آنچه مرا به نوشتن این یادداشت کوتاه واداشته، نه جواب به حرفوحدیثها و عملکرد نامتعارف، غیرمعمول و نپخته ترامپ این مدّعی دموکراسی در مسند ریاست جمهوری ایالات متّحده آمریکا از منظر سیاست و کشورداری، که کوتاهسخنی، از سرِ احساس درد و کاوشی گذرا، از دریچهٔ فرهنگ با چاشنی قانون، خطاب به اهل درک است، هم آنانی که شوربختانه و بهگونهای باورنکردنی امروز شاهد وجود تشنگان قدرت از این قماش و آدمهایی ازایندست در چرخه مدیریت راهبردی ماشین سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ جهانند.
«دونالد ترامپِ» نوعی را میگویم، هم او که دیرزمانی نمیگذرد، از تجارتِ آنچنانی به سیاست اینچنینی گام نهاده، شهد شیرین قدرت را چشیده و از میان هزاران تَن شاهین بخت، بر شانههایش جا خوش کرد و از این رهگذر سکانداری قدرتمندترین و ثروتمندترین کشور در کره خاکی را به دست گرفته است. وی در توئیتی اینگونه نوشته است: درصورتیکه ایران به هر آمریکایی یا منافع آمریکا حمله کند، آمریکا به ۵۲ سایت در داخل ایران (به نمایندگی از ۵۲ آمریکایی که ایران سالها پیش گروگان گرفته بود) حمله خواهد کرد. برخی از آنها بسیار سطح عالی و مهم برای ایران و فرهنگ ایران است. این اهداف و خود ایران بسیار سریع و خیلی سخت مورد هدف قرار خواهند گرفت.آمریکا تهدید بیشتری نمیخواهد.
از دارنده چنین ادبیات نپخته و بیپایه چه انتظاری میتوان داشت و چگونه باید با بافنده آن سخن گفت؟ چه، این تهدید به تخریب مکانهای فرهنگی، بهعین کپی برابر اصل تئوری تخریبِ همان عمالی است، که دستساختهها و دستپروردههای این نظریهپردازان با نام و نشان؛ طالبان در افغانستان و داعش در عراق و شام عَلَم کردند و میرود تا لهیب آتششان خاورمیانه را آزار داده، جغرافیای آن را تغییر و خشونت را جایگزین آرامش و امنیت کند؛ هم آنهایی که آگاهانه و ناآگاهانه در راستای منافع و مصالح دیگران، در یک برنامهریزی حسابشده، بذر نامرغوبشان در مزرعه خاورمیانه کاشته شد تا محصول نابش جماعتی باشد، با نام طالبان و داعش، امّا به کام قدرتهای پیدا و پنهان. گروههایی که دیرزمانی است، ظاهراً از دوستان بنیانگذار بُریده، نافرمانی پیشه کرده وبه صف مخالفان پیوستهاند.
اینکه، آینده چگونه رقم بخورد، گذر زمان و تدبیر بازیگران اصلی شطرنج سیاست جهان به این پرسش کلیدی پاسخ خواهد داد. از آنجایی که عنصر خشونت را با فرهنگ گفتاری، رفتاری و کرداری ایرانیان درگذر تاریخ پیوندی نبوده صواب نمیدانم، در جواب، از آن سخن رانده و بهره گیرم. از درِ سیاست هم وارد نمیشوم، چه چنین بازیگردانانی از آخور سیاست منهای اخلاق نشخوار کرده، از آبشخور آلوده بهره گرفته آبرو را با آب طاق زدهاند. جوابش را نه به سیاستبازان که به سیاستمداران و سیاستورزان متعهد و وظیفهشناس وامیگذارم. بیآنکه از یاد ببریم، از نگاه قانون حاکم بر روابط دولتها و برگرفته از کتابها، عملیات جمعه گذشته نیروهای آمریکایی در خاک عراق، تجاوز آشکار به تمامیت ارضی این کشور محسوب و برابر بند ۲ ماده ۵ اصلاحی اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری مصوّب ۲۰۱۰ این عمل، جنایت محسوب و با توجه به اقرار صریح و آشکار ترامپ در یک گردهمایی چند هزارنفری از شهروندان آمریکایی مبنی بر صدور دستور انجام این عمل از سویِ شخص وی، جنایتکار محسوب شده و دیگر متصدیان این ترور دولتی جنایتکار جنگی شمرده میشوند.
ایران و عراق حقّ مشروع دفاع از خود رادارند، برای عراق ازاینجهت که سرزمینش مورد تجاوز قرارگرفته و برای ایران از این حیث که یک فرمانده ارشد و چند نظامی در مسیر انجام یک دیدار رسمی و مذاکره درباره تنشزدایی با عربستان (به نقلقول از «عادل عبد المهدی» نخستوزیر مستعفی و سرپرست فعلی نخستوزیری عراق) در مسیر فرودگاه بغداد برخلاف موازین حقوقی و کنوانسیونهای بینالمللی هدف قرارگرفته و شهید شدهاند. از منظر حقوقی و با چاشنی فرهنگ وارد میشوم، از همان دریچهای که شوربختانه امروز چنانچه میبینیم و میبینید، آدمهای اینچنینی با بهره مندی و به نمایندگی رسمی از بالاترین جایگاه قدرت و ثروت، خودسرانه عمل کرده قانون را دور زده و با بهرهگیری از مقام و موقعیت، بهگونهای آشکار و پنهان هژمونی خودخواندهشان را بر قانون اِعمال و برنهادهای قانونی بینالمللی پیدا و پنهان امرونهی روا داشته و میدارند. از سازمان ملل متّحد تا شورای امنیت، نهادهای علمی فرهنگی بینالمللی.
به گذشتهای نهچندان دور میاندیشم، گوشههایی از صحنههای چپاول و تخریب میراث فرهنگی تمدّن بزرگ بشری را بهوسیله گروه طالبان در بامیان افغانستان با انفجار مجسمههای بودا، تا تبر به دستان داعش در مقبره یونس نبی واقع در شهر موصل، چپاول آثار تاریخی موزه نینوا، ویران کردن شهر نمرود، ویران کردن شهر باستانی هترا، تصرّف پالمیرا و از بین بردن آثار باستانی آن، سرقت از موزهها و غارت اشیاء گرانقیمت، تخریب کلیساها و از همه مهمتر کشتار و شکنجه بیرحمانه مردم بیگناه در روز روشن و در میان مردم به بهانه عدم رعایت موازین اسلامی، آوارگی، فرار و در بدری صدها هزار شهروندِ سوری و عراقی، به بردگی کشاندن زنان و دختران ایزدی و وادار کردن آنها در تن دادن به ازدواج اجباری با جنگجویانشان همه و همه را به نام دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در قاب تلویزیون به دفعات با خود مرور میکنم و از هر چه سیاستپیشه و سیاستباز و دستساختهها و دست پروردگان مصلحتیشان است، منزجر میشوم.
از همه دوستداران میراث فرهنگی تمدّن بشری انتظار رفته و میرود، بر سر این غارتگران هویت و تهدیدکنندگان و تخریبگران میراث فرهنگی بشریت در هر جامه و جایگاه فریاد برآورده و به آنان حالی کنند، میراث فرهنگی نه در زمره داشتههای یک ملّت و قوم و قبیله و نژاد، که از آنِ همه بشریت است و هیچ تنابندهای حقّ تخریب و دستاندازی به آن را نداشته و ندارد.
ترامپ و مشاوران فرهنگستیز وی باید بدانند، کنوانسیون ۱۹۵۴ به دفاع از داشتههای فرهنگی ملّتها در هنگام جنگ و الحاقیه ۱۹۹۹ و کنوانسیون پاریس در حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی بهصراحت تخریب و چپاول میراث فرهنگی را از مصادیق آشکار نقض قواعد حقوق بینالملل برشمرده و از طرفی بند e) ۲ iv) ماده ۸ اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری تخریب مکانهای فرهنگی را در زمره جنایات جنگی قرار داده و آن را مستحق پیگیری و مجازات دانسته است. ختم کلام آنکه، وقتی هیتلر باآنهمه قدرت و هیبت از بمباران پاریس در واقعه ویرانگر جنگ جهانی دوم، با هدف صیانت از میراثِ فرهنگی این شهر زیبا چشم میپوشد، ترامپ و همفکرانش با کدامین پشتوانه، قادر به عملی کردن چنین تهدیدی در سرزمین هزار و یکشب بافرهنگی غنی و دیرپا و تمدّنی چند هزارساله خواهند بود.