دولت آمریکا در اقدامی تروریستی، سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس کشورمان را بامداد روز جمعه گذشته به شهادت رساند. این اقدام دیوانهوار ترامپ از ابعاد مختلف در روزهای گذشته مورد تحلیل و بررسی نخبگان و رسانهها قرار گرفته است.
در داخل کشور جریانات فکری و سیاسی با محکوم کردن اقدام آمریکا در به شهادت رساندن قهرمان ملی ایرانیان، نسبت به این اقدام واکنش نشان دادند. استادان دانشگاه و نخبگان کشور هم در کنار آحاد مردم علاوه بر اعتراض و ابراز خشم نسبت به اقدام تروریستی دولت آمریکا، به تحلیل پیامد های شهادت سردار سلیمانی پرداختند.
در ادامه، تحلیل دکتر «حبیب الله فاضلی» استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و پژوهشگر مسائل ایران در مورد برخی تبعات داخلی شهادت سردار سلیمانی را میخوانید؛
۱. نمیتوان انکار کرد آنگاه که تعلق، فراسوی سود و زیان قرار گیرد وجهی عاطفی مییابد و همین وجه عاطفی است که بنیاد تمامی هویتها و وحدتهای حقیقی و تاریخی است. نه سیاست را بی عاطفه میسر میشود نه عاطفه را بی سیاست سرانجامی هست.
۲. طی سه دهه گذشته که کمابیش تحولات سیاسی ایران را پیگیرم این میزان از وحدت غیردستوری «عاطفه ملی» ایرانیان را که بدرقه شهید سلیمانی شده، در هیچ مقطعی شاهد نبوده ام. بهرهگیری از تصاویر، دلنوشتهها و مفاهیم نمادینی چون سردار دلها، رستم ایرانشهر، مالک اشتر و... نشان میدهد که شهید سلیمانی برای هر بخشی از ناخداگاه جمعی ملت ایران چیزی برای عرضه داشته و اکنون نیز هرکسی میتواند او را از آن خود بداند و در فراقش سوگوار. این قصه این روزهای جامعه ما است و برای همیشه نیز شهادت سردار یکی از «آستانه های ملی» ایرانیان خواهد ماند.
۳. واکنش عاطفی- سیاسی مخالفان گوهرین جمهوری اسلامی نیز قصه شگفتی است که نشان میدهد اقدام تروریستی آمریکا غیرت آنها را هم گرفتار کرده و بناچار باید ورای سیاست متعارف در سویی از این ماجرا بایستند.
۴. وجه دیگرِ بازنمایی شهادت سردار به واکنش قابل تامل بسیاری از آزادگان غیرایرانی و غیرمسلمان جهان برمیگردد. بی تردید خستگی از تناقضات «نظری- عملی» سرمایهداری نئولیبرال عامل مهمی در برجسته شدن جهانی نام سرداری است که هویتش با آمریکاستیزی گره خورده است، زین پس نیز «حاج قاسم» یکی از سرنمونهای جبهه جهانی مقاومت علیه سرمایهداری خواهد بود. اگر تا دیروز سردار نماینده عمق راهبردی ما در منطقه بود از فردا نماد وحدت ملی و سرمایه راهبردی ما در جهان است.
ملت ایران، اکنون بر آستانه است، کمتر همبستگی عاطفی را اینچنین به خود دیده است، حق دارد برای مردی سوگوار باشد که سالهاست در آنسوی مرگ ایستاده بود و به قول قائم مقام فراهانی «ایتام را پدر بود و ارامل را پسر.»
در همینباره، ابعاد سیاسی و ایدئولوژیک این رخداد و مفاهیم رایج این روزها مثل «انتقام سخت» نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است و نیاز به تامل و تدبیری ویژه را طلب میکند.
روحش شاد و راهش پررهرو