تأملی بر روانشناسی دونالد ترامپ گویای این واقعیت است که رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا فاقد سلامت روانی است. نتایج حاصل از ارزیابی روانپزشکان و روانشناسان آمریکایی بر اختلال روانی ترامپ مهر تائید زدهاند و در تشخیص وی از عناوین بالینی همچون «خودشیفته»، «سادیست»، «جامعهستیز»، «دیوانه» و «مستبد» استفاده کردهاند. دکتر رابرت جی. لیفتون روانپزشک آمریکایی بر الگوهای روانشناسی فردی خطرناک ترامپ تأکید میکند و سیاست ترامپ و دولتش را «به هنجاری بدخیم» مینامد. به این معنا که سیاستورزی و رفتارهای سیاسی وی به این دلیل که ذیل عنوان رئیسجمهور آمریکا انجام میشود از حیث سیاسی و حتی اخلاقی مشروع و به هنجار تلقی میشود. درحالیکه حقیقت ماجرا چیز دیگری است.
تحلیل پیش رو، علاوه بر موارد مذکور؛ بهشدت معتقد است که دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا مبتلابه اسکیزوفرنی از نوع هذیان و توهم است. یکی از علائم بالینی این اختلال قطع ارتباط فرد با واقعیت و عدم درک و مسئولیتپذیری در قبال دیگران و زیستن در دنیای ذهن خیالی است و اساساً همین ارتباط نیمبند ترامپ با واقعیت سبب شد سردار قاسم سلیمانی؛ یک سردار ایرانی را بدون ملاحظه تبعات آن در فرودگاه یک کشور دیگر(عراق) و آنهم غافلگیرانه و با دستور مستقیم شخص خودش ترور کند و به این عمل کثیف افتخار کند. یکی دیگر از شواهدی که قطع ارتباط ترامپ با واقعیت را تأیید میکند، اتخاذ تصمیمات فردی بدون کسب مشورت و اجازه از کنگره و سنای آمریکا و عرفهای رایج بینالمللی است. همچنان که نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا گفته است این عملیات بدون اجازه و مشورت کنگره انجامشده است. با تمام این اوصاف؛ تصمیم فردی و الهامیافته از موهومات خود بزرگپندارانه ذهنی رئیسجمهور ایالاتمتحده امری خطرناک برای همگان است. مثل این میماند که چاقویی برنده به دست فردی مست و لایعقل داده شود.
ترامپ برای سرپوش گذاشتن بر دستور ترور نکبتبار و خارج از انسانیت فرماندهان مقاومت، در همان ساعات اولیه تمام تلاشاش را کرد که افکار عمومی آمریکا و جهان را اقناع کند و با تحریک احساسات نژادپرستانه و برچسبهای ناروا، اینگونه وانمود کند که با این ترور خطر بزرگی را از آمریکا و منطقه خاورمیانه دور کرده است. اما بهرغم این سیاست غلط یارکشی ترامپ، بیشتر مردم آمریکا و صاحبنظران و سیاستمدارانشان مشغول سرزنش وی هستند و بر سر دوراهی که ترامپ و هیات دولتش برایشان به وجود آوردهاند، دمق ماندهاند. نه میتوانند برکنارش کنند و نه انگیزه و دلیل موجهی برای همراهیاش دارند.
پدیدارشناسی ترامپ نشان میدهد که کاراکتر و سبک رفتار وی بیشتر شبیه قماربازان است تا سیاستمداران. جهان از چشمانداز وی چیزی شبیه قمارخانه است تا مکانی برای زیست مسالمتآمیز انسانی. سبک بازی و تسویهحساب با دشمنان اش نیز شبیه سبک قماربازان در قمارخانههاست. طرح حمله به مراکز فرهنگی ایران از همین جهانبینی قمارخانهایی نشات میگیرد. چرا که در حالت عادی فقط یک عقبمانده ذهنی میتواند به خود اجازه بمباران مراکز فرهنگی و هویتی یک ملت متمدن را صادر کند.
در این شرایط خطیر، فشارهای بینالمللی و همدلی مردم منطقه و محور مقاومت و از همه مهمتر ابهت خون حاج قاسم و یارانش میتواند فضایی چالشی برای ایالاتمتحده و شخص ترامپ به وجود آورد که منجر به استیضاح و برکناری وی از ریاست جمهوری و مانع برنده شدناش در انتخابات آتی شود. چرا که تداوم چنین فردی با عدم ثبات روانی و در جایگاهی مهم و حساس، میتواند صلح جهانی را به خطر اندازد و جهان را در معرض انواع تهدیدها قرار دهد. فراتر از آن؛ خطر استفاده از بمب اتم و تکرار هیروشیما و ناکازاکی دیگری بعید به نظر نمیرسد.