سیل بدرقه فرمانده نیروهای سپاه قدس وارد سومین روز خود شد و از مشهد به تهران آمد، سیلی که قرار است در چند شهر دیگر ادامه پیدا کند تا ژنرال ارشد ایران به زادگاه خود برسد زادگاهی که خانه ابدی این فرمانده را همسایه همرزمان سابق خواهد کرد.
در روز سوم قدردانی مردم ساکن در محور مقاومت این بار خیابان های تهران شور و حال متفاوتی به خود گرفته است. این خیابانها در نخستین ساعتهای صبح تهران مانند روزهای گذشته شور و حال ماشینی شدن ندارد و خبری از دود و صدای بوقهای ممتد در پشت چراغ قرمزها نیست، اما سیلی که در کف این خیابانها برای بدرقه یکی از سرشناس ترین نظامیان کشور جاری شده است، سیلی است که که قرار است به پشتوانه مردمی برای نظام تبدیل شود. بله حضور مردم ایران و عراق در تشییع و بدرقه سردار اتحادی است که حکم وارد کردن ضربه به منافع آمریکا را امضا خواهد کرد.
خیابان انقلاب از دی ماه سال ۱۳۵۷ اتفاقات ویژه و راهپیمایی های مختلفی را به خود دیده است اما سوای تمام آن گردهمایی ها، بدرقه سردار سلیمانی متفاوت از سالهای پیشین است. اگر در ۲۲ بهمن جشن بادکنکها، ظفر انقلاب را نشان می داد اما امروز تعریف فتح و ظفر متفاوت از گذشته است زیرا در این گردهمآیی بزرگ مردمی فارغ از مرزهای سیاسی است و استقبال مردم ایران و عراق از فرماندهان مقاومت موجب شده تا قدردانی از این سرداران به یک باور عمیق قلبی تبدیل شود.
خیابانهای تهران به رنگین کمانی از پرچم های مقاومت تبدیل شده است رنگ هایی که اگر تمام آن ها را کنار هم قرار دهیم هلال شیعی را تشکیل می دهد که ثمره فداکاری و مجاهدتهای فرماندهانی مانند قاسم سلیمانی و حسین همدانی است.
به جمعیت که می نگرم به خاطر خواهم آورد که در برخی از محافل هستند افرادی که چنین سیلی از جمعیت را ناشی از زاویه فیلمبرداری دوربین ها میدانند اما خود نیز دچار این تشویش می شوم که چگونه این جمعیت به صورت خودجوش گردهم میآیند برای پاسخ به این پرسش خود را در میانه جمعیت رها و ذهنم را به زمانی خواهم برد که آمریکا صدام را سرنگون و وی را به دار آویخت و با تلاش گروه های شیعی دولتی بر سرکار آمد که بهترین رابطه ممکن با ایران داشت. اما چند سالی نگذشته بود که آمریکایی ها از کرده خود پشیمان و سعی داشتند دوباره عراق را به تکفیریها بدهند اما چه کسی این نقشه را نقش بر آب کرد. چه کسی بود که آرزو چند دهه ایرانیان را برآورده کرد و موجب شد تا شیفتگان امام حسین (ع) تنها با کارت ملی به زیارت عتبات عالیات بروند.
تصویری از سپهبد شهید از جلوی چشمانم گذر خواهد کرد و به یاد خواهم آورد روزی که داعشی ها تا ۳۵ کیلومتری مرز قصرشیرین آمده بودند و در سوریه تکفیری ها در برابر حرم حضرت زینب (س) فریاد زدند اینجا یا جای خواهر امام حسین است یا جای آنها. آن زمان بود که دلیل این سیل قدردانی را متوجه شدم. راستی داعش الان کجاست؟
بله مردم ایران زمین برای بدرقه و قدردانی سردار سلیمانی آمده بودند، قدردانی که ویژگی بارز ایرانیان است، آن ها حماسه سازان خود را فراموش نخواهند کرد بلکه اگر صدها سال از حماسه نیز بگذرد باز هم حکیمی پیدا خواهد شد که فردوسی وار آن را به رشته تحلیل درآورد.
سیل عظیم مردمی در خیابان های تهران نشان از آن دارد که مردم به خوبی قدردان نعمت امنیت هستند نعمتی که خشت آن با خون شهیدانی مانند سلیمانی و صیاد شیرازی بسته شده است. امروز رهروان حسینی (ع) برای بدرقه سربازان خممینی آمده اند، سربازانی که نیم سده پیش امام راحل درباره آنها گفتند که سربازان من هنوز در گهواره هستند. آن زمان کسی پیش بینی نکرد آن سربازان به ژنرال هایی تبدیل خواهند شد که دشمن حتی از سایه او می ترسد.
رزمندگان هم برای بدرقه همرزمشان آمده بودند. آنها هنوز چفیه های کهنه جبهه های جنگ را به یادگار داشتند و بر روی لباس های ساده خود انداخته بودند. مادرانی با عکس شهدا در مسیر بدرقه گام می گذاشتند. اینجا کسی هراس از جنگ ندارد بلکه در خروش مردم، بانگ انتقام سرداده می شود، انتقامی که به چند سرباز ساده نباید منتهی شود بلکه خواست این مردم یک انتقام تمام عیار است. می گویند مردان و زنان برای حضور در جبهههای سخت جنوب و غرب، هراسی از ناو (USS Enterprise ) و "لینکلن" (ناو هواپیمابر) ندارند بلکه حاضرند با خون خود ردپای ناپاک نیروهای آمریکا را از منطقه پاک کنند.
پرچم گروههای مقاومت در اهتزاز است اینجا یمن، عراق، سوریه و لبنان نیست اما خیابان های منتهی به خیابان انقلاب به پایتخت مقاومت تبدیل شده است. آنها آمدند تا بگویند ژنرال بی سایه مرزهای تصنعی را پاک کرده و حاکم قلب ها است.
دوست ندارم سر صحبت را با افراد حاضر در خیابان باز کنم زیرا زبان بدن آنها حکایت از واقعیتها دارد، واقعیتی که نفرت آمریکایی را داد می زند. هر چند که ۴۰ سال فریاد مرگ بر آمریکا در مسیر این خیابان در جریان بود اما فریاد امروز متفاوت از سال های پیشین است. انقلاب دوباره در جریان افتاده و شهادت فرمانده سپاه قدس تعریف جدیدی از فرهنگ شهادت ارائه کرد.