به قلب حادثه با نبض عشق آمدهایم، به میهمانی لالههایی که اهل دمشقاند و با هزار امید و آرزو برای حرم دفاع کردند، مدافعانی که ملایر را کربلایی کردند.
تمامقد به حضورشان بر میخیزیم، شهدای مدافع حرم که آسمانی شدند و حالا اُمّ وَهَب در سپاهمان زیاد داریم...
حالا که چند وقتی است سوریه امن و امان شده، با خودم میگویم یعنی میشود به این زودیها کاروانهای راهیان نور سوریه راه بیفتد، فکرش را بکن.
تردید نکن... تصورش هم زیباست.
فکرش را بکن؛ قدم میزنی و راوی میگوید اینجا مثل قتلگاه محسن فانوسی است، همین جا بود که گلوله پیشانی ابوذر را شکافت و او را به آرزویش رساند.
یا میگوید نفس عمیق بکشید، اینجا عجیب بوی فاطمه(س) میدهد، همین جا بود که سینه حیدر ابراهیم خانی سوخت و پیکرش بین آهن پارههای لودر مانده است.
غریبی انگار ارث بچههای فاطمه(س) است، هزاران حیدر فدای بین در و دیوار ماندنت مادر...
محمد حسین بشیری در همین مَقَر برای بار آخر سینهزنی کرد و فردای آن روز صدای آن انفجار هنوز از این حوالی میآید.
سعید شاملو آمده بود که از سیم خاردارهای دنیا عبور کند و به میدان مین زده بود برای تخریب نفسش، اینجا معراج اوست.
مصطفی نبیلو هم اینجاست، ۶۰ بار ختم قرآن کرده بود، صدای گریههای انقطاعیاش را هنوز میتوان از اینجا شنید، همین جا بود موشک و پیکری که...
پرچم سبزی در ورودی الغیث توجه کاروان را به خود جلب میکند، دستان مسعود عسگری همین جا افتاد.
شلیک توپ ۲۳ هنوز جلوی چشمان همرزمان مسعود است و او برای همیشه علمدار عمه سادات شد.
این حکایت غیور مردانی است که هزاران بار نام ملایر را بر بلندای آسمان حک کردند و همچون ستارههای آسمانی به عاشقان خود روشنایی میبخشند.
شهدای مدافع حرم شهید حیدر ابراهیم خانی، سعید شاملو، محسن فانوسی، مصطفی نبیلو و مسعود عسگری که امروز /پنجشنبه/ میزبان همرزم گمنام خود از دیار لالهها بودند و تا سرزمین نور مشایعتش کردند.
شهید گمنامی که امروز ملایر را بار دیگر پر از عطر شهادت کرد و زمین شهر را به قدوم مبارک این شهید گمنام از شهدای تازه تفحص شده عملیات رمضان در سال ۶۱ در منطقه شرق بصره گلباران کردند.
شهری که مفتخر است یک هزار و ۱۰۰ شهید گلگون کفن و سه شهید مدافع حرم و عاشق اهل بیت(ع) را تقدیم انقلاب کرده است.