اعتراضات هفته پایانی آبانماه از نگاه برخی پژوهشگران و صاحبنظران مسائل سیاسی و اجتماعی علامتی در فرایند تغییرات مدنی ایران است و میتواند نشاندهنده سمت و سوی اعتراضهای سیاسی و اجتماعی در قالب الگوها و سناریوهای متفاوت باشد.
طی هفتههای اخیر، تحلیلگران در خصوص اعتراضات آبانماه به توصیف و تحلیل ماهیت، چگونگی شکلگیری و ویژگیهای آن پرداختند ولی از الگوها و سناریوهای محتمل و ممکن اعتراضها در آینده چندان سخنی نگفتند. شکل و ماهیت اعتراضها در آینده چگونه خواهد بود؟ اعتراضهای آینده در کدام الگوها و بر اساس چه سناریوهایی شکل میگیرد؟ مگر میتوان آینده اعتراضها را پیشبینی کرد؟ علم آیندهپژوهی ابزارهای مناسبی برای پاسخگویی به این سؤال را تولید و شیوههای تحقیق متعددی را برای پژوهشگران ایجاد کرده است. یکی از ابزارهای مهم برای این کار سناریوسازی و سناریونویسی بر اساس روندها و پیشرانها است.
پژوهشگر ایرنا با علی توسلی کجانی تحلیلگر مسائل سیاسی و مدرس حوزه علمیه قم در مورد ناآرامیهای اخیر کشور به گفتوگو پرداخت.
زمینههای ایجاد ناآرامی و اعتراض اجتماعی
توسلی در ابتدای این مصاحبه اظهار داشت: امروزه حکمرانی خوب یکی از استانداردها و اصول اساسی هر حکومتی است به همین دلیل مسئولان به دنبال این هستند که بر اساس قواعد حکمرانی خوب بیشترین میزان رضایت مردم را به دست آورند و موفقیت خود را در اجرای برنامهها و اصلاحات اجتماعی تضمین کنند، اما گاهی روندهایی به وجود میآید که موجب نارضایتی مردم میگردد.
روند تحریمهای بینالمللی که از خارج به حاکمان تحمیلشده معیشت مردم و برنامههای دولت را با نارسایی و ناکارآمدی روبهرو ساخته است. یکی از کلانروندهایی که در چند سال اخیر توانسته اثرگذاری بسیار وسیعی را در جامعه داشته باشد و اثر خود را در سطوح سیاسی اقتصادی و اجتماعی نشان دهد وجود تحریمهای بینالمللی علیه ملت و نظام جمهوری اسلامی است. اگرچه ایران در سالهای گذشته توانسته در برخی از دورههای حیات سیاسی خود فضای بینالملل را به نفع خود تغییر دهد، اما هیچگاه موفق نشده است روزگاری را بدون تحریم سپری کند تا جایی که تحریم بهعنوان یکروند و عامل اثرگذار در ایجاد نارضایتی عمومی عمل میکند. بر نخبگان سیاسی و آگاهان جامعه این مساله پنهان نیست که تحریمها اثر مستقیم بر فضای اقتصادی و سیاسی جامعه دارد تا جایی که ما شاهد کاهش رونق تجارت خارجی و کاهش درآمد ارزی هستیم و این موضوع رونق اقتصادی ملی را با چالش اساسی مواجه کرده است.
افول مرجعیتهای اجتماعی و بروز شکافها
به گفته توسلی کجانی، یکی دیگر از روندهایی که جامعه را شدیداً تحت تأثیر قرار میدهد چندقطبی شدن فضای سیاسی و از دست رفتن اعتبار سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا است؛ به این معنا که طی سالیان گذشته اندکاندک اعتبار نخبگان و گفتمانهای آنها موردتردید قرار گرفت و جامعه دیگر به نخبگان سیاسی خود اعتماد نمیکند و گفتمانهای آنها را نمیپذیرد.
این پدیده خطرناک میتواند زمینه ایجاد بحرانهای اجتماعی و سیاسی را ایجاد کند تا جایی که بهسرعت التهابات جامعه به اعتراض و سپس به آشوب تبدیل شوند.در چند سال اخیر ما شاهد این هستیم که وقتی اعتراضها شکل میگیرد یکی از مراکزی که مورد هجوم قرار میگیرد حوزههای علمیه است. در طول تاریخ، حوزههای علمیه پشتیبان خواستهها و اعتراضهای بهحق مردم در مقابل حکومتها بودهاند، اما امروزه این تلقی در حال شکلگیری است که نخبگان حوزوی و مراجع عظام تقلید به گروههای ساکت یا تأییدکننده تصمیمات مدیریتی نظام و حکومت تبدیلشدهاند و ادامه این روند میتواند به کاهش محبوبیت و افول مرجعیت اجتماعی حوزههای علمیه منجر شود.
یکی از روندهای دیگری که در چند سال اخیر شاهد به وجود آمدن آن هستیم ایجاد طبقه اشرافی نخبگان و مدیران سیاسی است که در تصمیمگیری نیازی به رجوع به نظرات مردم نمیبینند و هیچ گفتوگویی میان خود و مردم ایجاد نمیکنند. در برخی موارد شاهد این هستیم که با بهکارگیری ادبیات نادرست به احساس تحقیر ملی دامن میزند و جامعه را همیشه در یک التهاب دائمی نگه میدارد. جامعهای که در یک التهاب دائمی باقیمانده باشد یک جامعه عصبی بیقرار و پرخاشجو خواهد بود و در صورت به وجود آمدن زمینهها، بهسوی خشونت میگراید. این مدیران شناخت درستی از زیست فکری، اجتماعی و شرایط اقتصادی بدنه مردم ندارند و تصمیماتی میگیرند که نارضایتی موجود در جامعه را افزایش میدهد و آتشفشانهای اعتراضها را فعال میسازد. این مدیران با پیش کشیدن فلسفه سیاسی و توجیه ایدئولوژیک سعی در توجیه تصمیمات خود میگیرند. این مساله به تضعیف ایدئولوژی و کاهش نمود آن میان نسل جدید میشود.
نقش فضای مجازی و توضیح ۲ ایده در سناریوپردازیها
توسلی با توجه به نقش فضای مجازی در ناآرامیهای اخیر بیان داشت: فضای مجازی یکی از پیشرانهایی است که علاوه بر آگاهیبخشی به جامعه میتواند زمینههای سرعت بخشی به روندهای اشارهشده را افزایش دهد. در عصر دیجیتال ما شاهد رسانهها و شبکههایی هستیم که خارج از کنترل نهادهای رسمی و حکومتی میباشند تا جایی که بهزودی شبکههای ارتباطی و مجازی را خواهیم داشت که غیر وابسته به اینترنت میتوانند عمل کنند. یکی دیگر از پیشرانها که اثر غیرقابلانکاری بر سرعت گرفتن روندها دارند جنگ شناختی در حوزه فضای مجازی است که دشمن آن را آغاز کرده است. در این جنگ خونی در کار نیست، اما دشمن در یکزمان طولانی حوزه شناختی نیروهای درونی را هدف میگیرد و روند فروپاشی مرجعیتهای سیاسی و اجتماعی را سرعت میبخشد. در این مواجهه، نظام حاکمیتی و کارایی آن در بین مردم مورد تردید قرار میگیرد.
یکی دیگر از پیشرانها که اثر غیرقابلانکاری را در سرعت یافتن روند شکاف دولت و ملت دارد به رسمیت شناخته نشدن اعتراضهای اجتماعی از سوی حاکمیت است. نسبت دادن هر اعتراضی به آشوبگران و عوامل خارجی موجب میشود خواسته حق ملت تحت یک برچسب به لایههای زیرین جامعه رانده شود، اما در مواقع بحرانی ملت ممکن است پشت دولتها را خالی کند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی در ادامه با توضیح دو ایده «بهشت شداد» و «جهنم سرد» اظهار داشت: در حال حاضر میتوان با توجه به فضای تحلیلی کلانروندها و پیشرانهای موجود چند سناریو را میتوان مطرح ساخت. نخست سناریوی «جهنم سرد»؛ در این سناریو که بدترین حالت ممکن در نظر گرفته میشود حاکمان خود را مسلط بر اوضاع نشان میدهند و معتقدند ما همه تدبیرها را کردهایم و تلاشی در ایجاد گفتوگو بین خود و مردم نمیکنند و با ادامه روند تحقیر ملی عصبانیتهای جامعه را فعال میکنند و با برخورد امنیتی و قضایی تلاش میکنند که به کنترل اجتماعی بپردازند.
جامعه پیشرفته یاد گرفته است که چگونه بحرانیترین مسائل امنیتی، اجتماعی و سیاسی خود را به خواسته حزبی و اجتماعی تبدیل و در نهایت در خود حل کند اما در جامعه ما اعتراضهای صنفی مثل اعتراض کارگران نیشکر هفتتپه و هپکو تبدیل به یک چالش امنیتی میشود و به لایههای زیرین جامعه هدایت میشود. این لایههای زیرین آرام آرام خود را توسعه میدهد و از طبقات کمدرآمد جامعه عبور خواهد کرد و طبقات متوسط شهری را وارد اعتراضها خواهد کرد. در این حالت ممکن است جریان اعتراضی که بدون رهبری حضور اجتماعی خود را فریاد میکرد دارای رهبری شود و به نفی نظام حاکم و ساختارهای حکومتی آن بپردازد. در این جا الگویی اعتراضی که ممکن است شکل بگیرد با ویژگیهای ذیل قابل تأمل است؛ نفی ایدئولوژی و فلسفه سیاسی حاکم، از دست رفتن اعتبار سیاسی و مرجعیت اجتماعی نخبگان موجود در ساختار قدرت، خشونت گسترده در برخی از موارد مبارزه مسلحانه، تخریب نهادهای حوزوی و حکومتی، ترورهای کور، ایجاد جنگ بین نیروهای داخلی جامعه.
وی در توضیح ایده بهشت شداد افزود: سناریوی دیگری که من از آن به عنوان «بهشت شداد» یاد میکنم سناریوی آینده مطلوب است. در این سناریو فرض بر این است که نیروهای اعتراضی جامعه به یک بلوغ سیاسی دست پیدا میکنند و خواستههای صنفی و اجتماعی خود را در یک آرامش و با استفاده از شبکههای اجتماعی غیر رسمی و حضور اجتماعی آرام دنبال میکنند. آنان ساختارها و ایدئولوژی حاکمیت را به چالش نمیکشد از خشونت پرهیز میکنند و فقط خواسته خود را دنبال خواهند کرد. اگر اعتراض آنها به رسمیت شناخته شود میتوانند خواستههای خود را به حاکمیت تحمیل کنند. اگر هم خواستههای آنان به رسمیت شناخته نشود با بکارگیری ابزارها و اهرمهای قدرت مثل انتخابات احزاب و غیره میتوانند حاکمیت را به تغییر رفتار وادار سازند. ویژگی این الگوی اعتراضی عبارت است از؛ عدم نفی ایدئولوژی حاکم، بکارگیری فضای روانی بین الملل برای دستیابی به خواسته خود همانند ورود زنان به ورزشگاه، بهکارگیری و فعالسازی فشار نهادها و سازمانهای بین الملل در تأمین خواستههای خود. امروزه رسالت اصلی اندیشمندان و تحلیلگران حوزه سیاست از رهگذر دو سناریوی یاد شده این است که الگوهای اعتراضی آینده ایران را کشف و از این طریق جامعه را به آرامش سوق دهند.