در قسمتی از گفت و گوی روزنامه ایران با علی شکوری، راد دبیرکل حزب اتحاد ملت، آمده است: چه بخشی از مطالبات معترضان را نهادهای مدنی نمایندگی کرده یا میکنند؟ قبل، حین و بعد از اعتراضات احزاب کدام کارویژه را انجام دادند. اینها سؤالاتی است که با علی شکوری راد دبیرکل حزب اتحاد ملت در میان گذاشتیم. شکوری راد البته در خلال این بحث نقبی هم به موضوع انتخابات و وضعیت اصلاحطلبان زد که در ادامه میخوانید.
در روزهای گذشته شاهد اعتراضهایی بودیم که اگر چه به بهانه بنزین آغاز شد اما نشان از مطالبات عمیقتر اقتصادی و سیاسی داشت. احزاب اصلاحطلب گرچه با صدور بیانیه به این اعتراضها واکنش نشان دادند اما در مجموع به نظر میرسد که چه قبل از اعتراض و چه در هنگام آن در نمایندگی کردن مطالبات مردم ضعف داشتند. فکر نمیکنید که میان شما و جامعه فاصله زیادی افتاده است؟
ما الان در معرض این پرسش هستیم که چرا از دولت آقای روحانی حمایت کردیم. زیرا بعد از سال ۹۶ عملکرد دولت کمتر قابل دفاع بوده است و به همین دلیل مردم از اصلاحطلبان میپرسند چرا از ما خواستید به روحانی رأی بدهیم. ما میتوانیم به این سؤال جواب درخوری بدهیم. بر اساس مصالح کشور در زمانی که انتخابات برگزار میشد روحانی گزینه مطلوبی نسبت به سایر نامزدها بود. ضمن اینکه عملکرد دولت یازدهم قابل دفاع بود. برجام و طرح تحول سلامت دو دستاورد قابل دفاع دور اول بودند که در سال ۹۶ هنوز آثار مثبتشان باقی بود. روی کار آمدن روحانی در دور دوم بعد از بر سر کار آمدن ترامپ در امریکا هم در شرایطی بود که هنوز روشن نبود دولت امریکا چگونه رفتار خواهد کرد. به همین دلیل ما از اینکه در انتخابات سال ۹۶ از آقای روحانی حمایت کردیم پشیمان نیستیم اما با وضعیتی مواجهیم که ما را شرمنده رأی دهندگان کرده است.
از حیث اقتصادی به نظرم یکی از اشتباهات دولت پافشاری بر سیاست کاهش نرخ تورم بود، حال آنکه تورم زاییده اقتصاد بیمار بود و اقتصاد بیمار نیاز به درمان رکود و ایجاد رونق اقتصادی داشت و این تذکر و گلایهای بود که مرتب از سوی مرحوم هاشمی رفسنجانی در دیدارهای خصوصی ما با ایشان بیان میشد. تأکید بیش از حد بر کنترل تورم و رساندن تورم به زیر ۱۰ باعث شد که ما انباشتی از بحرانهای اقتصادی را داشته باشیم. متأسفانه تصمیم گیریها در جمع بستهای انجام میشد و بر خلاف شعار «به عقب باز نمیگردیم» در بعضی زمینهها از جمله در چینش تیم اقتصادی بازگشت به عقب اتفاق افتاد.
با وجود این مسائل همچنان معتقدیم این دولت در مجموع از آلترناتیوی که برایش وجود داشت، بهتر بوده است. همین ۵ روزی که اینترنت قطع شد نمونهای از وضعیتی بود که اگر مخالفان روحانی بر سر کار میآمدند، به وجود میآمد. الان هم همین طور است. اما مردم سرخورده و ناامیدند و کنششان حاصل سرخوردگی و ناامیدی و عصبانیت است. مردم ناشی از عصبانیت تصمیماتی میگیرند که نتیجهاش تحویل دادن کشور به کسانی است که بیشترین نارضایتی را برای مردم در گذشته ایجاد کردند.
توجه داشته باشیم که وقتی بحث افزایش قیمت بنزین پیش آمد، مشکل مردم فقط بنزین نبود. اعتراضهایی که شاهد بودیم حاصل نارضایتیهای انباشته بود. البته ممکن است عوامل محرک دیگری نیز وجود داشته یا برخی تشکیلات خارج کشور از آن سوءاستفاده کرده باشند، اما به هر حال بخشی از جمعیتی که به خیابان آمدند، مردم بودند و همه دلیل عصبانیتشان بنزین و معیشت نبود بلکه حاصل مجموعهای از نارضایتیهای انباشته بود. موضوعی که حتماً باید مورد تحقیق و تحلیل بیشتر قرار گیرد.
انتقادات متفاوتی از دولت و شخص رئیس جمهوری مطرح میشود، آیا روحانی تغییر موضع داده یا این وضعیت محصول شرایطی است که به ایشان تحمیل شده است؟
در سال ۹۲ آقای روحانی یک چهره نسبتاً میانه رو به شمار میآمد. اما وقتی در جایگاه کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان قرار گرفت گرایشهای اصلاحطلبانهتری از خود بروز داد. او در دولت اولش نسبتاً موفق بود و همان عملکرد سبب شد برای دوره دوم هم از ایشان حمایت کنیم. البته چارهای جز حمایت هم نداشتیم چون نمیتوانستیم در مقابل اش فرد دیگری را مطرح کنیم. شرط و شروطی هم برای او نگذاشتیم زیرا فکر میکردیم که اگر وارد شرط گذاری شویم میان نیروهای سیاسی شکافی ایجاد میشود که ممکن است نتوانیم آن را به راحتی ترمیم کنیم.
الان فکر نمیکنید مواضع انتقادی صرف همان شکاف را ایجاد و تقویت کند؟
ما عملاً مجال نیافتیم به اندازه حمایتی که از روحانی کرده بودیم به او نزدیک شویم. با این حال دلمان نمیخواهد دولت آسیب ببیند زیرا آلترناتیوش لزوماً بهتر نیست. به همین دلیل همچنان در چارچوب موضع «اتحاد و انتقاد» ناگزیر هستیم اما انتقادهایمان را آشکارتر بیان میکنیم و این چیزی است که خود آقای روحانی به ما تحمیل کرد. مواضع ایشان بعد از ماجرای افزایش قیمت بنزین و اعتراضهای پس از آن به باور اغلب ما قابل دفاع نبود. ما قبل از این حوادث تلاش کردیم فضای شرکت نکردن مردم در انتخابات را بهبود ببخشیم. فکر میکردیم اگر دولت بتواند دو تا حرکت مثبت بکند ما میتوانیم بخش بزرگتری از مردم را مجاب به شرکت در انتخابات کنیم اما این کار دولت در این زمان شرایط را برای ما سخت کرد.
شما هم آنچه درباره بنزین و حوادث بعد از آن اتفاق افتاد را بیشتر به پای دولت مینویسید. حال آنکه این افزایش قیمت نه فقط بر مبنای الزام قانونی بود که در دولت و مجلس گذشته تصویب شده بود، بلکه تصمیم مجموعه نظام و بر اساس شرایطی بود که فشارهای خارجی بر کشور تحمیل کرده است...
تصمیم که غلط نیست. بالاخره حاملهای سوخت باید افزایش قیمت پیدا میکرد اما اینکه افزایش تدریجی را انجام نداده و حالا مجبور شده که افزایش جهشی بدهد، این تا حدی کار دولت بوده است.
گفته شد هر بار که خواستهاند یک افزایش تدریجی اعمال کنند با مانعی در کشور مواجه بودند...
اگر این طور هم بوده ما در جریان نیستیم. ما که کنشگران سیاسی جامعهایم از این چیزها بیخبریم. اما به نظرم جلوگیری از افزایش قیمت حاملهای انرژی بخشی از همان کاری بود که برای مهار تورم انجام شد و اقتصاد ما به هر دلیل ظرفیت ادامه آن را نداشت. بنابر این اگرچه در این مورد نظام تصمیم گرفته است، اما دولت هم در فرایند طی شده و افزایش ندادن تدریجی قیمت مقصر است. البته کلاً در کشور ما تأثیر نهادهای مختلف در تصمیم گیریها و تعیین سیاستها به نحوی است که نمیتوانیم همه مسئولیتها را گردن دولت بیندازیم. وقتی دولت در برخی جاها فاقد اختیار است و نمیتواند از برجام که دستاورد خودش بوده پاسداری کند دیگر چه میتوان گفت.
اگر ما در فرصت بعد از برجام به گونهای رفتار میکردیم که خروج از آن برای امریکا پرهزینه باشد چه بسا امریکا هم از برجام خارج نمیشد. میتوانستیم با توسعه مناسبات اقتصادی جلوی راحتی تصمیم خروج امریکا از برجام را بگیریم. این هم تقصیر دولت نیست.