خصومت دیپلماتیک ایران و آمریکا قدمتی به درازای عمر انقلاب اسلامی دارد. پذیرش شاه مخلوع در سال ۵۸ توسط دولت آمریکا موجب شد انقلابیونی که نقش ایالات متحده در کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ و سقوط دولت ملی محمد مصدق و حمایت بیچون و چرا از رژیم دیکتاتوری پهلوی را فراموش نکرده بودند، به این رهیافت برسند که آمریکا حتما به دنبال براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی است.
دانشجویان خط امام، سفارت آمریکا را اشغال کردند و این شد نقطه عطفی در روابط خصمانه میان دو طرف. آمریکاییها در این مدت هر چه داشتند به میدان عمل آوردند؛ از پناه دادن به ضدانقلابیون تا حمایت مالی از گروههای ضدانقلاب؛ از حمایت از صدام تا هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری IR۶۵۵. محور شرارت خوانده شدن ایران توسط جرج بوش پسر تا تحریمهای رنگارنگی که هیلاری کلینتون وضع کرد. همه اینها مزید بر علت شد تا خصومت میان ایران و آمریکا بیش از پیش شود و حتی ریاستجمهوری سید محمد خاتمی و دستیابی به توافق هستهای موسوم به برجام نتواند اندکی از این دیوار بیاعتمادی را بکاهد. اما روابط ایران و آمریکا در هیچ مقطعی همانند دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ در اوج تنش قرار نداشته است. ترامپ هنوز رئیسجمهور نشده برای ایران خط و نشان میکشید. با ریاستجمهوریاش از برجام خارج شد و بیسابقهترین تحریمها را علیه ایران اعمال کرد و حتی سپاه پاسداران را در لیست گروههای تروریستی قرار داد.
ترور سردارسپهبد قاسم سلیمانی و به شهادت رساندن او توسط ارتش آمریکا به دستور ترامپ هم انجام شد، موجب شد تا تهران و واشنگتن در یک هفته گذشته، در اوج تنش در ۴۰ سال اخیر برسند و همگان آتش احتمالی جنگ را بیش از پیش احساس کنند اما پاسخ موشکی ایران آبی شد بر این آتش و ساکت شدن آمریکاییها. درباره چرایی ترور سپهبد قاسم سلیمانی، اهداف و انگیزههای آمریکا، پاسخ انتقامجویانه ایران و چرایی عقب کشیدن کاخ سفید از پاسخ به ایران گفتوگویی با علی واعظ، تحلیلگر ارشد مسائل استراتژیک و مدیر پروژه ایران گروه بینالمللی بحران داشتهایم که مشروح آن در ادامه میآید.
ایرنا: سردار سلیمانی از مدتها قبل در لیست سیاه آمریکا قرار داشت ولی اقدامی برای ترور او نشده بود اما ترامپ غیرقابل انتظارترین تصمیم را که ترور ایشان بود، اتخاذ کرد. چه مسائلی منجر به اخذ این تصمیم از سوی رییسجمهور آمریکا شد؟
واعظ: نکتهای که باید در نظر گرفت، این است که درباره رییسجمهوری حرف میزنیم که سیاستمدار نیست و سابقهای مبتنی بر سیاستگذاری هم ندارد. ترامپ فردی غیرقابل پیشبینی است و اغلب تصمیمات او مبتنی بر احساسات و تحت تاثیر حلقه مشاوران ضدایرانی اوست. میتوان میان این تصمیمات خط مستقیمی ترسیم کرد و آن، مربوط به وضعیت ترامپ در عرصه سیاست داخلی آمریکا است. با توجه به در پیش بودن استیضاح و اینکه امسال، سال انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده است، ترامپ به دنبال تمسک به موضوعی بود که افکار عمومی آمریکا را از مسائل سیاست داخلی به مسائل سیاست خارجی معطوف کند.
اکنون تنها افراد متملق و چاپلوس در کنار ترامپ قرار دارند یا کسانی که از مدتها پیش در آرزوی درگیری میان ایران و آمریکا بودهاند. من گمان میکنم ترامپ تبعات این اقدام را قبلا مدنظر قرار نداده بود چراکه مشاوران و حلقه اطراف ترامپ، از وجود افراد متخصص و با تجربه خالی شده است. وقتی ایران پهپاد آمریکا را در تابستان امسال مورد هدف قرار داد و مسئله اقدام تلافیجویانه از سوی آمریکا مطرح بود، در کنار ترامپ ژنرال دانفورد قرار داشت که فرد بسیار منطقی بود ولی جانشین وی، ژنرال مایلی از رده نظامیان استخوان خردکرده، مجرب و کارکشته نیست. یا وزیر دفاع کنونی آمریکا، مارک اسپر به هیچ وجه قابل قیاس با ژنرال متیس نیست که از اجرای گزینههای ترامپ پرهیز میکرد یا حداقل، تبعات منفی آن اقدامات را به ترامپ گوشزد میکرد. اکنون افراد متملق و چاپلوس در کنار ترامپ قرار دارند یا کسانی که از مدتها پیش در آرزوی درگیری میان ایران و آمریکا بوده اند. به همین خاطر هم چنین تصمیمی اتخاذ شد.
ایرنا: آیا این اقدام موجب ایجاد جنگ گسترده و زیر سوال رفتن شعارهای ترامپ مبنی بر پرهیز از ورود به جنگ نمیشود؟ واکنش هواداران ترامپ به این مسئله چگونه است؟
واعظ: اکنون سوال این است که با توجه به واکنشهایی که از سوی طرفداران ترامپ – یعنی طبقه فرودست آمریکا – در مورد جنگهای خاورمیانه وجود دارد، آنها نسبت به ادامه درگیریها چه واکنشی از خود نشان میدهند چراکه آنها نسبت به این جنگها خسته شده و خواهان درونگرا شدن آمریکا هستند. بحث رویارویی محدود با ایران نسبت به یک جنگ تمام عیار بسیار متفاوت است چراکه به وقوع پیوستن یک جنگ تمام عیار میان ایران و آمریکا میتواند ریاست جمهوری ترامپ را بسیار شبیه ریاست جمهوری جیمی کارتر کند. از اینجا به بعد من فکر میکنم، سیاست داخلی و حفظ شرایط لازم برای پیروزی در انتخابات، تصمیمات ترامپ را برای اتخاذ گامهای بعدی دیکته میکند و تصمیمات وی در مورد پاسخ به ایران معطوف به شرایط داخلی است.
ایرنا: پس میتوان این را گفت که ادعای ترامپ درباره مورد هدف قرار دادن ۵۲ سایت در ایران از جمله اماکن فرهنگی ایران یک بلوف بوده است؟
واعظ: به گمانم این ادبیات ترامپ در شرایط فعلی، بیشتر جنبه بازدارندگی دارد تا ایران را از اقدامات نظامی تلافیجویانه گسترده و جدی برحذر دارد. از پیغام و پسغامهایی که از سوی واسطههای مختلف به ایران مخابره شده، این استنباط را میتوان داشت که آمریکا به دنبال این بود واکنش ایران به اقدام آمریکا در ترور سردار سلیمانی محدود باشد یا در همین سطح متوقف شود. اگر ایران از گزینهای شبیه اقدام آمریکا استفاده میکرد، یعنی یک مقام ارشد آمریکایی را مورد هدف قرار میداد، آنگاه ترامپ در شرایط بسیار دشوارتری نسبت به امروز قرار میگرفت چرا که اگر به این اقدام پاسخی سختتر نمیداد، مورد انتقاد نیروهای تندرو قرار میگرفت و اگر به آن پاسخ میداد، آنگاه طرفین در یک روند تقابلی رفت و برگشتی قرار میگرفتند که موجب بروز یک جنگ تمام عیار میان ایران و آمریکا میشد که این شرایط، ریاستجمهوری ترامپ را به خطر میانداخت.
ایرنا: برخی میگفتند ایران به اقدام آمریکا پاسخ ندهد. آیا عدم اقدام نظامی و پاسخ متقابل به آمریکا به سود ایران بود؟
واعظ: اگر ایران به اقدام آمریکا پاسخ نمیداد، با این خطر مواجه بود که اعتبار منطقهای و بینالمللیاش زیر سوال برود. همچنین رقبای منطقهای و آمریکا هم این مسئله را حمل بر ضعف ایران قرار داده و ممکن بود مورد سوءاستفاده طرف مقابل قرار گیرد یعنی آمریکا دست به اقدامات مشابه بزند چراکه گمان میکرد این نوع اقدامات هزینه چندانی برایش به همراه ندارد.
اگر ایران به اقدام آمریکا پاسخ نمیداد، با این خطر مواجه بود که اعتبار منطقهای و بینالمللیاش زیر سوال برود. همچنین رقبای منطقهای و آمریکا هم این مسئله را حمل بر ضعف ایران قرار داده و ممکن بود مورد سواستفاده طرف مقابل قرار گیرد یعنی آمریکا دست به اقدامات مشابه بزند.
از سویی، پاسخ ایران را میتوان بر اساس چند مولفه مورد بررسی قرار داد. نخستین مولفه مستقیم یا غیرمستقیم بودن پاسخ ایران است. ترور سردار سلیمانی مستقیم و علنی انجام شد. ایران با هدف قرار دادن دو پایگاه نظامی آمریکا به این اقدام پاسخ مستقیم داد. اگر ایران به این اقدام آمریکا پاسخ مستقیم نمیداد، پاسخش متوازن نبود و ایران را به اهدافش یعنی احیای بازدارندگی نمیرساند. بنابراین ایران مجبور بود در گام نخست، پاسخ مستقیم به آمریکا بدهد. مسئله بعدی سطح پاسخ و توازن در پاسخ است. پاسخ متوازن ممکن است چرخه خشونت ایجاد شده را متوقف کند ولی اگر این پاسخ، نامتوازن باشد، این پاسخ حالت بازدارندگی ایجاد میکند یعنی میتواند موجب شود تا ترامپ دستور جنگ را صادر نکند تا طرفداران وی از وی دور نشوند و آمریکا در این حالت متوقف شود مانند حمله به پایگاه نظامیان آمریکا در بیروت در سال ۱۹۸۳ که موجب شد تا آمریکا نیروهایش را از لبنان خارج کند. مولفه بعدی زمان انجام عملیات است. اگر این عملیات دیرتر انجام میشد، تهران با این مشکل روبهرو بود که شاید افکارعمومی ایران را اقناع نمیکرد چراکه با توجه به جمعیت حاضر در مراسم تشییع سردار سلیمانی و احساسات مردمی به وجود آمده نسبت به این حادثه، افکارعمومی در ایران انتظار داشت که انتقامگیری زودتر انجام شود.
ایرنا: پاسخ انتقامجویانه ایران در مورد هدف قرار دادن دو پایگاه نظامی آمریکا در عراق را چگونه ارزیابی میکنید؟
واعظ: به نظر میرسد حمله موشکی به پایگاههای آمریکا در عراق بیشتر جنبه نمادین پاسخ ایران است. جنبه راهبردی این پاسخ مجبور کردن آمریکا برای خروج از منطقه حداقل در سوریه و عراق است. به نظر میرسد ایران برای رسیدن به این جنبه راهبردی، از دوستان خود در سوریه و عراق کمک بگیرد. از طرفی، ممکن است اقدام ایران در مورد هدف قرار دادن دو پایگاه آمریکا، پاسخ نهایی تهران نباشد و طی ماههای آینده، ایران اقدام به پاسخ کاملا متوازن یعنی چشم در برابر چشم بزند و سعی کند فرماندهان ارشد ارتش آمریکا را مورد هدف قرار دهد.
ایرنا: چرا آمریکا به اقدام ایران پاسخ نداد؟
واعظ: پاسخ نظامی به ایران یک چالش بسیار سخت برای ترامپ است. در واقع، پاسخ نظامی از سوی آمریکا به حمله موشکی ایران تبعات سنگینی به همراه دارد که موجب پاسخ دادن مجدد از سوی ایران میشود و ممکن بود پایگاههای آمریکا در کشورهای دیگر منطقه مورد هدف قرار بگیرند. به همین خاطر هم مشاهده کردیم متحدان منطقهای آمریکا به دنبال متوقف ساختن روند تقابلی میان تهران و واشنگتن بودند. حتما ادبیات ترامپ تندتر و تهدیدآمیزتر میشود و تحریمهای جدیدی علیه ایران اتخاذ میکند ولی از واکنشی که ترامپ در همان ساعات اولیه حمله موشکی ایران داشت، میشد این را فهمید که آمریکا قصد پاسخ نظامی به حمله موشکی ایران را ندارد.
ایرنا: در صحبتهایتان به موج جمعیت مردمی در مراسمهای تشییع سردار سلیمانی در شهرهای مختلف اشاره کردید. فکر میکنید این مسئله تاثیری در رویکرد آمریکا در مورد ایران داشت؟
واعظ: نه چندان! مشاوران ترامپ برداشتی که دارند – و این برداشت را هم به رئیسجمهور آمریکا انتقال دادهاند – آن است که این تظاهراتها، مردمی و خودجوش نیست و به دستور نظام بوده است. از سوی دیگر آنها به اعتراضات آبان ماه ابعاد غیرقابل واقعبینانهای میدهند. بدون شک هدف اصلی آمریکا، این است که دست ایران را با از بین بردن موثرترین نیرویش در پیشبرد سیاستهای منطقهای، کوتاه کند پس حضور مردمی در محاسبات اطرافیان ترامپ اثر جدی ندارد. عدهای در آمریکا فکر میکنند زمان به نفع واشنگتن است تا تهران؛ چراکه فشارهای اقتصادی و تاثیر تحریمها روزبهروز بیشتر میشود و این مسائل میتواند اعتراضات را در ایران بیشتر کرده و موجب فروکش کردن موج به وجود آمده شود و جای خود را به موجی از خشم و ناامیدی ناشی از مسائل اقتصادی دهد. در واقع، آنها فکر میکنند آمریکا برنده مسابقه زمان است.
ایرنا: تقابل ایجاد شده چه تاثیری در برجام و رایزنیها برای زنده نگه داشتن توافق هستهای از سوی برخی از کشورها مانند ژاپن و فرانسه دارد؟
واعظ: تنها امیدی که به حفظ این توافق وجود داشت، واسطهگری ژاپن و فرانسه بود و طرحهایی که در این رابطه آماده شده بود تا در ازای رفع تحریمها – چه کلی و چه محدود – روند تقابلی ایجاد شده هستهای متوقف شود. من فکر میکنم با تحولات اخیر، درب هر گونه اقدامات دیپلماتیک از این جنس بسته شد چون آمریکا دست به رفع تحریم نمیزد. بنابراین درب دیپلماسی تا زمان مشخص شدن نتایج انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا بسته است. من گمان میکنم در چنین شرایطی احتمال حفظ برجام حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد است چراکه تنها عامل اساسی در حفظ برجام، احیای منافع اقتصادی ایران است ولی عملکردی که اروپاییها در این مدت از خود نشان دادند، حاکی از این است که تا به امروز کاری انجام ندادهاند بنابراین هم درب دیپلماسی و هم درب کسب منافع اقتصادی بسته است و بعید است برجام در چنین شرایطی، روند تقابلی را پشت سر بگذارد.