که به دعوت بسیج دانشجویی دانشگاه شریف در جمع دانشجویان حاضر شد تا با دانشجویان به «گفت و شنود» بنشیند، دعوتی که به گفته خود دانشجویان «هیچ مقامی حتی رییس رسانه ملی به آن پاسخ نداده بود»، اما ربیعی آن را پذیرفت.
سخنگوی دولت مستقیم، بی فاصله، بیواسطه و رودر رو، کنار دانشجویان شریف نشست و گام اول «گفتوگوی بزرگ» که یادداشت اخیر خود به آن اشاره کرده بود و در دانشگاه شریف از آن به عنوان دوری از «گفت - گفت» و پایهریزی «گفت و شنود» و تعامل با گروههای اجتماعی تعبیر کرد، آغاز کرد.
حضور در جمع دانشجویان شریف را میتوان آغاز دور جدیدی از گفتوشنود دولت و دانشگاه عنوان کرد، هرچند اقتضای چنین نشستهای دانشجویی صراحت لهجه و بیپروایی است و صد البته دانشجویان در بیان نظرات خود صادقاند و دغدغه دارند، اما اگر منصف باشیم باید تامل کرد که از هر طیف و گروهی هستیم و هر نگاه و زاویهای با دولت داریم، باید حرمتها چه حرمت میهمان و چه حرمت دانشگاه را رعایت کنیم.
ربیعی وقتی میپذیرد که به نمایندگی از دولت کنار دانشجویان بنشیند و فریادهای آن را بشنود، نماینده دولتی است که عنوان میکند «صدای اعتراض را مغتنم و فریاد انتقاد را محترم می شمرد»؛ دولتی که از خود سلب مسئولیت نکرده و پای تمام وعده ها و حرفها و برنامههای خود ایستاده است.
اگر در فضای خاکستری شهر نماینده دولت در سالنی مینشیند که مملو از «دانشجوی شریف» است و از هر طیف فکری بر وی و دولتی که سخنگویی آن را بر عهده دارد، می تازند و باز میگوید آماده است که تمام شعارها را بشنود و سکوت می کند و بعد فرصت حرف زدن میخواهد، یادآور این مطلب است که بیان ابهام، پرسش، نقد و اشکال را حق مسلم مردم و جامعه و نخبگان آنها میداند.
سادهانگاری است اگر فکر کنیم ربیعی نمیدانسته که در جمع کدام طیف دانشجویی و در چه زمان و شرایطی حاضر میشود، نشست دو ساعته ربیعی با دانشجویان، شنیدن حرفهای تند و طعنه آمیز و حرمتشکنانه نشان میدهد که دولت میتواند با صدای رسا از عملکرد خود دفاع کند و اگر منتقدان سروصدا راه نیندازند و مانع از شنیدن صدای دولت نشوند، برای عملکرد خود منطق و استدلال قانعکننده هم دارد و مهمتر اینکه برای شنیدن صدای اعتراض و نقدهای تند فرزندان ایران «سعه صدر و شکیبایی» نیز به خرج میدهد.
به نظر می رسد که دولت روحانی در مدت زمان باقیمانده عمر خود با تمام چالشهایی که با آن رو به رو است، عزم کرده است که وارد مرحلهای از گفتوشنود با جامعه شود، گفت و گویی که میتواند زمینهساز ترمیم و تحکیم رابطه دولت - ملت و کسب و ارتقای سرمایه اجتماعی شود؛ دیروز گام اول را سخنگوی دولت به نام شریف و بسیج دانشجویی این دانشگاه برداشت؛ نام و اعتبار علمی نخبگان و دانشمندان برخاسته از این دانشگاه، یادآور شور و نشاط سیاسی و اجتماعی دانشجویان آن و درخشش مدیران متخصص در جایگاههای ارشد مدیریتی نظام کشور است، علیرغم تمام امیدی که می توان به آیندهسازان کشور داشت، درد آور و دلهرهآورتر اینکه آینده مدیریت کشور اگر به تلخی جمله خداحافظی ربیعی در دانشگاه شریف باشد، بیشتر باید نگران بود.
سخنگوی دولت در میان تمام سخنان تندوتیزی که در دانشگاه شریف میشنید، گفتوشنود را یک رویه دینی دانست و خطاب به دانشجویان گفت که به همین دلیل به میان آنها آمده است؛ او از عادت نشنیدن صدای مردم توسط برخی از جناحها ابراز تاسف کرد و توصیه کرد که باید «بشنویم و بگوییم» چرا که امید برای ساخت فردای بهتر کشور از همین روند بدست خواهد آمد.