روند خروج انگلیس از اتحادیه اروپا پس از ماهها بن بست در ایستگاه پارلمان این کشور دوباره به حرکت در آمد. بوریس جانسون پس از کسب پیروزی خیره کننده در انتخابات پارلمانی، جمعه گذشته موفق شد طرح دولت را برای اجرای برگزیت از سد پارلمان عبور دهد.
با توجه به تصاحب اکثریت مطلق کرسی های پارلمان توسط حزب جانسون، انتظار می رود که این کشور در موعد ۳۱ ژانویه (۱۱ بهمن) رسماً اتحادیه اروپا را پس از ۴۰ سال عضویت، ترک کند و طبق توافقی که منعقد خواهد شد، با اتحادیه اروپا به عنوان عضو خارجی همکاری کند.
فارغ از خطرات ناشی از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا بر اقتصاد و مراودات تجاری میان دو طرف که برای یک دوره کوتاه مدت قابل پیش بینی است، این تحول مهم سمبل و نمونه ای موفق از استقلال طلبی برای جنبشهای ملیگرا در سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپاست که در چند سال اخیر برای تحقق چنین رویایی خیز برداشته اند.
انگلیس، به ظاهر موفق شده است که با استفاده از ابزارهای دمکراتیک یعنی برگزاری همه پرسی به این رویا جامه عمل بپوشاند. اما در این میان، نقش مهم رسانه و ابزارهای ارتباط جمعی هم باید مورد توجه و واکاوی قرار گیرد.
در واقع، اگر در گذشته حاکمان با استفاده از زور، اهداف سیاسی خود را دنبال میکردند، اینک بکارگیری فرآیندهای دمکراتیک و مهندسی آرا، هزینهی سیاسی کمتری برای آنها دارد.
بازی قدرت در سایه
رأی مردم انگلیس به جدایی از اتحادیه اروپا و پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، دو تحول مهم سال ۲۰۱۶ هستند که بروشنی نمونه کارکرد رسانه برای اهداف سیاسی در نظامهای به اصطلاح دمکراتیک است.
شرکت مشاوره «کمبریج آنالیتیکا» متهم ردیف اول بازی قدرت در سایه، شناخته میشود که با استفاده از دادههای میلیون ها کاربر فیسبوک، آرای مردم انگیس و آمریکا را مهندسی کرد. البته برخی تلاش ها برای متهم شناساندن روسیه به دلیل مداخله در فرآیندهای سیاسی غرب در جریان است که تاکنون به فرجامی نرسیده است.
تحقیقات نشان می دهد که کمبریج آنالیتیکا به شرکت لابراتورهای ارتباطات راهبردی (اسسیال)، با سوابقی در حوزه نظامی و جنگ روانی، وابسته بوده است. اسسیال تا سال ۲۰۱۳ به اسناد محرمانه وزارت دفاع انگلیس دسترسی داشته و قراردادی با وزارت خارجه آمریکا در میان سوابق آن است.
«استیو بنن» استراتژیست سابق دونالد ترامپ، مدتی نایب رئیس کمبریج آنالیتیکا بود، «رابرت مرسر» میلیاردر راستگرای آمریکایی، از تأمینکنندگان مالی اصلی این شرکت بوده و شماری از حامیان مالی حزب محافظه کار بریتانیا نیز در میان سرمایهگذارانش بودهاند.
«کریستوفر وایلی» از کارکنان ارشد سابق کمبریج آنالیتیکا در مصاحبهای با آبزرور فاش کرد که چگونه این شرکت، اطلاعات مربوط به میلیون ها کاربر فیسبوک را برای استفاده در کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ و برگزیت جمع کرده بود.
از سویی، مطبوعات و رسانه های گروهی انگلیس که تأثیرگذارترین آنها زیر چتر «رابرت مرداک» امپراتور صهیونیستی رسانهای جهان فعالیت می کنند، نقش تعیین کنندهای در سرنوشت تحولات سیاسی این کشور دارند.
به طور مثال، بررسی محتوای رسانههای انگلیس در یک ماه مانده به برگزاری انتخابات پارلمانی این کشور، نشان دهنده عدم توازن اخبار به نفع حزب بوریس جانسون نخست وزیر انگلیس و علیه حزب جرمی کوربین رهبر چپگرا و مخالف رژیم صهیونیستی بوده است.
«مارک کورتیس» تاریخشناس و روزنامه نگار آزاد انگلیسی می گوید که در این بازه زمانی تنها ۲ مقاله در رسانههای مکتوب انگلیس درباره همدستی حزب جانسون در جنایت های جنگی یمن منتشر و در عوض ۳۹۹ مطلب درباره اتهام یهودستیزی جرمی کوربین گزارش شده است.
به گفته این تاریخ شناس انگلیسی، در یک ماه گذشته ۵۱ یادداشت با کلید واژه «حزب محافظه کار و اسلام هراسی» منتشر شده است؛ در حالی که ۴۲۸ مطلب دیگر با کلید واژه «حزب کارگر و یهودستیزی» گزارش شده است.
او، این اقدام را یک «عملیات گسترده اطلاعاتی» از سوی دستگاه رسانهای انگلیس توصیف کرد که در نتیجه، حزب جانسون با کسب اکثریت مطلق کرسی های پارلمان پیروز شد.
هرچند تحلیلگران، جرمی کوربین و اندیشههای ضد صهیونیستی او را مقصر شکست این حزب در انتخابات معرفی می کنند، اما شواهد نشان میدهد که حزب کارگر در تاریخ، اقبال چندانی برای سکانداری دولت نداشته و اصلیترین عامل پیروزی این حزب در انتخابات سال ۱۹۹۷، پیمان پشت پردهای بود که تونی بلر (رهبر اسبق حزب کارگر) با نزدیکان رابرت مرداک بست.
از این منظر باید به این نکته اشاره داشت که تحریکات رسانههای تحت نفوذ لابی صهیونیسم در کنار اظهار نظر سیاستمداران غربی و آمار مؤسسات افکارسنجی نشان می دهد که بلوک غرب، آبستن تحول بزرگی است که تا دو دهه آینده نمایان خواهد شد.
آینده اتحادیه اروپا
نتایج یک نظرسنجی نشان میدهد که بیش از نیمی از شهروندان اروپا، احتمالی قوی میدهند که اتحادیه اروپا تا سال ۲۰۴۰ میلادی دوام نیاورد.
به گزارش نشریه گاردین، در این نظرسنجی اکثریت شهروندان کشورهای اروپا اظهار کردهاند که فروپاشی اتحادیه اروپا را ظرف ۱۰ تا ۲۰ سال آینده واقعیتی «بسیار محتمل» یا «نسبتاً محتمل» ارزیابی میکنند.
این نظرسنجی توسط مؤسسه یوگوو در ۱۴ کشور عضو اتحادیه اروپا برگزار شده است. سه نفر از هر ۱۰ نفر که در این نظرسنجی شرکت کردهاند نیز گفتهاند که درگرفتن منازعهای در درون اتحادیه را در آینده «واقعیتی محتمل» میدانند.
در همین حال، دونالد توسک رئیس سابق شورای اروپا، ترامپ را بزرگترین چالش علیه این اتحادیه توصیف کرده است.
توسک، که دوره پنجساله ریاست او بر شورای اتحادیه اروپا جمعه ٨ آذر (٢٩ نوامبر) خاتمه یافت، رئیس جمهوری آمریکا را متهم کرده است که علاقه مند به تضعیف وحدت اروپاییان و حتی فروپاشی اتحادیه اروپاست. وی گفته است که "ترامپ بزرگترین چالش در برابر اتحادیه اروپاست."
وی در مصاحبه با یک نشریه آلمانی افزوده است: "برای نخستین بار در تاریخ، با یک رئیس جمهوری آمریکا سرو کار داریم که صراحتاً مخالف یک اروپای متحد است؛ خروج انگلیس از اتحادیه اروپا را مطلوب میداند و برای فروپاشی اتحادیه دعا میکند."
به گفته توسک، رئیس جمهوری آمریکا صراحتاً اتحادیه اروپا را "دشمن تجاری" کشورش میداند و ارزش همکاری دفاعی ایالات متحده و اروپا در چارچوب سازمان ناتو را زیر سؤال برده است.
این سخنان در کنار آمار مؤسسه افکارسنجی یوگوو و پیروزی چشمگیر ملیگرایان وابسته به جریان راست افراطی در انتخابات اخیر پارلمان اروپا دورنمای تاریکی از بقای اتحادیه اروپا را ترسیم می کند.
تحلیلگران معتقدند؛ اتحادیه اروپا مجموعهای در همتنیده از بازیگرانی است که با روکشی نازک در کنار هم تعریف شدند و هر آن ممکن است این پوشش پاره شده و کشورها جدا شوند.
«فابریس پوتیر» از مرکز مطالعاتی شورای آتلانتیک و مدیر پیشین بخش برنامهریزی سیاسی ناتو به طور جد معتقد است که رهبران رادیکال و ملیگرای احزاب سیاسی اروپا به دنبال فروپاشی این اتحادیه هستند. او در اینباره میگوید: «آنها نمیخواهند کاری برای اروپا انجام دهند؛ صرفاً تلاش دارند تا این نهاد منطقهای فروپاشیده شود».
تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد که میلیونها نفر از ایتالیا تا اتریش از پوپولیسم و ملیگرایی حمایت کرده و اصول هستهای و مرکزی اتحادیه را به چالش میکشند و تلاش دارند تا ساختار این نهاد منطقهای را بازتعریف کنند.
در شرایطی که انگلیس با خروج از اتحادیه اروپا نمونه موفقی از اجرای بند ۵۰ پیمان لیسبون را که ناظر بر جدایی اعضا از این اتحادیه است به ثبت رسانده، قطعاً چالش جدی مدافعان اتحادیه اروپا نحوه مقابله با جریان ملیگرایی است که میخواهد ساختار آن را در نوردد.