اگر اهل تماشای تئاتر باشید حتما این روزها نام نمایش لانچر۵ را شنیده اید و اگر توانسته باشید به موقع اقدام به خرید بلیت آن کنید و کمی شانس داشته باشید مخاطب نمایش بوده اید و در این میان کمتر کسی را می توانید پیدا کنید که از تماشای آن لذت نبرده باشد.
لانچر ۵ یکسالی می شود که چنان با کیفیت اجرای خود را ادامه می دهد که بعد از اجراهای متوالی بر صحنه سالن های مختلف هنوز مخاطبانی دارد که یا موفق به تماشای آن نشده اند یا به دنبال تماشای چندین باره آن هستند.
ما نیز بعد از تلاش فراوان و البته بی توجهی های روابط عمومی تماشاخانه تئاتر مستقل تهران از طریق روابط عمومی خود نمایش بالاخره توانستیم به تماشای آن بنشینیم و بیش از دو ساعت را بدون احساس کردن گذر زمان به تماشای لانچر۵ نشستیم و راضی از سالن خارج شدیم؛ اما به عنوان خبرنگار این سوال برای ما پیش آمد که در این اوضاع نابسامان چرا یک نمایش این چنین محبوب شده است به سراغ گروه و عوامل اجرایی این نمایش رفتیم تا گفت و گویی کنیم. پرسیدیم طرح اولیه از کجا شکل و اصلا چگونه این گروه کنار هم قرار گرفته است. و این که سربازی بهعنوان فضا و سوژه اصلی چقدر تجربه زیسته این گروه است و چقدر نزیسته. سهم بداهه گوییها و اصول اجرای آن در لانچر ۵ تاکجا و چگونه است.
این نشست در خبرگزاری جمهوری اسلامی با حضور مسعود صرامی و پویا سعیدی نویسندگان و کارگردان، امیر نوروزی، مجتبی یوسفی، محمد حقشناس، باسط رضایی بازیگران و میلاد ابراهیمی طراح صحنه برگزار شد.
ایرنا: نمایشنامه لانچر۵ چگونه نوشته شد؟
صرامی: آغاز لانچر ۵ به سال ۹۴ باز می گردد که نمایشنامه ای با نام آخر دنیا نوشته و سال ۹۵ از آن رونمایی کردم. با طرح و مضمونی که امروز در لانچر ۵ می بینیم؛ روایت داستان در یک پادگان می گذرد. نمایشنامه توانست در همان سال توفیقاتی را هم به دست آورد، پس از آن از پیشنهاد همکاری پویا سعیدی برای این نمایشنامه استقبال کردم زیرا به اجرایی شدن این نمایشنامه علاقه بسیاری داشتم.
سعیدی براساس اصل متنی که من نوشته بودم آغاز به کار کرد و طرح را گسترش داد متن دیگری نوشت، پس از آن هر دو متن نوشته شده را ترکیب کردیم و به متن سومی رسیدیم که نام آن لانچر۵ شد. البته در حین تمرینات و طی چند سال که به صورت ناپیوسته اجرا رفتیم بخش هایی اضافه و کم شده است تا به این متن نهایی که اجرا می شود رسیدیم و در هر اجرا نیز برای بهبود کار تغییراتی را ایجاد می کنیم.
ایرنا: این تغییرات شامل طرح اولیه هم شده است؟
صرامی: طرح اولیه تغییری نکرده و همچنین اصل و روند داستان نیز تغییر نیافته است اما نمایشنامه در بخش هایی گسترده شد و در شخصیت پردازی نیز افراد فرعی تر پرداخته شده اند.
ایرنا: طرح اولیه نمایش لانچر ۵ چگونه شکل گرفت؟
صرامی: من به واسطه گذراندن دوران خدمت سربازی به این فضا علاقه دارم و همچنین به طور کلی پرداختن به فضاهای مردانه مانند زندان، جنگ و پادگان را مهم می دانم از سوی دیگر با علاقه ای که به ژانر جنایی و پلیسی دارم اقدام به نگارش این نمایشنامه کردن و با ترکیب دو موضوع پلیسی و محیط مردانه پادگان لانچر ۵ به نتیجه رسید. البته نمایش لانچر ۵ به طور کامل منطبق بر واقعیت نیست اما چنین اتفاقاتی حادث می شوند زمانی که من سرباز بودم از نزدیک یا در اطرافم چنین جریانی را مشاهده نکردم اما اتفاقاتی در اطراف ما میافتد که در بیتوجهی ما نادیده گرفته میشود.
تحقیق به جای تجربه زیسته
ایرنا: چگونه کسی که دوران خدمت سربازی را تجربه نکرده است چگونه می تواند چنین متنی را به نگارش در آورد؟
سعیدی: با تحقیقات امکان نوشتن متن های مختلف فراهم می شود. زمانی که پای نویسندگی حرفه ای در میان باشد باید بتوانیم فضاهای مختلف را به رشته تحریر در آوریم و فرمت های مختلف را تجربه کنیم. یکی از ابزارهای نویسندگی تحقیقات است زیرا یک نویسنده نمی تواند همه فضاها را به صورت شخصی تجربه کند زیرا تجربه های انسانی محدود هستند. اگر نویسنده ای بخواهد تنها از تجربه های خود بنویسند نمی تواند به موفقیت برسد زیرا منابع محدودی را در اختیار دارد.
وقتی قصد نوشتن داشته باشم تلاش می کنم در نگارش با فضاهایی مواجه شوم که در زندگی شخصی آن را تجربه نکرده ام. بازه نگارش لانچر۵ برای صرامی کوتاه تر بوده است چون تجربه زیست شده پادگان و سربازی را داشته و از نزدیک با آن روبه رو شده است اما این زمان برای من طولانی بود و از یک تابستان تا زمستان به طول انجامید.
من از افراد مختلف که این فضا را تجربه کرده بودند با تهیه پرسشنامه اطلاعاتی را جمع آوری کردم خاطرات مختلفی را به دست آوردم که بسیاری از آنها به صورت مستقیم بر نگارش نمایشنامه تاثیر گذار بودند و شخصیت های فرعی و خرده داستان ها از دل همین تحقیق ها به وجود آمدند.
بر پایه داستان صرامی که بسیار خوب نوشته شده بود و با پشتوانه این تحقیقات و تکنیک هایی که می دانستم فضاها و قصه هایی را اضافه کردم که لحن کمیک متن، تمرکز زدایی از شخصیت های اصلی و ایجاد شخصیت های متعدد از جمله آنها بود؛ همانند سیستم های استودیویی، صرامی خالق و طراح بود و من با بال و پر دادن، متن اولیه را گسترده تر کردم؛ در نگارش نمایشنامه علاوه بر تجربه زیسته، تحقیقات مفصل و استفاده از تکنیک ها و تسلط بر آنها نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
ایرنا: آیا بعد از اجرای نمایش با افرادی که چنین تجربه ای را داشته اند مواجه شده اید؟
سعیدی: با افرادی مشابه به این موضوع برخورد داشته ایم اما نه با این مختصاتی که در متن وجود دارد با وجودی که در اخبار رسمی چنین موضوعاتی دیده نمی شود اما خاطرات و روایات شفاهی ماجراهای شبیه به این وجود دارند که حتی به صورت غیر مستقیم بر این کار تاثیر گذار بودند و البته بعد از اجرا هم با آدم هایی که مشابه چنین قصه ای را یا شاهد بودند و یا شنیدند مواجه شدیم.
ایرنا: گروه نمایش چگونه شکل گرفت؟
سعیدی: امیر نوروزی در گروه لانچر۵ از ابتدا و زمانی که نگارش متن به پایان رسید به کار پیوست و بعد از آن محمد حق شناس، باسط رضایی به ما پیوستند و با ما ماندند بعد از حضور این افراد در گروه، کم کم افراد دیگری اضافه شدند و که در طول این دوسال گذشته و اجراهای جشنواره عده ای جایگزین شدند تا امروز به این گروه اجرایی فعلی رسیدیم.
در گروه اولیه که برای جشنواره دانشگاهی آماده شدیم تمام بازیگران دانشجویان دانشگاه های مختلف تئاتری بودند اما در جشنواره تئاتر فجر گروه را از یک دست دانشگاهی بودن خارج کردیم و افراد دیگری به گروه اضافه شدند.
هر چه زمان بیشتر می گذرد اجرا به بلوغ بیشتری می رسد؛ هر چیزی که زمان بیشتری صرف آن شود واضح تر می شود و فاصله منطقی تری از زمان خلق اثر پیدا می کند، قطعا اولین اجرا در ۲۲ اردیبهشت ۹۷ که در جشنواره دانشگاهی بود تا امروز مسیر طولانی طی شده و این زمان بر پخته شدن نمایش و فاصله منطقی نسبت به کار تعیین کننده بوده است و به کمک زمان به اجرای یک دست تری رسیده ایم.
ایرنا: شما در پایان اجرا اعلام می کنید که آماده شنیدن نظرات مخاطبان هستید؛ چقدر این نظرات اعمال میشود؟
سعیدی: ما بیشتر از حد لازم به بازخوردها توجه می کنیم و تاکنون تلاش کردیم که به صورت مشارکتی با مخاطب نمایش را در بخش های مختلف بهبود بخشیم و با توجه به زمانی که برای تمرین و اجرای نمایش داشته ایم بازخوردهای منطقی موجب تغییرات خوبی در نمایش شده است.
نظرات مخاطبان به نمایش تحمیل نشده بلکه در هر جایی که لازم بود به روند داستانی نمایش کمک کرده است. به نظر ما به عنوان گروه نمایشی لانچر ۵ نظر مخاطب دو نکته مهم در خود دارد اول اینکه فهم ما را از کار خود کامل می کند؛ کارهایی ناخودآگاه انجام می شود که نمی دانیم چه معنایی دارد مخاطب معنای آن را به ما نشان می دهد و از آن به بعد ما فهم مخاطب را به جای فهم خود ارائه می دهیم و بخش دوم نیز این است که در مواردی از یک زاویه دیگر راه حلی به ما می دهد که به آن نرسیده بودیم و مخاطب این مسیر را برای ما هموار می کند.
تئاتر بدون توجه به نظر مخاطب بیمعناست
تماشاگر چیزی را تحمیل نمی کند اگر به مخاطب بی توجهی کنیم و تغییرات هر چند کم ایجاد نکنیم صحنه تئاتر بی معنا می شود؛ یک بازیگر خوب کسی است که در هر دو اجرا با هم تفاوت هایی هرچند اندک داشته باشد امکان ندارد موقعیتی زنده و پویا باشد اما ثابت و بدون تغییر بماند، همه چیز در طول زمان تغییر می کند و در این نمایش نیز بازخورد مخاطب کمک می کند ما خودمان را با این تغییر انطباق دهیم و این روند یک اصل پذیرفته شده در گروه ما است.
به عنوان مثال در مورد پایان بندی و ابهام آن جمعی از مخاطبان نکته و سوال داشتند و نسبت به مبهم بودن آن مباحثی را مطرح کردند بر همین اساس در یک بخش اطلاعاتی را به دیالوگ سرباز و سروان اضافه کردیم تا به فهم مخاطب کمک کنیم.
ایرنا: بیشتر زمان اجرا شما (نوروزی) روی صحنه هستید این تغییرات در نمایش آزار دهنده نبوده است؟
نوروزی: تغییرات سخت بوده به هر حال برای نمایشی دو سال تمرین کنید و تغییر هر کدام از شخصیت ها و کار کردن با آنها سختی های خاصی دارد به عنوان مثال میلاد چنگی نیز بخش زیادی از نمایش را در کنار من قرار دارد و در تمام تمرینات حتی روزهایی که کاری نداشته نیز حضور داشت به همین دلیل کار با فرد دیگری برای من سخت می شود و صحنه ای پارادوکسی ایجاد می کند که یک آدم باهوش مانند شایگان در مقابل فردی مثل صادقی قرار می گیرد که کمی دیر متوجه همه چیز می شود به قدرت شایگان اضافه می کند و وی را احمق تر جلوه می دهد و با وجود همه تغییرات زوج تکمیل کننده ای بر صحنه نمایش هستند.
تغییرات بخشی در متن وجود داشت بخشی براساس اعلام، گفت و گو و نیز نتیجه گیری شکل گرفت و گذشت زمان نیز این تغییرات را بیشتر کرد با وجود همه تغییرات که تمرینات بیشتری را به همراه داشت از بودن در کنار گروه لانچر ۵ لذت بردیم.
ایرنا: قصه گویی در مصاحبه ای به پیشینه داستاننویسی خود و اهمیت قصه گویی و روایت در این کار اشاره کردید. اهمیت ایم مساله در خلق ساختار درام کار را چه میزان ارزیابی میکنید.
سعیدی: قصه گویی قدیمی ترین و ماندگارترین شیوه نگارش و رویکردی است که از زمان آغاز به کار داشتم زیرا من با داستان نویسی شروع کردم و قصه بخش مهمی از نگارشم بوده است. از زمانی که به نوشتن دراماتیک روی آوردم این رویکرد همراه با من ماند. در زمان های مختلف اشکال نگارش متنوعی تجربه شده و به فراخور زمان کنار گذاشته شده اند اما داستان گویی از زمان تولد تا امروز ادامه پیدا کرده است و بعد از این زمان نیز به حیات خود ادامه می دهد.
داستان گویی در نمایش لانچر۵ مورد توافق قرار گرفت و با این وجود که روند نگارش نمایشنامه آن به صورت جداگانه انجام شد و در نقطه ای به اشتراک رسید هر دو در اصول کلی توافق داشتیم که در غیر این صورت گروه نمایشی شکل نمی گرفت.
موفقیت کمدی نتیجه تعامل بازیگران بر صحنه است
ایرنا: وجه کمدی لانچر ۵ یکی از دلایل همراهی مخاطب تا پایان نمایش بود این بخش ها در طول زمان اضافه شد یا از اول در نمایشنامه وجود داشت؟
سعیدی: در اصل نمایشنامه زمینه های کمدی وجود داشت اما بیشتر آنها در جریان گسترش متن اتفاق افتاد تا اجرا به سمت دو لحنی رفته و وجه کمیک آن تقویت شود و البته این واکنش های خنده از سوی مخاطبان غیرممکن بود اگر بازیگران داخل صحنه نمی توانستند در دیالوگ های خود آن را درست و کامل اجرا کنند.
ما در متن پایه بخش کمدی را گذاشتیم و موقعیت هایی در کلام و حرکت ایجاد کردیم اما اینکه با چه کیفیتی به مخاطب ارائه شود به اجرا مربوط می شود. ما امیر نوروزی را در صحنه داریم که به دلیل اینکه بخش زیادی از اجرا روی صحنه برعهده اوست؛ هم لحن را مدیریت می کند و هم موقعیت گفت و گوهای طنز را فراهم می کند. بازیگرانی هم که به مرور به گروه ما اضافه شدند این فهم کمدی را داشتند تا این لحظات به درستی خلق شود و شوخی ها به درستی در صحنه شکل بگیرد.
نوروزی به دلیل تجربه در نوشتن، کارگردانی و بازیگری خیلی از اتفاقات و تعاملات با بازیگران را اضافه کرد و گروه نیز بعد از ویرایش به صورت ثابت از متن ویرایش شده استفاده می کرد. کمدی کلامی و موقعیتی در اصل متن وجود داشت اما ممکن است اگر گروه دیگری این نمایش را اجرا کنند به اندازه کافی خنده دار نباشد و این را به گروه بازیگران مدیون هستیم که بخشی را به صورت بداهه اجرا کردند و بعد در متن ثابت ماند و تبدیل به چیزی شد که امروز بر صحنه نمایش اجرا می کنیم.
ایرنا: چه مقدار از دیالوگ ها به صورت بداهه اضافه شد؟
نوروزی: من به بداهه علاقه زیادی دارم منتها از یه جایی به بعد از موقعی که شروع به نوشتن و کارگردانی کردم متوجه شدم که در این زمینه آدم دیکتاتوری هستم و با وجود اینکه خودم این کار را انجام می دهم اما اجازه نمی دهم بازیگر بداهه را وارد نمایش کند زیرا بداهه گویی باید درست باشد و این کار بسیار سختی است و باید کیفیت داشته باشد.
بداهه گویی دارای چند وجه است؛ نخست آنکه باید لازم باشد به این معنا که لزومی برای بیان آن وجود داشته باشد و هویتی را به متن، نمایش و شخصیت ها اضافه کند و وجه دیگر اینکه نباید نمایش را از درام خارج کند که در غیر اینصورت بازیگر نباید آن را اضافه کند.
بازیگر باید آنقدر به متن، نمایش و بداهه گویی مسلط باشد که بعد از بیان دیالوگ، کارگردان هم آن را بپذیرد با وجود تمام این شرایط بازیگر می تواند بداهه بگوید؛ در صحنه به جای بداهه برای خنده گرفتن از مخاطب اراجیف هم می توان گفت که خنده دار هم باشد اما اینکه موقعیت حفظ شود و شخصیت از شرایط خود خارج نشود. بازیگر باید بتواند در جایی مخاطب را بخنداند و در لحظاتی بعد جدی گرفته شود و این جایگاه خطرناکی برای بداهه گویی است که من در صحنه نمایش لانچر ۵ در این موقعیت خطرناک قرار گرفتم.
سر صحنه نمایش لانچر ۵ گاه با کمی شوخی بیشتر نگران می شوم که شاید تاثیرگذار نباشد زیرا همه گروه از ابتدا می دانستیم که این نمایش رسالتی دارد و قرار است از نقطه ای حرکت کند و به پایانی برسد و باید در هر شرایطی این مسیر طی شود؛هیچکس حق ندارد که کار را از این مسیر منحرف یا خارج کند به همین دلیل هر حرکت یا دیالوگ اضافه ای نباید تنها به هدف خنده بیان شود چون نمایش دراماتیک است به گونه ای باید پیش بروید که حتی اگر میدانید صحنه باید خنده دار باشد مخاطب نباید حس کند که ماقصد خنداندن او را داریم زیرا گارد می گیرد. هر تماشاگری با هر درجه از هوش متوجه شده و واکنش نشان می دهد پس گروه نمایش با تفکر اینکه با تماشاگر باهوش روبه رو است باید یک پله بالاتر قرار بگیرد یا تردستی بلد باشد که از پس هر موقعیتی بر بیاید.
روی صحنه کمفروشی نمیکنیم
در نمایش لانچر ۵ در بسیاری از صحنه ها و حتی پایان بندی پیشنهادهایی داشتیم و هر کدام را امتحان کردیم تا مورد پسند مخاطب قرار بگیرد و بعد از ثابت شدن آن، اجرا را ادامه دادیم، صحنه های بسیاری ناگهان به نمایش اضافه شده است اما این الصاق به زور نبوده و به گونه ای بوده که هم به اتمسفر نمایش و هم به صورت طولی کمک می کند؛ همواره با وجود تمام خستگی ها، به اتکای وجدان و پشتکاری که داریم هر مشکلی هم به لحاظ روحی درگیر آن باشیم در صحنه کم فروشی نمی کنیم.
به ظاهر برخی از بازیگران در نمایش، کمکی به کمدی نمایش نمی کنند زیرا چند نوع کمدی در لانچر ۵ داریم یک بخش کمدی تلخ و بخشی دیگر وحشت است و به گونه ای که تماشاگر از اینکه در لحظه قبلی خندیده است دچار ناراحتی می شود.
در همه جهان این دگردیسی (دیزالو) و از اوج کمدی به درام رسیدن سخت است بسیاری از هنرمندان قصد انجام چنین کاری را دارند اما نمی توانند به خوبی آن را به اجرا در بیاورند اما دلیل اینکه در نمایش لانچر ۵ از عهده آن بر آمده ایم بخش زیادی مربوط به بازیگران است؛ در متن از طریق دیالوگ ها به راحتی این تغییر انجام می شود اما موفقیت در هدایت بازیگران ببرای اجرا با سرعت زیاد و بدون اینکه شکستگی در جریان داستان دیده شود بخشی مربوط به تمرین زیاد است و بخشی نیز توانایی بازیگران. در این نمایش بازیگران بسیار توانمندتر شدند زیرا هیچ چیزی مانند تمرین و پشت سر گذاشتن یک دوره نمی تواند به شما آموزش بازیگری بدهد به همین دلیل است که هنرمندانی که بیشتر از گذراندن کلاس های آموزشی به تمرین میپردازند موفق تر هستند زیرا تا تجربه کاری نداشته باشید و تا اشتباه نکنید نمی توانید به خوبی پیش بروید.
گروه لانچر ۵ مجال زیادی برای تمرین در جشنواره ها داشت و به تدریج با یافتن ایرادات اجرایی و مباحثه بسیار به بهبود کیفیت رسید و البته هنوز مشکلات و ایراداتی وجود دارد اما امروز می دانیم که چه جایگاهی داریم چه کاری انجام داده ایم و به چه واسطه ای توانستیم این مسیر را طی کنیم. هر کدام از شخصیت ها به شکل گیری دیگری کمک کرد و همه ما دلیل و علت یکدیگر و ایجاد این نمایش هستیم؛ من به عنوان «شایگان» (نقشی) که زمان بیشتری اجرا می کنم قطعا بیشتر خسته می شوم اما هرگز فکر نمی کنیم که من مهم تر از بقیه بازیگران و گروه هستم زیرا با وجودی که من بیشتر در صحنه هستم؛ هر کدام از بازیگران برای هر میزان دقایقی که به صحنه می آیند از اهمیت برخوردارند و کمبود هر کدام می تواند لطمه بزرگی به اجرای نمایش بزند به همین دلیل است که برخی از عوامل را نمی توان تغییر داد چون مدت هاست بازی می کنند و جایگزینی آن برای باقی کسانی که بر صحنه هستند بهسختی قابل پذیرش می شود چه به لحاظ روحی و چه به لحاظ درام .
در این نمایش که یک تئاتر رئالیستی است از لحظه نگارش تا انجام یک فاصله طولانی دارد و درست اجرا نشدن آن مربوط به بازیگر است که نمی تواند آن را اجرا کند و بر اساس توانایی بازیگر حرکت و بازخورد را تغییر می دهد.
اثر واقعگر در عمل و اجرا کاستیهای خود را نشان می دهد
ایرنا: خاصیت تئاتر و اجرای زنده پویایی است؛ این ویژگی چقدر در بازه اجرای کار در مورد لانچر۵ تحقق یافت؟
نوروزی: در هر نمایشی نمی توانید تغییر ایجاد کنید یا حداقل در این اندازه و ابعاد نمی شود؛ لانچر ۵ یک نمایش رئالیستی است، نویسنده آن را نوشته و پرورش داده است به این ترتیب در زمان نگارش، تصور ذهنی یک نفره در نبود دیدگاه های دیگر باعث می شود که مساله حقیقی به نظر بیاید اما ممکن است در کنش و واکنش به گونه ای دیگر دیده شود و در زمان اجرا نیاز به تغییر پیدا کند.
در کار رئالیستی این مشکل وجود دارد که در عمل و اجرا متوجه مشکل و ایراد می شوید به عنوان مثال اصغر فرهادی کارگردان سینما چند سال بر یک فیلمنامه کار می کند تا بتواند متنی بنویسد که جز آن متن هرچیزی بی معنی باشد بعد از آن نیز چندین ماه تمرین می گذارد و بارها بر روی آن کار می کند و کمتر پیش می آید تغییر را وارد کار خود کند این چنین شرایط یک موقعیت رئالیستی به درستی انجام می شود.
هر حرف و حرکتی نمی تواند رئالیستی باشد همیشه تلفیقی از ناخودآگاه و خودآگاه وجود دارد به این ترتیب که با آگاهی کامل متن را به ناخودآگاه خود می سپارید تا اجرا شکل بگیرد که البته همه بازیگران نمی توانند آن را به درستی ایفا کنند و حتی در بازیگران خوب هم گاهی این مشکلات وجود دارد.
ایرنا: به نمایش و منطق داستانی آن بازگردیم؛ در نمایش شما چطور حقیقت و دروغی بودن حرف های متهم در بی خوابی زیاد مشخص می شود؟
سعیدی: روشن نبودن حقیقت در بی خوابی متهم در واقعیت هم اتفاق می افتد خلأیی است که در این نوع اعتراف گیری وجود دارد، تکنیک هایی برای بازجویی هست که یکی از رایج ترین آنها بیداری است که در نمایش لانچر ۵ از آن استفاده شده است به این ترتیب که متهم در بازه زمانی نسبتا طولانی باید بیدار بماند تا آن فرد در موقعیتی قرار بگیرد که با به هم ریختگی سیستم عصبی حداقل دروغ هایی را که تاکنون به زبان آورده را تکرار نکند و این موضوعی فلسفی است که در بازجویی و شکنجه تا کجا می توانیم به حقیقت دست پیدا کنیم و اینکه یافته ها تا چقدر به حقیقت نزدیک هستند. زمانی که فردی در حالت نیمه هوشیار قرار می گیرد حرف هایی که به زبان می آورد که می تواند واقعی و یا حتی نباشد و این سوال ها سال ها در این مدل اعتراف گیری مطرح هستند و در زمان های مختلف فلاسفه و حتی ابداع کنندگان این سیستم های مدرن به آن پرداخته اند و راجع به آن صحبت کرده اند.
در نمایش لانچر ۵ با فاصله از این شرایط قرار می گیریم و این سوال مطرح می شود که آیا آدم می تواند اینگونه به حقیقت برسد یا آیا حقیقتی که به دست می آورد مطلق است مطلق چیست و سوال هایی که به این ترتیب به دنبال خود می آورد؛ اگر از این روش در نمایش به حقیقت مطلق برسیم یعنی این روش برای اعتراف گیری را تایید می کنیم.
نمایش پیچیدگی ذات انسان بر صحنه نمایش
صرامی: تصوری وجود دارد که زمانی متهم در این بیداری قرار بگیرد ۱۰۰ درصد ما را به حقیقت می رساند اما مسئله این است که ذات انسان بسیار پیچیده است یعنی هر انسانی دنیای خودش را دارد و ما به این فکر کردیم شخصیتی را خلق کنیم که در آن مقطع به گونه ای صحبت کند که دروغ و راست آن بعدتر دچار اختلال شود و تماشاگر را وادار به تفکر در این زمینه کند؛ من نمی توانم قبول کنم که متهمی در این شرایط حقیقت را به زبان بیاورد مجرم هایی وجود دارند که حتی دستگاه های دروغ سنجی را با تسلط و توانایی خود دچار اشتباه کرده اند.
نوروزی: خود بی خوابی برای متهم اختلال ایجاد می کند و همانطور نیز حرف های که به زبان می آورد نیز بازجو را دچار این اختلال می کند که کدام حرف درست و کدام غلط است. کمالی به عنوان متهم فرصت برای فکر کردن در روزهای گذشته را داشته است و حرف هایی که در بازجویی می زند آخرین تیری است که می تواند از آن استفاده کند و حرف هایی را هم می گوید که دروغ نیستند بلکه فقط بخش هایی را می گوید که لزومی به گفتن ندارند. همچنین شایگان بازپرس دایره جنایی نیست فقط فردی درجهدار در پادگان است که همان مقداری را هم یاد گرفته از تماشای فیلم های پلیسی به دست آورده است و با استفاده از اندک هوش و تمام قدرتی که در اختیار دارد می خواهد به نتیجه مطلوبی دست یابد و باید این نکات را هم در نظر بگیریم که قطعا کمالی در یک پادگان نظامی به طور کامل بیداری نکشیده است و فرصتی نیز برای فکر کردن به حرف هایی که قرار است در بازجویی بیان کند داشته است و با توجه به اینکه هیچ حرفی نمی تواند مطلق باشد و همه چیز دارای ضعف است نمی توانیم حقیقت یا دروغ مطلق را متوجه شویم.
در مواردی هم شایگان به کمالی به عنوان متهم حق می دهد و در دیالوگی هم به زبان می آورد که اگر من در این شرایط قرار می گرفتم چه عکس العملی انجام می دادم؛ شایگان در آن موقعیت خودش هم دوست دارد دروغی هم اگر گفته می شود بپذیرد.
مخدوش کردن واقعیت یکی از کارهای مهمی است که لانچر ۵ انجام می دهد مخاطب فکر می کند همه چیز عریان و عیان است اما این طور نیست چون همه به خاطر ضعف ها و قوت هایی که دارند اشتباه می کنند و کار درست هم انجام می دهند در حالی که شایگان می تواند قهرمانی بشود که حقیقت را کشف کرده است اما ما تصمیم نداشتیم این کار را انجام دهیم.
در این نمایش با وجود اینکه همه ژانرها کمدی، جنایی و پلیسی وجود دارد اما بیشتر از نیاز از هیچیک از این سبکها استفاده نمی شود از آغاز هم واقعیت مخدوش بود همانقدر هم که واقعا همیشه واقعیت مخدوش است در طبیعت هم نمی توانیم قضاوت کنیم و واقعیت را بفهمیم زیرا واقعیت پنهان است.
بخش دوم مصاحبه با گروه لانچر ۵ فردا سه شنبه بر روی خروجی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) قرار می گیرد.