تهران- ایرنا- «آندره‌آ استراماچونی» در گفت‌وگویی تفصیلی با یک رسانه ایتالیایی، موضوعات جدیدی را مطرح و بار دیگر بر تمایل خود برای بازگشت به استقلال و ایران تاکید کرد.

گفت‌وگوی سرمربی استقلال با کوریره دلا سِرا از قرار زیر است:

استراماچونی، راستش را بگو؛ هرگز فکر می‌کردی که هواداران یک باشگاه برای متقاعد کردن سران آن به ماندن شما، تظاهرات کنند؟

اعتراف می‌کنم. نه حتی در دوردست ترین رویاهایم هم چنین فکری نمی‌کردم.

تا چند ماه پیش، «آندره‌آ استراماچونی» زاده ۱۹۷۶ در رم، محصول خام فوتبال ایتالیا حتی نمی‌دانستی که در ایران عشق و علاقه به فوتبال تا اینجا پیشروی می‌کند. حتی فوتبال ایران را نمی شناختی.

حقیقت دارد. زمانی که پیشنهاد استقلال رسید، با خودم گفتم ایران؟!؟!

و استقلال چطور از وجود شما باخبر شد؟

علی خطیر یکی از اعضای اسبق فیفا که در زمان حضور من در اینترمیلان لیگ اروپا را دنبال می کرد، مرا معرفی کرد.

آیا بلافاصله پیشنهاد را پذیرفتید؟

ریاکار نیستم. حقیقت این است که پس از اینکه متوجه شدم در ایتالیا جایی ندارم، استقلال را انتخاب کردم.

چطور پیش رفت؟ به همسرت گفتی «عزیزم سال آینده در ایران مربیگری می کنم؟»

بله، کمابیش همینطور بود.

و واکنش او چه بود؟

دلیلا زن فوق العاده‌ای است. او همیشه مرا همراهی می کند و همیشه هرجا که باشیم فضا را برای فرزندانم همچون خانه گرم می‌کند. همیشه قدردان تو هستم و راستی با حجاب زیباتری...

اگر در آن بازی مصدوم نمی شدی چه اتفاقی می افتاد؟

سوال خوبی است. بعد از سومین جراحی در ۲۳ سالگی از فوتبال دست کشیدم. خانه را به عشق فوتبال در ۱۴ سالگی ترک کرده بودم. شاید بازیکن خوبی می‌شدم شاید هم نه.

در عوض استرا به یک اعجوبه روی نیمکت بدل شد و حسادت برخی همکاران خود را برانگیخت.

اگر سرمربیان باتجربه‌تر از من انتقاد کنند، می‌پذیرم و به نظر همه احترام می گذارم اما اگر بگویند که هیچ کاری نکرده‌ام، خنده‌ام می‌گیرد.

آیا استراماچونیِ جوان این تصور را داشت که بتواند بلافاصله در اینتر پیروز شود؟

استراماچونی جوان یک سرمربی خام بود و این فرصت را داشت تا در رختکن قهرمانان بزرگی بایستد؛ کسانی همچون زانتی، میلیتو، کامبیاسو، ساموئل، استانکوویچ، اسنایدر، چیوو، لوسیو، مایکن، جولیو سزار و .... باز هم ادامه بدهم؟ این قهرمانان بودند که به طور غیرمستقیم مرا برای فصل بعد تایید کردند مابقی تنها کمی حرف و گپ بود.

هشت پیروزی متوالی مثل تراپاتونی، سیمونی و رانیری؛ پیروزی ۳ بر یک مقابل یوونتوس کونته و بعد چه اتفاقی افتاد؟

اغلب از خودم می‌پرسم و به سه جواب می‌رسم: یک زنجیره مصدومان در ژانویه تیم را مجازات کرد. دوم فروش قریب الوقوع باشگاه به «توهیر» تیم را بی‌ثبات کرد. سوم بی‌تجربگی من منجر به چند اشتباه شد.

در مورد دعوای افسانه ای با کاسانو..

مقابل چشمان مردم اتفاق افتاد و بنابراین باید بگویم بله زیرا انکار آن بی‌فایده است. این اتفاقات در رختکن می افتد اما امروز دیگر آن کارها را تکرار نمی‌کنم.

آیا هرگز هراسی داشتی از اینکه به سرمربی خوب تیمی عجیب و غریب در گوشه ای از دنیا تبدیل بشوی اما فوتبال ایتالیا تو را فراموش کند؟

با چیزی که هستم مشکلی ندارم و خوشحالم. بیش از ۱۰۰ بار در ایتالیا روی نیمکت نشسته‌ام و بیش از ۲۰۰ بار در سایر تیم‌های سرتاسر دنیا. به اندازه ای خوش شانس بودم که لیگ قهرمانان و لیگ اروپا را تجربه کنم. هر روز خدا را بابت داشته هایم شکر می‌کنم. کسی نمی‌داند، ممکن است فردا از کار دست بکشم یا به نحوی متوقف شوم اما هرگز ناراحت نیستم بلکه احساس رضایت دارم.

و بعد ایران از راه رسید. تمایلی به برگشت داری؟

حتی همین لحظه که در حال حرف زدن با شما هستم.

استرا گفته است که از ترک کردن خانه هراس داشته... آیا منظور شما داستان تاکسی است؟

البته این که همیشه احساس کنی تحت کنترل هستی احساس خوبی نیست. راننده تاکسی که مرا به خانه می برد با یک تماس تلفنی مجبور به تغییر مسیر شد؛ به هیچ عنوان حس خوبی نبود.

در استقلال دقیقا چه اتفاقی افتاد؟

ناهماهنگی‌های فنی در مورد پرداخت دستمزد وجود داشت. در مورد تاخیر حرف نمی‌زنم بلکه در مورد نوع پرداخت صحبت می‌کنم و مدیریت از ابتدا به این شرایط آگاه بود. به طور قطع به دلیل تحریم‌های اعمال شده علیه ایران در سطح سیاسی مشکلاتی وجود داشت. به طور قانونی ادامه کار مقدور نبود.

سیاست ورزشی ایران را چطور دیدید؟

تیم ما ۱۰۰ درصد توسط دولت اداره می شوند و در نتیجه رییس، هیات مدیره و سایر انتصاب‌ها سیاسی است.

از ایران چه چیزی با خود به ایتالیا آوردی؟

یک تجربه منحصربفرد در سرزمینی سرشار از تاریخ و قدمت. بسیار متفاوت با آنچه توصیف می شود. نشانه‌های امپراتوری پارس، تخت جمشید، گهواره تمدن، شیراز، اصفهان تنها تعدادی از جذابیت های ایران است. و استقبال مردم از غریبه ها فوق العاده است.

استرا خیابان‌های ملتهب را ترک کرد...

به همین دلیل و این اعتراضات به رفتنم، امیدوارم برگردم و سرمربی این هواداران شگفت‌انگیز شوم که برای من به خیابان آمدند.

هیات مدیره جدید اعلام کرد که «ما مطالبات را پرداخت کردیم، استراماچونی می تواند برگردد»؛ بنابراین می‌توان گفت «هرچه پایانش نکو باشد نکوست و داستان به خوشی تمام شده است؟

زمانی که همه چیز به خیر و خوشی تمام شد جواب شما را خواهم داد.