تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۸ - ۱۷:۴۳

تهران- ایرنا- بغداد، کربلا، نجف، خوزستان، مشهد و امروز در تهران، همه و همه یکپارچه آمده بودند تا با دوستی وفادار خداحافظی کنند که با رفتنش، صفحه ای جدید در تاریخ گشود و راهی تازه را در برابر جهان نهاد.

این مرد بزرگ- سردار شهید حاج قاسم سلیمانی - بود؛ مردی که بیش از چهار دهه از زندگی خویش را در جبهه های گوناگون صرف دفاع از امنیت مردم ایران و منطقه کرد و سرانجام، بر سر این پیمان جان خویش را نهاد.

او از یاران نزدیک رهبر و مقتدای خویش، حضرت آیت الله خامنه ای بود؛ او مرید بود اما مرادش در فراق او گریست.

وقتی در دانشگاه تهران و پیشاپیش صفوف میلیونها نفر، رهبر معظم انقلاب نماز میت را بر پیکر او می خواند، بغض چنان راه گلوی ایشان را بسته بود که اشک از چشمانشان جاری شد؛ درد فراق سردار سخت بود. 

۱۳ دی ماه بود که خبر شهادت قاسمش را دادند، هنوز اذان صبح را نگفته بودند که خبر رسید: دولت تروریست امریکا، سردار قاسم سلیمانی و چندتن از همراهانش را به محض ورود به بغداد شهید کرده است؛ در یک حمله غافلگیرانه هوایی و با موشکهای ضدتانک؛ عرباً عربا؛ چنانکه از آن هیبت و شکوه فرمانده سپاه قدس، پیکری سوخته و تکه تکه بر جای مانده است.

بر خلاف پیش بینی ترامپ اما این شهادت نه یک ملت بلکه یک امت را تحت تاثیر قرار داد و میلیونهاتن فریاد حمایت و خونخواهی او را سر داده اند.

رهبر انقلاب، نماز را بر پیکر سردار قاسم سلیمانی با چنان اندوه و چشم اشکباری خواند که نه تنها صدهاهزار عزادار حاضر در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف بلکه حتی آسمان خیابان انقلاب تا آزادی رنگ مویه و گریه گرفت.

مردم می گفتند رهبر مالک اشترش را از دست داده، از همین رو هم فریاد می زدند عزا عزاست امروز، خامنه ای رهبر صاحب عزاست امروز.

مردم می گفتند درست است که رهبر بر پیکر قاسمش نماز اشکبار می خواند، اما مگر امت بمیرد علی تنها بماند.

روز گذشته، هیات دولت، کل استان تهران را تعطیل اعلام کرده بود اما امروز دوشنبه ۱۶ دی ماه از همان زمان که مناره های مسجد صدای اذان را در سطح شهر پیچاندند، مردم از خانه ها بیرون زدند. مترو هنوز بسته بود، ساعت نزدیک ۶ بود که در برخی ایستگاه های مترو به روی انبوه مردم منتظر باز شد در حالی که ایستگاه های اتوبوس و بی آر تی هم وضعیت چندان متفاوتی نداشتند.

هنوز آفتاب نزده بود که خیابان انقلاب حد فاصل فردوسی تا آزادی مملو از جمعیتی بود که برای خداحافظی آمده بودند؛ وداع با مردی به وسعت آسمان دل ها. وقتی آفتاب چشمش به روی تهران باز شد که مردم از میدان امام حسین(ع) تا میدان آزادی را به طول بیش از 10 کیلومتر با حضورشان سیاه پوش کرده بودند.

برخی ها میان مردم گل داوودی پخش می کردند، عده ای برای عزاداران چای می ریختند و برخی هم برایشان شیر گرم آماده کرده بودند، اما مگر مردم برای پذیرایی آمده بودند که بهانه حضور داشته باشند. 

همه آمده بودند اما بی بهانه و بی منت تا از ایثارگری های مردی قدردانی کنند که 40 سال آزگار از راحتی و آرامش خود گذشته بود تا از امنیت و استقلال ایران پاسداری کند.

خیابان انقلاب امروز کمی شبیه روزهای جنگ در خط مقدم شده بود. درست مانند روزهایی که رزمندگان قصد عملیات داشتند و برای هم سربند می بستند، امروز هم مردم پیشانی همدیگر را مزین به سربندهای سرخ رنگ با شعار «یا منتقم» می کردند. اینها همه به خونخواهی «قاسم» آماده بودند.

 در خیابان انقلاب فقط تهرانی ها نبودند، از همه ایران آمده بودند و حتی، یارانی از دیگر نقاط دنیا. سردار سلیمانی دوست و آشنایان فراوانی در کشورهای مختلف دارد و به همین خاطر، هر کسی که خبر رفتنش را شنیده بود میان مردم دیده می شد، از عراقی ها، سوری ها، افغانستانی ها، آذربایجانی ها و ترکیه ای ها گرفته تا شهروندان و مبارزانی از کشورهای دیگر. همگی، پرچم به دست به زبان های فارسی، عربی، انگلیسی و ترکی خواستار انتقام خون رفیقشان بودند.

قاسم سلیمانی، زمانی که در ۲۰ اسفند سال ۱۳۳۵ در استان کرمان چشم به جهان گشود، هیچ کسی نمی توانست فکرش را بکند که هنگام وداع، جهانی به احترام او خواهد ایستاد و ملت هایی بی شمار هوادار و خونخواه او خواهند شد.

وقتی خبر ناگهانی شهادت او در بغداد در یک عملیات تروریستی و با دستور ترامپ در رسانه ها پیچید؛ گویی ظرف چند ثانیه، زمان از حرکت باز ایستاد. 

پیش از این هم چنین درنگی را زمان تجربه کرده بود؛ زمانی که عاشورای سال 61 هجری قمری، حضرت امام حسین (ع) به دست نیروهای یزید قطعه قطعه شد؛  امامی که قاسم سلیمانی به او اقتدا کرده بود.

حالا، گویی تاریخ تکرار می شود و رویدادهایی بزرگ در زندگی بشر در حال وقوع است.

امروز دختر سردار هم با مردم سخن گفت. او  گفت: افتخار پدرم سرباز رهبری و ولایت بود. پدرم بیش از ۴۰ سال در کشتی عاشورا و با چراغ ولایت در تلاشی خستگی ناپذیر با شوق شهادت در نبرد با دشمنان اسلام و انسانیت شجاعانه پیکار کرد.

زینب سربلند از شهادت پدرش مانند امامش حسین(ع)، با صدایی رسا تاکید کرد: شاگردان مکتب خمینی و خامنه ای در کلاس درس جهاد و اخلاص، سلیمانی تربیت شده اند و تا زنده اند شاگردان دیگری را تربیت خواهند کرد که موجب رعب و وحشت مضاعف سلطه گران و تکفیریان خواهند بود.