«آندرهآ استراماچونی» سرمربی ایتالیایی تیم فوتبال استقلال تهران پس از خروج از ایران اعلام کرد در صورت حل مشکلات حاضر است در کمتر از ۴۸ ساعت به ایران برگردد؛ قولی که نه تنها عملی نشد بلکه ۲۰ روز پس از فرار یاغی ایتالیایی مشخص شد که مشکلاتی که وی از آنها به عنوان دلیل فسخ قرارداد یاد کرده، فراتر از عقب افتادن یک قسط قرارداد است. او برخلاف تمام مربیان حرفهای و آماتور شاغل در فوتبال جهان به دنبال امتیازاتی است که در فوتبال جهان کمتر کسی بر روی آن پافشاری دارد.
کارنامه استراماچونی در فوتبال ایران صفر و یک است اما از حاشیه خالی نیست. او در پنج هفته نخست لیگ نوزدهم تنها سه امتیاز از ۱۵ امتیاز ممکن گرفته بود با وجود آنکه زیر چتر حمایتی مدیران استقلال قرار داشت از حاشیه سازی دست بر نداشت بلکه به بهانه نبود مترجم، استخدام بازیکن و پرداخت نشدن مطالبات بازیکنان تیم، مجموعه باشگاه استقلال را به حاشیه برد. حاشیهسازی این مربی در روزهای خوش نتیجهگیری استقلال به پایان نرسید بلکه این پیروزیها به ابزار باجخواهی او تبدیل شد. این حاشیهها پس از برد برابر تیم فوتبال شهرخودرو به اوج خود رسید و در نهایت مرد ایتالیایی شبانه ایران را به مقصد ترکیه و در نهایت میلان ترک کرد. او پس از استقرار در سرزمین چکمه با سوار شدن بر موج احساسی هواداران و استفاده از قدرت نرم رسانههای آن کشور، علیه باشگاه شورش کرد و در نهایت توانست ورزش ایران را برای مدت کوتاهی دچار حاشیه کند.
وی در مصاحبه های خود وعده داد که پس از پرداخت پول به ایران میآید اما با پرداخت شدن مطالبات نه تنها خبری از سفر وی به تهران نشد بلکه پس از مدتی واقعیت این مربی از دل ایمیلهای او به باشگاه استقلال نمایان شد. واقعیتی که نشان داد اشک تمساح استرا در فراق استقلال تنها یک دلیل بیشتر ندارد و آن هم گرفتن امتیازات ویژه است؛ امتیازاتی که شاید در دنیای قراردادهای حرفه ای یک نوآوری باشد.
استرا شرایط باشگاه و اقتصاد ایران را سیاه و سفید می بیند. او هیچگاه حد وسطی برای مطالبات خود تعریف نکرده است بلکه با نامهای تمام شرط و شروط خود را تعیین و آن را غیر قابل مذاکره دانسته است. استراماچونی با این اقدام نه تنها آب پاکی را روی دست مدیران استقلالی ریخت بلکه با پافشاری بر روی خواستههای خود و غیر قابل مذاکره دانستن آنها تمام اصول حرفه ای قراردادهای فوتبالی را زیر سوال برد.
یکی از مهمترین شرایط او واریز تمام مبلغ قرارداد به صورت یکجا است. این شرط را میتوان یکی از مهمترین گروکشی های مرد ایتالیایی دانست زیرا او پس از سه هفته معطل کردن تیم و باشگاه استقلال و پس از دریافت مطالبات معوقه خود اقدام به انتشار شرایط مذاکره کرده است. هر چند که در عالم سیاست، ورزش و اقتصاد تمام مذاکرات بر پایه برد - برد تعریف میشود اما مرد ایتالیایی در مذاکره با زیر پا نهادن اصول حرفهای، مصالح طرف مقابل را نادیده میگیرد و به پشتوانه هیجان هواداران به دنبال یکجانبهگرایی است. او می خواهد مرد شماره یک باشگاه استقلال باشد؛ مردی که مدیران را تنها به خاطر امضا قرارداد قبول دارد و این مدیران در نظر وی دروغگویی بیش نیستند.
اما اینکه مرد ایتالیایی به خاطر عقب افتادن مطالبات مدیران را دروغگو خطاب کند یکی از بی اخلاقیهایی است که این مربی در دوران فوتبالی خود مرتکب شده است زیرا مشکلات مالی در فوتبال و پرداختیها در بسیاری از کشورها وجود دارد. نمونه بارز آن نیز در ایتالیا زادگاه سرمربی استقلال است که در برخی از مواقع بازیکنان به خاطر پرداخت نشدن مطالبات و بحران مالی باشگاه تحصن میکنند.
او در شرایط کنونی اصول مذاکره و حرفهایگری را زیر پا گذاشته و بدون توجه به قوانین فوتبال خود را تافته جدا بافته می داند اما آیا چنین چیزی امکانپذیر است؟ اگر چنین چیزی امکان پذیر است آیا مرد ایتالیایی نمونه خاصی از این قراردادها را در جای دیگری از دنیا سراغ دارد؟ این اقدام استراماچونی را در برابر باشگاه استقلال نمیتوان حرفهایگری تعریف کرد بلکه یک باجگیری ورزشی است که مرد ایتالیایی در پیچ سخت مذاکرات به دنبال آن است. او میگوید باید تمام پول یکجا واریز شود اما هیچگاه به این سوال پاسخ نخواهد داد که اگر در مسیر نیم فصل دوم ۲ طرف دچار مشکل شدند و فیل استرا یاد ایتالیا کرد چه کسی پاسخگو است.
او پیشتر گفته بود که حاضر است با عشق به استقلال برگردد تا این تیم را در مسیر قهرمانی قرار دهد اما بندهای نامه او به باشگاه نشان داد که معنای عشق در نظر این مربی هواداری یا تعصب رنگی باشگاه نبود، بلکه واژه عشق در یورو و دلارهایی خلاصه شد که تا امروز تیم استقلال را به عنوان یکی از بزرگترین و ریشهدارترین تیمهای باشگاهی ایران و آسیا، معطل کرده است. زیاده خواهی که نشان داد این مربی شاید تنها در اسم و نام کشور لقب حرفهای بودن را یدک میکشد اما در عمل و پای میز مذاکره آماتوری است که به بهانههای مختلف به هیچ تعهدی پایبند نیست؛ چه اخلاقی و چه حرفهای.
این مربی با مشاهده تلاش دستگاه دیپلماسی و ورزش کشور برای بازگشت او به فوتبال ایران، حالا گام را فراتر گذاشته و به دنبال تحمیل سایر شروط خود است. شروطی که اگر اجرایی شود تا سالها به عنوان یک لکه سیاه در کارنامه مدیران ورزش ایران و باشگاه استقلال خودنمایی خواهد کرد.